واقعاً چینی‌ها چطور تایپ می‌کنند؟

به گزارش ترجمان؛ زبان چینی الفبا ندارد و این یکی از مشکلات بزرگ چینی‌ها برای سازگارشدن با وسائل ارتباطیِ جدید بوده است: تلگراف، چاپ مدرن، ماشین‌های تحریر و حالا تایپ در رایانه یا گوشی هوشمند. برخلافِ زبان‌های الفبایی که بالاخره به صفحه‌کلیدی تثبیت‌شده رسیده‌اند، چینی‌ها هنوز در حال آزمایشِ راه‌های گوناگون برای تسهیل تایپ‌کردن به زبان خودشان هستند. بد نیست بدانید این تلاش‌ها به جایی رسیده است که امروزه می‌توان چینی را سریع‌تر از انگلیسی تایپ کرد.

در صبحی آفتابی و پاییزی، تام مالَنی دارد به من می‌‌گوید که مشکل صفحه‌‌کلیدهای معمولی۱ چیست. مالنی تکنولوژی‌گرا نیست، از طرف‌داران صفحه‌‌کلید دواراک۲ هم نیست. او مورخِ چینِ مدرن است و هم‌‌اکنون ما نمایشگاه صفحه‌‌کلید و ماشین‌های ‌‌تحریرِ او را از نظر می‌‌گذرانیم. گردآوری این نمایشگاه مالنی را به این نتیجه رسانده که، از نظر فناوری، چین دارد غرب را پشت سر می‌‌گذارد، غربی که سخت به صفحه‌‌کلید QWERTY خود پایبند مانده است.

این حرف در گذشته نگاهی غیرعادی بوده، حتی الان هم همینطور است. زیرا در طول تاریخْ زبانِ چینی، که به‌جای حروف الفبا ۷۵هزار نویسه دارد، زبانی ناسازگار با فناوری مدرن به شمار می‌‌آمده است. با این‌همه نویسه، چطور می‌‌توان پیامی تلگرافی فرستاد یا از ماشین‌ تحریر استفاده کرد؟ اصلاً چطور می‌‌توان با جهان مدرن ارتباط برقرار کرد؟ اگر از تحصیل‌‌کردگانِ رشته‌های کلاسیک در کمبریج باشید و شیفتۀ یونانی‌‌ها، صرفاً نتیجه می‌‌گیرید که نوشتار چینی «باستانی» است و می‌‌گویید زنده باد الفبا.اما مالنی استدلال می‌‌کند که اختراع رایانه توانست مجموعۀ عظیم نویسه‌‌های چینی را به مزیت تبدیل کند.

مالنی نویسندۀ دو کتاب دربارۀ ماشین‌ تحریر و رایانۀ چینی است که به‌زودی روانۀ بازار نشر می‌‌شوند. از او پرسیدیم از پژوهش برای نوشتنِ این آثار چه چیزهایی آموخته است. تشریحِ استدلالِ او بسیار جذاب است زیرا این استدلال، در دل خود، بسیار فراتر از چین می‌‌رود. وی در توضیحات خود به ارتباط ما با رایانه می‌‌پردازد

که نه‌تنها شیئ مادی بلکه راهی به سوی نرم‌‌افزاری نامحسوس است. او می‌‌گوید تایپ با صفحه‌‌کلید معمولی «ابتدایی‌‌ترین و بنیادی‌‌ترین شیوۀ استفاده از صفحه‌‌کلید است». کلید «a» را فشار می‌‌دهید و «a» روی صفحه نمایان می‌‌شود. «از قدرت پردازش و حافظه و درنتیجه ارزان‌‌سازی رایانه استفاده‌‌ای نمی‌‌کنید». حال «a» را در صفحه‌‌کلیدی معمولی و متصل به رایانه‌‌ای چینی تایپ کنید؛ رایانه مشغول پیش‌بینی نویسه‌‌های بعدی می‌‌شود. تایپ زبان چینیْ نیازمند سطحی از واسطه‌‌گریِ نرم‌‌افزار است که برای کاربر آشکار است.

به‌عبارت‌دیگر، تایپ یک نویسۀ چینی در اصلْ گزینش مجموعه‌‌ای از دستور‌‌العمل‌‌ها یا رمزی برای بازیابی نویسه‌‌ای خاص است. مالنی تایپیست‌‌های چینی را «رمزآگاه» می‌‌نامد. هم‌‌اکنون، برای واردکردن داده‌‌ها به‌زبان چینی، شیوه‌‌ها مختلف است، اما جهانِ غرب غالباً به تایپ حرف‌به‌حرف در صفحه‌‌کلید رایانه پا می‌‌فشارد و از میان‌برهای افزودۀ نرم‌‌افزاری به خوبی بهره نمی‌‌برد، زیرا به‌قول او «چطور می‌‌توان فردی را، که یک‌و‌نیم قرن به او گفته شده الفبایش گل سرسبد جهان است، متقاعد کرد؟»

مالنی استدلال می‌‌کند که همین تاریخ آزارندۀ چین در ارتباط با تلگراف و ماشین تحریر است که چینی‌‌زبانان را توجیه کرده که از نرم‌‌افزارْ کمال استفاده را بکنند، تاحدی ‌که الان واردکردن اطلاعات به‌زبان چینی از زبان انگلیسی سریع‌‌تر است.در آغاز واقعاً آزارنده بود.

در ۱۸۷۱ که تلگراف وارد چین شد، ابتدا چینی‌‌ها مجبور بودند زبان خود را به فناوری غرب معطوف سازند. راهکاری که منجمی هلندی و یکی از متصدیان گمرک اندیشیدند این بود که رمزی چهاررقمی را به هر نویسه تخصیص دهند که پس‌ازآن به نقطه‌‌ها و خط‌‌های مورس ترجمه می‌‌شد. این راهکار جواب می‌‌داد، اما زبان چینی را تضعیف می‌‌کرد. در رمز مورس، اعدادْ پنج نقطه یا خط دارند و حروف الفبا، یک تا سه تا. این مسئله سبب می‌‌شد پیام‌‌های تلگرافیِ چینیْ قیمتِ بیشتر و کارآمدی کمتری داشته باشند. طبق برخی یادداشت‌‌ها، وقتی نخست‌‌وزیرِ پیشین چین، چوئن ‌‌لای، در سفر بود بیشترین هزینۀ وی ارسال پیام‌‌های تلگرافی بود.

 

ماشین تحریرِ چینی نیز چیزی دست‌‌وپاگیر بود: میزی شامل بیش از دوهزار نویسۀ رایج. تایپیستْ ماهرانه یک شاسی را در بالای میز حرکت می‌‌داد و اهرمی را فشار می‌‌داد تا نویسۀ انتخابی را روی صفحه بزند. اگر کسی می‌‌خواست نویسه‌‌ای نه‌چندان رایج را تایپ کند، مجبور بود در میان هزاران نویسه در میزی ثانوی به‌دنبال آن بگردد.

 

هم‌زمان، بسیاری از مخترعان به فکر راه‌‌های بهتری برای ارسال پیام‌‌های تلگرافی و ساخت ماشین تحریر بودند. بدین منظور، باید به شیوه‌‌هایی نو برای نمایه‌ساختن حروف چینی دست می‌‌یافتند و آن‌ها را به بخش‌‌های کوچک‌‌تر تقسیم می‌‌کردند. برای مثال، «روش چهار گوشه» را در نظر بگیرید که شکل هر گوشه را نشان می‌‌دهد. ده شکل مختلف به شماره‌‌های صفر تا نُه تخصیص داده می‌‌شوند؛ وقتی شکل گوشه‌‌ها را در جهت حرکت عقربه‌‌های ساعت در نظر بگیرید، به رمزی چهاررقمی می‌‌رسید که در ارسال پیام‌‌های تلگرافی یا ساماندهی نویسه‌‌ها در ماشین تحریر به کار می‌‌آید. اگر به‌زبان چینی نمی‌‌نویسید، احتمالاً به‌نظر شما این کارْ چندان پیچیده نیست. اما درواقع این روشْ بازنگری کامل در نویسه‌‌های چینی است.

مثل این است که به‌جای هجیِ حرف‌به‌حرف واژه‌‌ای انگلیسی، آن را با نمایش تعداد حروف روبه‌بالا (d b l h)، حروف روبه‌پایین (p y g j) یا هیچ‌کدام نشان دهید. طرح انتخاب نویسه‌‌ها با وارد‌کردن رمزی انتزاعی، از آغاز، بخشی از فناوریِ زبان چینی بوده است.

به همین خاطر به‌گفتۀ مالنی، وقتی رایانه پا به عرصه می‌‌گذارد، در «جنگ‌‌های ورودی داده در دهه‌‌های هفتاد و هشتاد»، تعداد شیوه‌‌های واردکردن زبان چینی به‌یکباره فزونی یافتند. روش‌‌های مختلفِ وارد‌کردنِ داده‌‌ها مستلزم گونه‌‌های متفاوتِ اندیشیدن به نویسه‌‌های چینی است. شاید این کار را مبتنی بر چهار گوشه یا سه گوشه یا رادیکال‌‌ها (زیرمجموعه‌‌هایی از نویسه‌‌های چینی) یا ترتیب حرکت قلم انجام دهید. دیگران نظام‌‌های تلفظ‌‌محور را آزمودند که از صفحه‌‌کلید معمولی استفاده می‌‌کرد و برای ترجمۀ حروف به نویسه‌‌ها از نرم‌‌افزار بهره می‌‌برد. پیشرفت واقعی وقتی آغاز شد که این نظام‌‌ها پیش‌گویانه شدند، حالا مثلاً ممکن است رشته‌‌ای از نویسه‌‌ها را تنها با تایپِ اولین حرفِ هماهنگ با هر نویسه وارد کنید. به‌عبارت‌دیگر، متنْ پیش‌گویانه است.

مالنی می‌‌گوید، گونۀ چینیِ وارد‌کردن متن، یعنی روش واسطه‌‌گری نرم‌‌افزار، پیروز خواهد شد؛ درواقع، همین الان هم پیروز میدان است. الان گوشی‌‌های تلفن همراه قابلیت ارائۀ متن پیشنهادی و تکمیل خودکار را دارند. محدودیت تلفن همراه سبب شد غربی‌‌ها محدودیت‌‌های صفحه‌‌کلیدِ «هرچه تایپ کنی همان را می‌‌بینی» را دریابند. اما آن وقت هم تنها امریکایی‌‌ها بودند که آن را پذیرفتند.

ورود تی۹، سامانۀ متن‌‌سازی پیش‌گویانه در گوشی‌‌های همراه اولیه، این شکاف فرهنگی را نشان می‌‌داد. وقتی شرکت تِگیک در شهر سیاتل برای اولین بار تی۹ را معرفی کرد، چیدمان جدید حروف را در گوشی همراه ایجاد کرد. استاندارد همواره بدین شکل بود: abc=2، def=3، ghi=4 و تا آخر. همان‌طور که مطمئناً کاربران تی۹ به خاطر می‌‌آورند، واژگان مختلف با مجموعه‌حروف مشترکی مطابقت دارند، مثلاً شماره‌‌های «۴۶۶۳» را می‌‌زنید و باید از «good»، «home» و «hoof» بگذرید تا در آخر به «hone» برسید. اما تگیک برای تخصیص اعداد به حروف، ابتدا راهی جدید، نه کوارتی و نه الفبامحور، ایجاد کرد که، برای پیشگیری از هم‌‌پوشانی، بهینه‌‌سازی شده بود.

تکینگ موفق نبود. ویلیام والنتی، از بنیان‌‌گذاران تگیک، اینطور به یاد می‌‌آورد: «یکی از سرمایه‌‌گذاران مرحلۀ اولمان می‌‌گفت (قرار نیست شما چیدمان حروف را در صفحه‌‌کلید گوشی همراه تغییر دهید). ما می‌‌بایست سامانۀ ورودی با ‌‌کارآمدیِ کمتر را می‌‌پذیرفتیم، زیرا مجبور بودیم در محدودۀ چیدمان فعلی حروف باقی بمانیم

در چین، راحت‌‌تر می‌‌شد کاربران را متقاعد کرد از چیز جدیدی استفاده کنند، زیرا پیش‌‌فرض جاافتاده‌‌ای نبود که نیاز به مبارزه با آن باشد. تی۹ چینی سامانه‌‌ای مبتنی بر حرکت قلم است و کلیدهای مختلفْ حرکات مختلف قلم را نشان می‌‌دهند. به‌گفتۀ والنتی، در تی۹ با استفاده از متنِ پیش‌گویانه، که نویسۀ بعدی را پیش‌بینی می‌‌کرد، تایپیست برای هر نویسه به‌طور میانگین ۱.۴ ضربه می‌‌زد. نویسه‌‌های رایج چینی به‌طور میانگین از نُه حرکت قلم ساخته شده‌‌اند که به‌عنوان مرجع استفاده می‌‌شدند. این جهشی بزرگ در جهت افزایش کارآمدی است. (والنتی در جنگ ویتنام مترجم زبان چینی بوده است. او رمزهای تلگرافیِ چهاررقمی را شنود و آن‌ها را به نویسه‌‌های چینی تبدیل می‌کرده است. ازاین‌رو با مرحلۀ پیچیده و پیش‌‌نرم‌‌افزاریِ سامانه‌‌های ورودیِ داده در زبان چینی نیز آشناست.)

کریستینا شو، قوم‌‌نگار و محقق آزادِ طراحی می‌‌گوید: «در چین، کثرت گوشی همراه در ده سال اخیر به افزایش ناگهانی کاربران جدیدی منجر شده است که تایپ را برای اولین بار با استفاده از تلفن همراه می‌‌آموزند. این افراد هیچ وابستگی یا تجربه‌‌ای در صفحه کلیدهای رایج ندارند و ازاین‌رو عادت‌دادن آن‌ها به استفاده از روش‌‌های جدیدِ وارد‌کردن داده بسیار آسان‌‌تر است.» روش‌‌های ورودی داده، این گروه‌‌ها را دربرمی‌‌گیرد: روش‌‌های مبتنی بر حرکت قلم، مانند تی۹؛ روش‌‌های تلفظ محور با استفاده از صفحه‌‌کلید معمولی؛ یا روش‌‌های نوشتن روی صفحات لمسی، با تنوع بسیار در هریک.

مالنی اظهار می‌‌کند: «اگر پنجاه نفر را انتخاب کنید و به آن‌ها بگویید دقیقاً یک چیز را تایپ کنند و بعد به کارشان روی صفحه‌کلید نگاه کنید، به پنجاه راه مختلف برای رسیدن به یک نتیجه دست می‌‌یابید.» روند کلی مبتنی بر آزمایشگری است. بااین‌همه، روش‌‌های تایپ جایگزین و سریع‌‌تر در انگلیسی، مانند شیپ‌‌رایتر و سوایپ، که به شما امکان می‌‌دهند در یک حرکتْ روی حروف یک کلمه ضربه بزنید، سخت می‌‌کوشند از محدودۀ یادگیرندگان ابتدایی فراتر بروند. آخر چه کسی حاضر است، تنها به‌خاطر اینکه کمی تندتر تایپ کند، ارتباط با گوشی همراه را از اول یاد بگیرد؟

بلاغت مالنی گاه اعصاب‌‌خردکن است، مثلاً وقتی می‌‌گوید: «در جهان الفبایی نوعی فرهنگ فوق‌‌العاده ازخودراضی حاکم است.» شخصاً خود را تاحدی در جایگاه یک ستایشگر فعال الفبا می‌‌دانم و بیشتر در جایگاه فردی تنبل که نمی‌‌خواهد یک شیوۀ تایپ رمز‌‌گذاری‌‌شده و شاید کارآمدترِ تایپ را یاد بگیرد. اما او برتری صفحه‌‌کلید معمولی و، درنتیجه، اعتقاد به پیش‌‌فرض توافقی فناوری غربی را به چالش می‌‌کشد.

این زبان نیز گزنده است، زیرا پیش‌فرض بودنِ شیوۀ غرب مدت‌‌ها بدون تردید تداوم داشته است. تلگراف با عنایت به الفبا ایجاد شد، ماشین تحریر نیز همین‌طور و همچنین رایانه و علائم توافقی در اینترنت. درست است، چینی‌‌زبان‌‌ها یک قرن زمان صرف کردند تا زبان خود را با این فناوری‌‌ها سازگار کنند تا اینکه قدرت رایانه آن‌ها را اعتلا داد و درنتیجه ارتباطشان با فناوری غنی‌‌تر و پیچیده‌‌تر از این ارتباط در جهان الفبایی شد.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا