هوشمندی عاطفی، کلید رشد سازمانها و کارکنان
با توجه به تغییر و تحولات عصر حاضر و با ورود سازمانها به اقتصاد دانشمحور، نیروی انسانی نسبت به سایر منابع سازمان از اهمیت خاصی برخوردار شده است. درواقع، سرمایه انسانی، حیاتیترین عنصر راهبردی و اساسیترین راه برای افزایش اثربخشی و کارایی سازمان بوده و پیشرفت و ترقی جامعه را به دنبال خواهد داشت. طی چند سال گذشته، بحثهای گستردهای درباره مدیریت دانش و وضعیت نیروی کار در سازمانها صورت گرفته است. پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که یکی از عوامل مهم در عملکرد کارکنان سازمانهای مختلف، هیجانات آنهاست که بایستی مورد توجه قرار گیرد.
طبق نظر متخصصان، دو دیدگاه تقریباً متضاد درباره هیجانات و عواطف انسانها وجود دارد. در یک دیدگاه گفته میشود هیجانات عوامل مخربی هستند که مانع تفکر منطقی افراد در موقعیتهای مختلف بهویژه هنگام مواجهه با مشکلات و موقعیتهای تصمیمگیری میشوند. اما از سوی دیگر، دیدگاهی نیز وجود دارد که معتقد است هیجانات میتوانند در موقعیتهای حساس به کمک تفکر منطقی افراد آمده و روند تصمیمگیری را تسهیل کنند. نتیجه این تفکرات حاکی از آن است که مفید یا مضر بودن هیجانات، بستگی به شرایطی دارد که فرد در آن قرار میگیرد و اینکه چه طور میتواند این هیجانات و احساسات خود را سازماندهی کند و به آنها نظم بخشد.
در این خصوص، گروهی از محققان کشور از موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی- غیر دولتی راه دانش بابل و دانشگاه مازندران، پژوهشی را انجام دادهاند که در آن، نقش هوشمندی عاطفی افراد در قابلیتهای فناورانه و رشد سازمانی بررسی شده است.
این پژوهش با مشارکت ۳۱۴ نفر از کارکنان بانک ملی استان مازندران و با استفاده از پرسشنامههای علمی خاص انجام شده است. محققان پس از به دست آوردن دادههای مورد نیاز، این اطلاعات را با استفاده از روشها و نرمافزارهای آماری، تجزیهوتحلیل کردند.
نتیجه این بررسیها نشان داد که هوشمندی عاطفی راهبردی، اثر مثبت و قابلتوجهی بر قابلیت فناورانه، مدیریت دانش فناورانه و آموزش و رشد سازمانی کارکنان سازمانی دارد.
طبق این یافتهها، سازمانها برای حفظ بقا و مرز رقابتی، باید دارای ظرفیت مناسبی برای حفظ، توسعه و سازماندهی مهمترین داراییشان یعنی نیروی انسانی باشند. بر این اساس، از دیدگاه مدیریت راهبردی، سرمایه فکری میتواند در ایجاد و کاربرد دانش برای افزایش ارزش سازمان مورد استفاده قرار گیرد.
آنگونه که هومن شبابی، محقق و عضو هیئت علمی موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی- غیر دولتی راه دانش بابل و دو همکار دیگرش در این پژوهش میگویند، «نکته مهمی که بسیاری از شرکتها و سازمانها از آن غافل میشوند، سنجش هوش عاطفی افراد در فرایند کارمندگزینی است. چراکه میزان قابلیت فناورانه کارکنان رابطه معناداری با هوش عاطفیشان دارد».
آنها معتقدند: «افزایش فشارهای محیطی، کاری و رقابتی در سازمانها و لزوم تحمل این فشارها توسط کارکنان، امری اجتنابناپذیر است و این کارکنان هستند که باید خود را برای مواجهه با مسائل سازمانی و محیطی آماده کنند. این امر منجر به بهوجود آمدن احساسات مختلف، فشار، تنش و استرسهای کاری برای آنان میشود».
این محققان که نتایج پژوهش خود را در نشریه «توسعه تکنولوژی صنعتی» منتشر کردهاند، میافزایند: «زمانی که این احساسات مثبت یا منفی و استرسها و فشارهای اداری بهطور مداوم افراد را دربرگیرد، میتواند با تأثیر بر عملکرد و رضایت شغلی کارکنان، بر میزان تعهد افراد بر شغل و سازمانشان تأثیر بگذارد و ضمناً سلامت جسمانی و روحی آنها را به مخاطره اندازد. بدون شک یکی از مهمترین این پیامدها، کاهش و یا از بین رفتن تعهد سازمانی چنین کارکنانی است».
شبابی و همکارانش در انتهای توضیحات خود، پیشنهاد کردهاند که مسئولین، برنامههایی در ایجاد جو دوستانه در بین کارکنان تدوین و اجرا کنند.
آنها میگویند: «فضای دوستانه، موجب افزایش مهربانی و دلسوزی بین کارکنان میشود و به دنبال آن تعهد بیشتر آنان به سازمان را در پی خواهد داشت و باعث رشد فردی و کلی سازمان خواهد شد».
نشریه فوق، بهصورت یک فصلنامه علمی پژوهشی توسط پژوهشکده توسعه تکنولوژی جهاد دانشگاهی انتشار مییابد.
منبع:ایسنا
No tags for this post.