توقف موتور حرکت جامعه با جولان قرعه کشی‌های تلویزیونی

در شرط ‌بندی‌ها یا قرعه‌کشی‌های تلویزیونی به مردم القا می‌کنند که برای موفقیت تنها باید شانس داشت و چنین نگاهی موجب می‌شود تا تقدیرگرایی و باور به شانس به عنوان مهم‌ترین عامل موفقیت در فضای عمومی جامعه فراگیر شود و چنین باوری روحیه کار و تلاش به عنوان موتور محرک جامعه و عامل اصلی عبور از چالش‌های اقتصادی موجود خدشه دار شود.

به گفته عبدالله گیویان، دکتری انسان‌شناسی دین، از مدت‌ها قبل شکلی از قرعه‌کشی و لاتاری به شیوه‌ای رایج برای جلب مشارکت عمومی تبدیل شده‌است. این قرعه کشی‌ها در قالب تبلیغات تلویزیونی هم عرضه شده است. پیش قراول این نوع جلب مشارکت نهادهای اقتصادی و به خصوص بانک‌ها بوده‌اند. این راه را اپراتورهای موبایل و دیگر موسسات اقتصادی کوچک‌تر مانند تولیدکنندگان مواد غذایی دنبال کرده‌اند. این موضوع حاکی از رسمیت یافتن و رواج این «فرهنگ شانس» در قالب یک راهبرد ارتباطی در جامعه ماست.

وی گفت: شرکت در این مسابقات (بخوانید قمارهای موجه) متضمن برخی برخورداری‌ها معرفی می‌شود؛ برخورداری از امکاناتی که خود مقدمه برخورداری‌های بعدی (مثلا امکانات یک اپلیکیشن) است. این برخورداری بهایی اندکی دارد که مخاطب باید بپردازد (مثلا خرید یک کالا و ارسال کد آن یا ارسال یک پیامک و نصب یک اپلیکیشن پس از دریافت آن) اما آن چه چندان مورد توجه قرار نمی گیرد هزینه‌های خرید بلیط این بخت آزمایی و پرداخت ورودیه شرکت در این قمار عمومی و مختصرا اقتصاد سیاسی این بخت آزمایی عمومی است.

عوامل تاثیر گذار تقویت فرهنگ شانس کدامند؟

گیویان گفت: وضعیت اجتماعی می‌تواند منجر به تقویت فرهنگ شانس و باور به اقبال و بخت شود. زمانی که چیزی سر جای خود نباشد، زمانی که تصادف قدرتی قاهره داشته باشد و بر ضوابط و هنجارهای عقلانی حکم براند؛ یا زمانی که مردم راهی برای دستیابی به خواسته خود نداشته باشند اما ذوق موفقیت را در جان داشته باشند و در این هوا و هوس نفس بکشند، دست به دامن شانس و اقبال خواهند شد.

وی ادامه داد: در جامعه‌ای با این وضعیت، کسی در پی ساماندهی به ساختارهای اجتماعی نخواهد بود چرا که نه خود عمیقا باور دارد سازوکارهای نهادی و راه های جمعی و صبورانه متضمن خوشبختی و صرفه و صلاح فردی و جمعی است و نه کسی که منادی اقدامات جمعی باشد باور خواهد شد.

وی افزود: افراد، حتی به فرض مشارکت برای رفع مشکلات و دردهای جمعی، به احتمال زیاد پشت نقاب مشارکت صوری خود، متاثر از انگاره تعیین‌کنندگی شانس و مداخله قطعی اقبال، به راه حل‌های فردی اندیشیده، آن‌ها را پیگیری خواهند کرد. در چنین وضعیتی، مشارکت مومنانه و صبورانه، کنشی چندان با معنا نمی‌تواند باشد و این نتیجه‌ای جز ضعف بنیادین نهادهای مشارکت جمعی به دنبال نخواهد داشت.

وی اظهار کرد: وضعیت سیاسی هم ممکن است منجر به تنومند شدن این باور شود، اگر اراده نیروهای سیاسی بر این قرار گیرد که مردم باور کنند دستاوردهای برخی ناشی از شانس و تصادف و لذا تقدیری موهوم است؛ نیز اگر اراده سیاسی بر این قرار گیرد که مردم در وضعیت‌هایی که راهی برای رسیدن یا نزدیک شدن به هدف‌ها و آرزوهای خود ندارند، راه کم خطر و بلکه شیوه خطرزدای «یا بخت و یا اقبال» را در پیش بگیرند. قدرت قاهره اقبال، البته که در این نوع نگاه سیاسی ممکن است این تصور را بپرورد که موقعیت حاکمان با اکسیر اقبال که متضمن نوعی حقانیت در بی حقی همگانی است، مشروع تلقی شود.

قرعه کشی‌های تلویزیون چه پیامدهایی به دنبال دارد؟

گیویان گفت: اعتقاد به شانس در سرشت خود یک خرافه است، خرافه‌ای که ممکن است با وضعیت اجتماعی و سیاسی خاص تقویت یا تضعیف شود یا این وضعیت‌ها را تقویت یا تضعیف کند. این اعتقاد تاثیری جدی بر فرد دارد و او را در مواردی بی انگیزه، در مواردی فرصت طلب، دچار رویا و خیال‌پردازی و از همه مهمتر به موجودی فردگرا و گریزان از کنش‌های مشارکتی تبدیل می‌کند.

وی بیان کرد: هر شکل از تقویت این خرافه سم مهلکی برای بسط عقلانیت و مانعی جدی برای پیشرفت است. اعتقاد به شانس یعنی هیچ چیز سر جای خودش نبوده، قاعده‌ای جز تصادف در جهان در کار نیست. معتقدان به شانس قاعدتا با این انگاره ذهنی به عالم خواهند نگریست که قواعد آن را نبینند. این گروه لاجرم آمادگی بیشتری برای شکستن و گریز از آن‌ها خواهند داشت. در این فرهنگ خطا، مجازاتی و نیکی هم ثوابی در پی نخواهد داشت. اگر فرد موفقی را ببینیم نباید به دنبال زحمات تلاش‌ها و توانایی‌های او بگردیم و عوامل عینی منتهی به توفیق او، حتی اگر آن عوامل صاف و صریح در مقابل چشمانمان باشد، دیده نخواهد شد.

وی خاطرنشان کرد: روی دیگر سکه اعتقاد به اقبال و بخت، باور به شوربختی و بداقبالی و متضمن افسردگی تعمیم یافته‌ای است که هر رخدادی را جلوه‌ای از بداقبالی معرفی می‌کند.

به گفته این دکتری انسان‌شناسی دین، از جمله تاثیرات کوتاه مدت این تبلیغات لجام گسیخته، سمج، مکرر و ملال‌آور که صورتی از تکدی پیدا کرده‌است، خستگی از هجوم مزاحم و بی‌پروای رسانه، خشمی فروخورده، احساس ناکامی، و زدگی از رسانه است و از زمره تاثیرهای درازمدت نامحسوس این نوع تبلیغات تقویت فرهنگ اعتقاد به شانس است.

عوارض اجتماعی و روانی قرعه کشی‌های تلویزیونی کدامند؟

دکترمهدی سودآوری، روان شناس نیز به عوارض روحی و روانی این تبلیغات پرداخت و گفت: تبلیغ اتکا به شانس و اقبال برای موفقیت است. واضح به نظر می رسد احتمال بسیار کمی دارد که از میان چند میلیون شرکت کننده نام یک نفر به عنوان برنده خارج شود اما در این برنامه، بردن با عنوان هایی همچون «فرد خوش شانس» و «برنده خوشبخت» به صورت یک شیوه موفقیت خاص تبلیغ می شود. این رفتار به معنای آن است که برای موفقیت تنها باید شانس داشت. افزایش تقدیرگرایی و باور شانس به عنوان مهم ترین عامل موفقیت روحیه کار و تلاش را خدشه دار می کند. در شرایطی که کشور برای گذر از شرایط سخت اقتصادی باید به تولید داخلی و توسعه کارآفرینی متکی باشد، تبلیغ واضح و 24 ساعته بخت و اقبال در کسب ثروت و موفقیت کمکی به پیشرفت و توسعه اقتصادی کشور نمی کند.

وی خاطرنشان کرد: تحقیقات روان شناسی نشان داده که افراد غمگین از لحاظ اقتصادی به گزینه های کمتر ولی مطمئن فعلی در مقابل گزینه های بیشتر در آینده گرایش دارند. افراد غمگین ترجیح می دهند همین الان یک میلیون تومان پول نقد بگیرند تا مثلا در سه ماه آینده مبلغ 10 میلیون تومان دریافت کنند. در واقع غمگین بودن و احساس ناکامی ناشی از برنده نشدن در قرعه کشی، هزینه اقتصادی زیادی به افراد تحمیل می کند.

به گفته وی، برخلاف تصور عمومی که شرکت در این گونه قرعه کشی ها را بدون ضرر ارزیابی می کنند. جملاتی مانند «حالا چیزی از دست نمیدم» و «خرجی نداره که…» فاقد پشتوانه علمی هستند. شرکت در قرعه کشی و باخت، باعث کاهش تمایل به کسب ثروت در آینده خواهد شد که از این رهگذر ضرر اقتصادی بزرگی به فرد وارد می شود.

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا