رسالت دانشگاه ها، ترویج بیکاری در جامعه!

به گزارش سیناپرس به نقل از استاد نیوز، محمود صورتی، استاد دانشگاه علمی‎ – کاربردی اراک، با اشاره به ادعای مسئولین در ایجاد شغل برای جوانان، درباره بیکاری اظهار داشت: «توقف طولانی مدت کار را بیکاری می‎گویند. البته این موضوع ممکن است هر جایی وجود داشته باشد. البته در اصطلاح عرفی توقف اجباری کار در کارگران یا مزد بگیران را بیکاری می‎گویند».
وی افزود: « البته پیران، معلولان و کودکان در زمره بیکاران قرار نمی‎گیرند چون در عرصه بیکاری ملاک سنی بین ۱۵ تا ۶۵ مطرح است. موضوع دیگر این است، برای نمونه خانم باردار چون به دلیل بارداری نمی‎تواند سرکار برود جزء بیکاران محسوب نمی‎شود. دانشجویان جزو بیکاران محسوب نمی‎شوند. چون باید در تعریف بیکاران بگنجند».
صورتی اضافه کرد: «در کنار بیکاری، بیکاری پنهان وجود دارد. در این نوع بیکاری توقف کار مشخص نیست یعنی طرف ظاهراً شاغل بوده و کسب درآمد دارد ولی در تولید داخلی و ملی بی تأثیر است، یعنی مولد نیست و بود و نبود او فرقی ندارد. به همین دلیل هر فردی که در کار خود کم کار است دارای بیکاری پنهان است. البته عده‌ای نیز تخصص خاصی دارند ولی در زمینه دیگر فعالیت می‎کنند برای نمونه تحصیلکرده در زمینه آشپزی مشغول است و مصادیق آن نیز زیاد است که این افراد نیز گرفتار بیکاری پنهان هستند».
وی ادامه داد: «آن چه جامعه را رنج می‎دهد بیکاری پنهان است که در اعماق جامعه نفوذ کرده و جامعه را از بهره‌وری و مقیاس‎های جهانی دور می‎کند. یعنی فرد در ظاهر کسب درآمد دارد ولی خلاقیتی ندارد. به مهارت او بی توجهی شده و از دایره تولید بیرون است که عموماً واسطه‌گرها و دلالان از این گروه هستند».
این استاد دانشگاه تأکید کرد: «مدرک‌گرایی دیگر مشکل کشور است. در مدرک‌گرایی به خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی افراد توجه نمی‎شود بلکه مدرک او مورد توجه قرار می‎گیرد. مدرک گرایی در مقابل مهارت و کار محوری قرار داد به همین دلیل جامعه به ترتیب از خلاقیت و نوآوری دور می‎شود. چون معیار را مدرک قرار می‎دهیم. البته مدرک پایگاه اجتماعی و اقتصادی می‎آورد ولی همه لحاظ و مواقع بیانگر توانمندی فرد نیست. به ویژه اگر شاهد افت کیفیتی در نظام آموزشی باشیم که هستیم. نباید خیال کنیم فلان مدرک دارد توانمند است چون در این صورت ارزش را به مدرک می‎دهیم نه به توانمندی و مهارت. جامعه را مهارت اداره می‎کند نه مدرک».
وی یادآور شد: «البته جهان سومی‎ها تصور می‎کنند علم و دانش جامعه را نجات می‎دهد درحالی که علم ودانش جامعه را ارتقاء می‎دهد ولی توانمندی سبب نجات جامعه می‎شود. به همین دلیل بهتر است در نظام آموزشی بازنگری کرده و از کمی‌ کاستی دور شویم. این کمی‌ کاستی‎ها جامعه ما را از حالت سیستمی به شبه سیستمی تبدیل کرده است. چون کاهش محسوسی در توانایی فارغ التحصیلان به وجود آمده و مدرک گرایی آفت نظام آموزشی ما شده است. عموم افراد به دنبال گرفتن مدرک هستند و کیفیت برای آن‎ها اهمیت ندارد. باید نیروی متخصص مورد نیاز جامعه را تربیت کنیم در غیر این صورت فارغ التحصیلان نیز به جمع بیکاران پنهان می‎پیوندند چون جامعه به او احتیاج ندارد».
صورتی تصریح کرد: «در بیکاری پنهان، عوامل مختلفی مؤثر است ولی سهم هر کدام متفاوت است. اگر برنامه آموزشی به معنای اخص کلمه در نظام آموزشی ما حاکم باشد ورود، فرآیند و خروجی استاندارد می‎شود در حالی که برای استاندارد نیست. اگر برنامه ریزی آموزشی به معنای واقعه کلمه در سیستم آموزشی صورت گیرد به فرآیند بی تفاوت نخواهیم بود چون خروجی ما ورودی سیستم‎های اجتماعی دیگر می‎شود. به همین دلیل اگر به خروجی خودمان بی توجه باشیم نسبت به ورودی دیگران نیز بی توجه هستیم. در این صورت نباید انتظار داشته باشیم دیگر مراکز کارکرد درستی داشته باشند چون ورودی آن‎ها را ما تأمین می‎کنیم».
وی افزود: «افراد نظام آموزشی را مقصر تمام کاستی‎ها و کمی‎های سیستم‎های دیگر می‎دانند. چون اگر می‎خواهیم سایر سیستم‎ها درست کار کنند نخست باید نظام آموزشی به عنوان تأمین کنندگان ورودی‎های تمام سیستم‎ها دیگر کارکرد درستی داشته باشد. زمانی کارکرد آن درست خواهد بود که خروجیش منجر به توسعه جامعه شود ولی اگر خروجی آن سربار جامعه شود باید دانست در عملکرد کاستی وجود دارد. وگرنه نباید خروجی ما برای جامعه سربار شود».
استاد دانشگاه علمی‎- کاربردی اراک در ادامه خاطرنشان کرد: « مشکل اینجاست که ما فارغ التحصیلان را با استانداردهای جهانی تربیت نمی‎کنیم، اگر درست تربیت کنیم همه کار خواهند داشت. به همین دلیل اگر فردی برای سازمان تربیت شود در بیرون از سازمان هیچ کاری نمی‎تواند انجام دهد چون مهارتی ندارد. برای این که بتوانیم بیکاری پنهانی که جامعه به آن مبتلا شده است نخست باید به سراغ ورودی‎های سیستم آموزشی برویم، در مرحله دیگر فرآیند آموزشی را تصحیح کنیم تا خروجی آن توانمند باشند تا پیامد آن توانمندی سبب رشد جامعه شود. اگر آن‎ها ناتوانمند باشند پیامد آن بیکاری پنهان می‎شود. بهتر است به جای اهداف آرمانی در نظام آموزشی اهداف را واقعی در نظر بگیرم تا فارغ التحصیلان واقعی باشند. فارغ التحصیلان را به قدری آرمانی در نظر می‎گیریم که دست نیافتنی می‎شوند و چون دست نیافتنی می‎شوند أثر خاصی ندارند».

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا