آموزش سواد رسانهای جدی گرفته نمیشود
در جهان امروز، پیشرفت تکنولوژی چنان زندگی جوامع بشری را تحت تاثیر قرار داده که کمتر فردی را مییابیم که در زندگی روزمره خود از این تکنولوژیها استفاده نکند. یکی از مهمترین و در عین حال تاثیرگذارترین این تکنولوژیها، رسانهها هستند که روزبهروز بر تنوع و قدرتشان افزوده میشود تا جایی که بشر در حال حاضر در معرض بمباران اطلاعاتی قرار دارد. بر همین اساس دولتمردان و صاحبنظران رشته ارتباطات برای مصون نگاه داشتن مخاطبان خود به دنبال راه چارهای هستند، تا در این بمباران اطلاعاتی ذهن مخاطبانشان مسموم نشده و آنها را از دست ندهند.
امروزه وجود رسانهها در جوامع، شرایطی متفاوتی را بهوجود آورده است. تفاوتی که باعث شده است بین افرادی که سواد برخورد با رسانهها و محتوای آن را دارند و کسانی که فاقد آن هستند، در برخورد با پیامهای رسانه، اهداف و کارکردهای آن اختلافات بنیادین بهوجود آید. همچنین با افزایش دسترسی به رسانههای تعاملی، آسیبهای اجتماعی جدیدی در جامعه بروز کرده است که میزان سواد رسانهای کاربران، در آن نقش دارد.
با افزایش دسترسی به رسانههای تعاملی، آسیبهای اجتماعی جدیدی در جامعه بروز کرده است که میزان سواد رسانهای کاربران، در آن نقش دارد.
اهمیت و ضرورت سواد رسانهای ناشی از تاثیراتی است که رسانه در زندگی امروز دارد. در گذشته، نظام آموزش (مکتب، مدرسه، مسجد) و نهاد خانواده، بیشتر آموزشهای لازم فرزندان و نسلهای نو را برعهده داشتند، یعنی نظام آموزش سنتی در بین جوامع مرسوم بود. اما با ظهور ابزارهای رسانهای جدید و پیچیده شدن روابط اجتماعی، مراکز آموزشی که در گذشته وجود داشت، کارکرد خود را از دست دادند و به مرور زمان سازمانهای متنوع با وظایف متفاوت در جوامع مختلف بشری شکل گرفت. رسانهها که در گذشتهای نه چندان دور اشکال معدود و مشخصی داشتند، امروزه گسترش بسیاری پیدا کردهاند و دچار تغییرات فراوانی شدهاند. امروزه رسانهها از حالت تکبعدی و یک طرفه بودن خارج شده و حالتی مشارکتی به خود گرفتهاند، بر همین مبنا، این امر در نهایت موجب شکلگیری نیاز جدیدی به نام سواد رسانهای شد.
الوین تافلر آیندهشناس معروف آمریکایی در دهه ۱۹۸۰ پیشبینی کرده بود که عصر فردا را گسترهای از فرستندهها، رسانهها، پیامگیران و پیامسازان شکل میدهند و شیوههای تبادل اطلاعات، محور مانور آینده را شکل خواهد داد. در حال حاضر بخشی از این پیشبینی تحقق یافته و بخشی دیگر نیز در راه است. نسل امروز و فردا برای جذب فرصتها و دفع تهدیدهای ناشی از این پدیده به این درک که رسانههای جمعی چگونه بر جامعه تاثیر میگذارند، نیاز خواهند داشت. مسلما آن کسی که توانایی دسترسی، ارزیابی و تحلیل انتقادی پیامهای ارتباطی (سواد رسانهای) را داشته باشد، بهتر میتواند به این درک برسد. درکی که تنها از رهگذر تکامل سواد رسانهای تحقق میپذیرد.
مخاطب امروز در برابر حجم وسیعی از اطلاعات و پیامها قرار دارد، پیامهایی که در بسیاری از موارد برآمده از اعتقادات، فرهنگ مخاطب و جامعهای که در آن زندگی میکند، نیست؛ دلیل این امر هم تولید انواعی از پیامها با اهداف مختلف توسط رسانههای بیگانه است که به سمت مخاطب منتشر میشود. پیامهایی که در بیشتر موارد دارای هدفهایی مشخص هستند که میتوانند بر محمل نقاط تحریکپذیر مخاطب تاثیر بگذارند. حال اگر این نقاط تحریکپذیر شخصیت مخاطب، همراه باسواد رسانهای باشد، میتواند در برابر رسانه و پیامهای آن برای خود حریم امنی ایجاد کند، در غیر این صورت مخاطب دچار مشکلات فراوانی خواهد شد.
مفهوم سواد رسانه ای
از میان تعاریف متعددی که برای این مقوله وجود دارد، تعریفی که اکثر صاحبنظران آن را پذیرفتهاند این است که «سواد رسانهای به معنای توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات در اشکال مختلف اعم از مکتوب یا غیرمکتوب است. همانطور که سواد سنتی شامل مهارتهای خواندن و نوشتن است، سواد رسانهای نیز شامل تواناییها و مهارتهای خواندن یا رمزگشایی (درک) و همچنین نوشتن یا رمزگذاری (خلق، طرح و تولید) است.»
برای بررسی سواد رسانهای و اهمیت موضوع میتوان این بحث را با تطبیق برخی از نظریات موجود در این زمینه ادامه داد.
فرضیه شکاف آگاهی، نخستین بار توسط تیکنور، دونوهو و اولین در سال 1970 در مقالهای با عنوان "جریان رسانههای جمعی و رشد تفکیکی در آگاهی" مطرح شد. مولفان، فرضیه شکاف آگاهی را به این طریق بیان کردند: «وقتی ریزش اطلاعات رسانههای جمعی به نظام اجتماعی افزایش مییابد، بخشهایی از جمعیت با پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتر، سریعتر از بخشهایی با پایگاه پایینتر این اطلاعات را کسب میکنند، بهطوریکه شکاف آگاهی میان بخشها به جای اینکه کاهش یابد، افزایش پیدا میکند.»
طبق این نظریه کسانی که از آموزشهای سطوح بالاتر برخوردارند و با مفاهیم سواد رسانهای آشنا هستند در مقابل پیامها و محتوای ارائه شده از سوی انواع رسانهها عملکرد بهتری از خود نشان داده و فعالانه برخورد میکنند.
بر همین اساس میتوان به نظریه استفاده و خشنودی نیز اشاره کرد. رویکرد استفاده و خشنودی نخستین بار در مقالهای از الیهو کاتز (1959) توصیف شد. در آن مقاله کاتز به این ادعای برنارد برلسون (1959) که پژوهش ارتباطات به نظر مرده میآید، پاسخ داد. کاتز استدلال کرد که حوزهای که مشرف به موت است، مطالعه ارتباط جمعی تحت عنوان متقاعدسازی است. در واقع کاتز اعتقاد داشت به جای اینکه بگوییم رسانهها با مردم چه میکنند؟ بگوییم مردم با رسانهها چه میکنند؟ این نظریه عنوان میکند که افراد بر اساس استفاده و خشنودی پس از آن، یک رسانه را انتخاب میکنند، پس اگر افراد جامعهای سواد رسانهای داشته باشند، ارضای نیازها و خشنودی پس از آن آگاهانه و در راستای نیازهای هدفمند صورت میگیرد، در نتیجه از رسانه مناسب استفاده خواهند کرد. مخاطبی که در معرض آموزش سواد رسانهای قرار گرفته است، پیامهای ارتباطی که دریافت میکند را به چالش و بررسی میکشاند؛ این مخاطب از حالت انفعالی به حالت فعال میرسد و این امکان را پیدا میکند که در برابر هجوم سرسامآور القاي پيامهاي رسانهاي، هويت خود را حفظ كند.
یکی دیگر از نظریات موجود در این زمینه که مورد توجه بسیاری از صاحبنظران این رشته قرار گرفت، نظریات پاتر است. "دبلیو جیمز پاتر" از انديشمندان بهنام در حوزه سواد رسانهاي است که در کتابی به همین نام به تشریح سواد رسانهای پرداخت، الگويي چند عاملي مدل سواد رسانهای وی، شامل ساختارهاي دانش، منبع شخصي، وظايف پردازش اطلاعات و مهارتها و تواناييهاست که هريك از اين عوامل، عامل ديگر را پشتيباني ميكند .
به اعتقاد پاتر، ساختارهاي دانش رسانهاي افراد، پنج حوزه را دربر ميگيرد:
- محتواي رسانهاي ( Media content )
- تاثير رسانهاي ( Media effect )
- صنايع رسانهاي ( Media industries )
- جهان واقعي ( Real World )
- خود ( Self )
تحقق سواد رسانه ای در ایران
در صورت تحقق سواد رسانه ای در میان مخاطبان ایرانی، به یقین تاثیر مثبت آن بر روی رسانهها آشکار خواهد شد و خواهیم دید که این نگاه چگونه رسانههای کشورمان را از حالت تکبعدی و یکسویه بودن بیرون آورده و مجبور خواهند شد حرف مردم را انعکاس دهند. البته نهادینه شدن این موضوع در بین دولتمردان و آحاد افراد جامعه قطعا یک پروسه یک نسلی را میطلبد.
سوای اهمیت مقوله سواد رسانه ای، آنچه که در اینجا بدان نیازمندیم اهداف آموزش سواد رسانهای است، چرا که از طریق اهداف است که میتوان دریافت یک موضوع تا چه میزان برای ما اهمیت دارد. هدف آموزش سواد رسانهای این است که به مخاطبان رسانهها کمک کند تا به شهروندانی آگاه و با ظرفیتهای مورد نیاز جامعه تبدیل شوند. در واقع سواد رسانهای میخواهد خود رهبری را در افراد از طریق فرآیندهای استدلال، تحلیل و… افزایش دهد.
مخاطبان یک رسانه باید قدرت تشخیص بالایی داشته باشند تا بتوانند درک کنند که محصول نهایی یک رسانه، بخشی از جهان است یا شکل تحریف شدهای از آن؟ چرا که محتوای رسانه میتواند در خدمت یک گروه، طبقه یا در خدمت قدرت حاکمه باشد، قدرتهایی که لزوما عدالتجو، رهاییبخش و آزادیگرا نیستند. به همین دلیل مخاطب باید بتواند ثواب را از ناثواب در رسانهها تشخیص دهد.
بدون شک یکی از اهداف آموزش سواد رسانهای این است که به دریافتکنندگان پیامهای رسانههای جمعی کمک کند تا به مشارکتکنندگانی آزاد تبدیل شوند نه اینکه به صورت منفعل، ساکن و مطیع در برابر تصاویر و ارزشها بنشینند. یکی از اهداف عملی سواد رسانهای این است که مخاطبانی را پرورش دهد که به دنبال برنامههای باکیفیت باشند و با نگاهی منتقدانه به فرم و محتوای رسانههای جمعی نگاه کنند.
در اين بين تهيه و تنظيم كتابهاي درسي مناسب و برنامههاي ديداري – شنيداري قابل دسترسي، بهكارگيري مشاوران خبره و متخصص در امور سواد رسانهاي توسط مدارس، تشكيل و راهاندازي تشكلهاي غيردولتي سواد رسانهاي متشكل از معلمان مدارس، استادان و پژوهشگران دانشگاهي و نيز كارگزاران و دستاندركاران صنعت رسانهاي كشور و هماهنگي و مشاركت ميان نهادهاي آموزشي رسمي و غيررسمي كشور نظير رسانه، مدرسه و خانواده در اين زمينه، راهاندازي واحد درسي در خصوص سواد رسانهاي براي دانشجويان دانشگاهها به خصوص براي رشتههاي مرتبط با رسانهها نظير روزنامهنگاري، روابطعمومي ، مطالعات فرهنگي؛ مطالعات انتقادي در دانشگاههاي کشور ميتواند مفید واقع شود .
ضرورتهاي آموزش سواد رسانهاي
"باري دونكان" عضو انجمن سواد رسانهاي كانادا، در ضرورت اين آموزش دلايل زیر را ذكر ميكند:
- رسانهها بر حيات فرهنگي و سياسي ما سلطه دارند.
- تقريباً همه اطلاعات، جز مواردي كه آنها را بهطور مستقيم تجربه ميكنند، رسانهاي شدهاند.
- رسانهها قادر هستند مدلهاي ارزشي و رفتاري پرقدرتي خلق كنند.
- سواد رسانهاي ميتواند مصرف رسانهاي ما را لذتبخشتر كند و يك رابطه انفعالي را به يك رابطه فعال تبديل کنند.
- رسانهها بدون فعال کردن خودآگاه، بر ما اثر ميگذارند.
هانیه حقیقی/ کارشناس ارتباطات
No tags for this post.