رضایت دانش‌آموزان از زندگی با حمایت اجتماعی مدارس

بنا به اعتقاد دانشمندان علوم روان شناسی، «حمایت اجتماعی» نوعی آگاهی است که به واسطه آن فرد باور می کند که از سوی دیگران مراقبت شده، دارای ارزش و اعتبار و احترام بوده، به شبکه ای از ارتباط ها و تعهدهای دوسویه تعلق داشته و بالاخره این که دوست داشته می شود.

برای  بررسی نقش این فاکتور مهم یعنی «حمایت اجتماعی» بر میزان رضایت از زندگی دانش‌آموزان با توجه به اثر میانجی رضایت از مدرسه، شایستگی تحصیلی و خودکارآمدی عمومی، پژوهشگرانی از دانشگاه ارومیه با همکاری دانشگاه آزاد این شهر، مطالعه ای را به انجام رسانده اند.

بنا به اعتقاد دانشمندان علوم روان شناسی، «حمایت اجتماعی» نوعی آگاهی است که به واسطه آن فرد باور می کند که از سوی دیگران مراقبت شده، دارای ارزش و اعتبار و احترام بوده، به شبکه ای از ارتباط ها و تعهدهای دوسویه تعلق داشته و بالاخره این که دوست داشته می شود.

در این تحقیق 365 نفر از دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه جهت مطالعه انتخاب گردیدند و برای گردآوری داده های مورد نیاز از آن ها، از پرسشنامه‌های استاندارد «حمایت اجتماعی»، «رضایت‌مندی» (رضایت از زندگی و رضایت از مدرسه)، «شایستگی تحصیلی» و «خودکارآمدی» استفاده شد.

یافته‌های این پژوهش توصیفی نشان می دهد که بین حمایت اجتماعی با شایستگی، خودکارآمدی، رضایت از مدرسه و رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد. یعنی برخورداری مناسب از عوامل بالا باعث احساس رضایت بیشتر از زندگی در دانش آموزان می گردد.

طبق این نتایج، «حمایت اجتماعی مدارس» با میانجی گری رضایت از مدرسه، شایستگی تحصیلی و خودکارآمدی عمومی‌، می‌تواند رضایت از زندگی دانش‌آموزان را پیش بینی نماید.

براساس یافته های این پژوهش، محققین اشاره نموده اند که هر گونه افزایش در حمایت اجتماعی مدارس، با افزایش در رضایت از زندگی، رضایت از مدرسه، شایستگی تحصیلی و خودکارآمدی عمومی‌ از طرف دانش‌آموزان همراه بوده و می تواند اثرات بسیار مفیدی برجای بگذارد.

نتایج این مطالعه علمی پژوهشی در فصل نامه «روان شناسی مدرسه» وابسته به دانشگاه محقق اردبیلی منتشر گردیده است.

 

گزارش: محمدرضا دلفیه

با اقتباس از: حسنی، م. و همکاران. 1395. نقش حمایت اجتماعی مدارس بر رضایت از زندگی دانش‌آموزان: آزمون نقش میانجی رضایت از مدرسه، شایستگی تحصیلی و خودکارآمدی عمومی‌. روان شناسی مدرسه، 5(4): 51-31.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا