مشکل کشور خشکیدگی است، نه خشکسالی

سال آبی 96 به پایان رسیده و ما تقریباً در اوایل سال آبی 97 به سر می‌بریم، زیرا آغاز سال آبی با آغاز فصل پاییز یکی است. سال آبی96-97 سال خشکی بوده و سال آبی 97-98 هم تا این‌جا سال بسیار کم‌آبی بوده است. یعنی میزان بارش‌ها تا این‌جای کار از متوسط بارش کشوری کمتر بوده است، به‌طوری‌که با کاهش ۵۷ درصدی بارش  نسبت به میانگین 49 ساله در دوره مشابه سال آبی روبرو هستیم.

در حال حاضر در کلانشهری مثل تهران با جمعیتی بالغ بر ۸.۵ میلیون نفر ساکن و در حدود ۱.۵ میلیون نفر جمعیت شناور، سالانه ۱۰۳۵ میلیون مترمکعب و متوسط در هر ثانیه ۳۵ هزار لیتر آب مصرف می‌شود. این درحالی است که تهران به عنوان بزرگترین پایگاه جمعیتی کشور در کنار هیچ رودخانه‌ پرآبی بنا نشده و منابع آب آن نیز محدود گزارش می‌شود.

مصرف سالانه آب و جمعیّت شهر تهران در ۱۰ سال گذشته روندی صعودی با نرخ رشد نزدیک به هم داشته‌اند، نکته قابل ملاحظه در خصوص سرانه مصرف آب در تهران سه و نیم برابر شدن آن در یک دوره ۵۰ ساله است. این در حالی است که جمعیت تهران نیز در این دوره از دو میلیون و هفتصد هزار نفر به بیش از  هشت میلیون نفر در حال حاضر افزایش پیدا کرده است. کاهش میزان بارندگی نیز در دوره 50 ساله گذشته، 57 درصد افت کرده است.

اما اساساً این اعداد به این دلیل با میانگین بلندمدت مقایسه می‌شوند که میانگین بلندمدت درواقع نشان دهنده وضعیت آبی کشور است نه بارش یکساله و دوساله.

 

مشکل کدام است؟کاهش بارندگی یا ضعف مدیریتی؟

در همه جای جهان همواره ما با تلورانس بارش (کم یا زیاد شدن میزان بارندگی) روبرو هستیم، به همین دلیل در تمام متون و دستورالعمل‌های مربوط به مدیریت آب تأکید می‌شود که برنامه‌ریزی‌ها باید بر اساس حداقل آب موجود صورت بگیرد نه حتی برای میانگین آب موجود. چراکه ممکن است میزان بارش در یک سال حتی از میانگین آن نیز کمتر باشد. این دقیقاً کاری است که در کشور ما نادیده گرفته شده و نه تنها برای حداقل آب موجود و یا حتی میانگین آن برنامه‌ریزی نشده است، بلکه تمام برنامه‌ریزی‌ها بر اساس حداکثر آب موجود شکل گرفته است. یعنی خودمان با انتخاب شخصی دو پله از دستورالعمل‌های موجود به سمت بحران بالا رفته‌ایم.

نتیجه این انتخاب در سال آبی 95-96 به‌خوبی مشهود است. سالی که با بارش‌های زیاد تالاب‌ها و آبگیرهای کشور و بخش عمده‌ای از دریاچه ارومیه پر شد و فریاد خوشحالی همگان از پرشدن منابع آبی کشور بلند شد و حتی سخنانی بر مبنای احیاء دریاچه ارومیه شنیده شد. اما این روند مسلماً پایدار نبوده است زیرا به نوسانات بارش بستگی داشته و امسال که با کاهش میزان بارش‌ها روبرو هستیم، سوءمدیریت منابع آب به‌ وضوح نمایان شده است.

 

خشکسالی یا خشکیدگی؟

اما درخصوص پدیده خشکسالی باید دانست که خشکسالی یک پدیده موقت و بازگشت‌پذیر است. اما در کشور ما سال‌ها است که میزان بارندگی در بخش‌هایی از کشور از میانگین بلندمدت بارش در این مناطق کمتر است و هیچ بازگشتی به شرایط بهتر را تجربه نکرده است. در چنین شرایطی به کار بردن لفظ «خشکسالی» دیگر چندان درست به نظر نمی‌رسد. برای توصیف این وضعیت دکتر ناصر کرمی نخستین بار از اصطلاح «خشکیدگی» استفاده کرده است. به این معنی که ما از مرز خشکسالی به عنوان یک پدیده گذرا و بازگشت‌پذیر عبور کرده‌ایم و حداقل برای یک دهه است که کشور ما وارد فازی از خشکیدگی شده و بازگشتی در آن دیده نمی‌شود.

وقتی که با یک سال کم‌آب میزان هشدارها در کشور زیاد می‌شود و با سال پرآب بعدی تمام این‌ها به دست فراموشی سپرده می‌شود و معضل خشکسالی در روند کلی خود پابرجا باقی است، می‌توان نتیجه گرفت که مشکل اصلی ما نه کمبود بارش، بلکه سوءمدیریت منابع آبی و پافشاری بر روش‌های غلط مدیریتی گذشته است. سدسازی کماکان در کشور ما ادامه دارد، انتقال آب کماکان در همه جای کشور اتفاق می‌افتد، بخش کشاورزی کشور، که مهم‌ترین بخش مصرف‌کننده آب است، همچنان بدون هیچ برنامه صرفه‌جویی مدون گسترده‌ای به کار خود ادامه می‌دهد و کماکان هروقت سخن از کمبود آب به میان می‌آید توجه همگان به مسئله آب شرب به‌ویژه در شهرهای بزرگ جلب می‌شود و برنامه‌ریزی‌ها برای جلب رضایت مردم در این قسمت متمرکز می‌شود.

اینفوگرافیک فائو از میزان آب مورد نیاز تولید محصولات کشاورزی

 

همان‌طور که وزیر نیرو اخیراً اعلام کرده است که تهران در تابستان پیش رو مشکل کمبود آب نخواهد داشت. این سخن در شرایطی که 30 تا 70 درصد سدهایی که آب شهر تهران را تأمین می‌کنند، خالی هستند چه معنایی دارد؟ آیا آب شهر تهران قرار است از منابع آبی شهرهای کوچکی که صدای مردمشان شنیده نمی شود تأمین شود؟ یا بدتر از آن قرار است از سهم طبیعت گرفته شود و به شهر تهران برسد؟

این نوع سیاست‌گذاری و انتخاب صرفاً مانند مسکنی عمل می‌کند که بحران را به تعویق می‌اندازد اما درمان نمی‌کند و در نهایت به زودی این بحران به شکل دردی فراگیر و غیرقابل کنترل به ما هجوم خواهد آورد و دیگر هیچ مسکنی حتی به صورت موقتی آن را آرام نخواهد کرد.

بنابراین شاید بهتر باشد که به جای هشدارهای سالانه درباره صرفه‌جویی در مصرف آب و پدیده خشکسالی، به فکر یک برنامه‌ریزی کلان بلندمدت برای پدیده «خشکیدگی» کشور بود، چراکه یک سال کم‌آب‌تر و یک سال پرآب‌تر در وضعیت بحرانی فعلی تغییر متفاوتی ایجاد نمی‌کند. این کشور دچار «خشکیدگی» است و باید به حال آن فکری اساسی شود.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا