کشاورزی هردمبیل،بلای جان آب
بخش کشاورزی در حال حاضر حدود 90 درصد آب قابل استحصال کشور را برداشت میکند، اما آوردهاش از این سهم مصرفی چیزی کمتر از 15 درصد تولید ناخالص ملی کشور است. با این استدلال بسیاری میگویند، بخش کشاورزی یا باید تغییر کند، یا به سرعت بخشهای از آن تعطیل شود چرا که این تعطیلی در نهایت با تمام شدن آبهای زیر زمینی ناگریز است، اما تعطیلی زودهنگام میتواند حداقل آب را از نابودی نجات دهد. اما چرا صنعت کشاورزی به این روز افتاده است که امروز چاره کار در تعطیلی آن یا تغییر سریع و پرهزینه جستجو میکنیم؟ این موضوع از این جهت اهمیت دارد، که معیشت حداقل 20 میلیون ایرانی به آن وابسته است و 20 درصد مشاغل کشور در بخش کشارزی است. بنابراین نمیتوان به یکباره سخن از تعطیلی آن به میان آورد یا این بخش را به توجه به مسئله آب در کشور به حال خودش رها کرد.
در میان انبوه مشکلات بخش کشاورزی،عدم توجه به مبانی علمی نوین کشاورزی یکی از مهمترین و جدیترین مسائل کشاورزی در ایران است. شدت بی توجهی به علم در کشاورزی تا حدی است که بسیاری معتقدند ما با همان شیوهای کشاورزی میکنیم که اجداد و نیاکانمان مشغول به کشاورزی بودند. اما واقعیت حتی از این هم تلختر است و ای کاش ما با آن شیوه مشغول به کشاوزی بودیم.
فراموشی دانش بومی
هر چند کشاورزی امروز کشور ما فاصله زیادی با کشاورزی روز دنیا در بسیاری از جنبهها دارد، اما از طرف دیگر از شیوهای که آباء اجداد ما در کشاورزی هم به کار میگرفتند، بسیار فاصله گرفته است ودر حقیقت از دانش بومی هم تهی شده است . در حقیقت منابع آب ما ما امروز قربانی به کار گیری بدون دانش برخی تکنولوژیهای روز شده است. این تکنولوژیها که بیشتر در بخش تامین آب و نه آبیاری به کار گرفته شدهاند تضاد بسیاری به رویکرد باستانی مردم این سرزمین در آبیاری و تامین آب کشاورزی دارد.
ما در حالی چاههای عمیق و کف شکنی را برای توسعه کشاورزی در مناطق نیمه خشک کشور جانشین قنات کردهایم که از عواقب آن چیزی نمیدانستیم و حالا به سراغ آبهای ژرف هم رفتهایم. در حالی که قنات سطح قابل برداشت آب را با توجه به سطح آبخوانها و تجدید پذیری آنها تنظیم میکند، چاههای عمیق و تکنیکهای کف شکنی برای برداشت آب بیشتر امروز تبدیل به بلای جان دشتهای ما و حتی خود کشاورزی شده است. توسعه بیرویه کشاورزی با استفاده از چاههای عمیق امروز باعث فرونشست سفرههای آب زیر زمینی و دشتهای ما شده است و کاهش منابع آب در دسترس حیات این بخش از جامعه کشاورزی را هم تهدید میکند. علاوه بر مسئله آب امروز میتوان از دست رفتن دانش بومی و باستانی کشاورزی در بسیاری از مناطق کشور را از نزدیک مشاهده کرد. شیوههای ضد عفونی بذر با استفاده از گیاهان دیگر، رها کردن زمین برای آیش، تقویت خاک و شیوههای شخم و کاشت بذر و … تقریبا همگی به فراموشی سپرده شده و جایشان را به استفاده بیرویه از سم و کودهایی دادهاند که توسط فروشندگان و نه متخصصان به کشاورزان توصیه میشوند.
بودجه پژوهشی ناکافی
با فراموشی تدریجی دانش بومی که بر سالها تجربه وتماس مستقیم با طبیعت متکی بود، باید دانش تجربی و ناشی از شیوههای مدرن علمی جایگزین آن میشد. هر چند در بسیاری از نقاط دنیا امروز راز کشاورزی پایدار را در زنده کردن و بررسی همان دانش بومی با متدهای علمی جدید میدانند، اما استفاده از روش علمی در کشاورزی ما چه برای بررسی دانش قدیمی و چه به کار گیری شیوههای مدرن هنوز یک جای خالی بسیار بزرگ است. رایجترین مثال آن را میتوان در شیوههای آبیاری جستوجو کرد که ناشی از کمبود پژوهش در این حوزه است. این در حالی است که حتی سهم بودجه پژوهشی بخش کشاورزی از سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی هم بیشتر است. در حال حاضر با وجود سهم 15 درصدی بخش کشاورزی در تولید ناخالص کلی سهم پژوهش در این بخش کمتر از 5 درصد است. در نتیجه کشاورزی با تکیه ابزار صرف توسعه یافته و راه نجات آن و منابع آب مملکت، تزریق بوجه پژوهشی کافی برای جبران عقب ماندگی و کاهش سریع استفاده از منابع آب کشور است.
گزارش: علی رنجبران
No tags for this post.
اگر این مطلب گزارشه، لطف کنید بگید اطلاعات ارائه شده اش رو از کجا دارید گزارش می کنید. اگر هم نظر شخصی نویسنده است، لطفا ذکر بشه تخصص نویسنده اش چیه.
هردمبیل؟!! …