مهاجرت: خطری مهیب‌ در انتظار سرزمین ایران

بر اساس اظهارات محمدرضا شاملو، معاون عمران روستایی بنیاد مسکن آمار دقیق و واقعی از روستا‌های خالی از سکنه در کشور نداریم، اما مطابق سرشماری سال ۹۵، تعداد ۳۰ هزار روستا، آبادی یا سکونتگاه موقت که به لحاظ اجرای پروژه‌ای شکل گرفته است، در کشور خالی از سکنه است.

وی گفته است، حدود ۲۲ میلیون نفر در روستا‌ها ساکن هستند که مطابق سرشماری سال گذشته حدود ۲ درصد از این جمعیت روستایی کاهش یافته که تبدیل روستا به شهر و بخشی نیز مهاجرت از روستا به شهر عامل این کاهش جمعیت است.

بر این اساس، از حدود ۳۹ هزار روستای بالای ۲۰ خانوار در کشور، طرح هادی در ۲ هزار روستا اجرا نشده و ۹۹ درصد از ۳۷ هزار روستای کشور مطابق سرشماری سال ۹۰ دارای طرح هادی هستند.

وی با بیان اینکه طرح هادی ۱۶ هزار روستا در کشور اجرا شده و برخی از این طرح‌ها در مراحل مختلف اجرا هستند، گفت: عملیات بهسازی و اجرای طرح هادی در ۳ هزار و ۴۰۰ روستا اجرایی می‌شود که بخش عمده این طرح‌ها شامل تکمیل طرح‌های نیمه تمام است.

بیکاری، خشکسالی، جاذبه های شهری: مهمترین عامل مهاجرت

غلامرضا عبداللهی، مدیرکل امور روستایی استانداری لرستان گفت: کوچک بودن روستاها، طولانی و سخت گذر بودن راه دسترسی، نزاع، بیکاری، خشکسالی، کاهش بارندگی و سطح سفره‌های آب زیرزمینی از مهمترین دلایل مهاجرت به شهر و خالی شدن روستا‌ها است.

وی ادامه داد: همچنین تحصیل روستاییان و آشنایی جوانان با زندگی شهری، رغبت آنان برای ماندن در روستا را کاهش می‌دهد که با رفتن آنان از روستا نیروی مولد و تولید کنند نیز کاهش می‌یابد.

کمبود امکانات؛عامل اصلی مهاجرت روستاییان

فرهاد طهماسبی، جامعه شناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی گفت: از نظر جامعه شناختی مهاجرت به نوع طبیعی و غیرطبیعی دسته بندی می‌شود.

وی با بیان اینکه مهاجرت‌های غیرطبیعی آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایجاد می‌کنند، افزود: افرادی که فاقد تخصص هستند و بدون دلیل موجه از روستا به شهر مهاجرت می‌کنند در نخستین چشم انداز، موجب حاشیه نشینی و ایجاد مشاغل کاذب می‌شوند. این افراد به طور معمول جزیی از طبقات درآمدی پایین شهر‌ها می‌شوند که آسیب‌های اجتماعی مختلفی به دلیل بیکاری و نا اگاهی از زندگی شهرنشینی نیز در انتظار آنان است.

وی معتقد است نخستین عامل مهاجرت روستایان به شهرها، نبود یا کمبود امکانات زیرساختی و خدمات زندگی روستایی است.

این پژوهشگر مسایل اجتماعی اضافه کرد: به طور معمول، توان اقتصادی ساکنان در روستا‌های دورافتاده پایین است و سرمایه‌ای برای تولید ندارند که مجبور می‌شوند زندگی روستایی را ترک کنند.

طهماسبی با اشاره به مشکلات کم آبی در روستا‌ها گفت: در این مناطق زمین‌های مستعدی به عنوان منبع اصلی تولید برای کشاورزی وجود ندارد و نژاد دام انان نیز اصلاح نشده و با افت تولید و نبود سرمایه اولیه مجبور به تقبل زندگی شهری و پیامد‌های آن می‌شوند.

وی اظهار داشت: در مجموع، روش‌های سنتی و قدیمی زراعت، باغبانی و دامپروری موجب افت تولید و روندکاهشی سرمایه روستاییان می‌شود که با توجه به مشکلات گذران معیشت و مسایئل اقتصادی، مهاجرت از روستا را به ماندن و تولید کم ترجیح می‌دهند.

وی ادامه داد: در بسیاری از روستا‌ها نیز زمینه اشتغال وجود ندارد و علیرغم بهره مندی روستاییان از امکانات زیرساختی همچون جاده دسترسی، آب و برق، اما اهالی روستا به ویژه جوانان مجبور می‌شوند برای یافتن شغل مناسب به شهر مهاجرت کنند.

خالی شدن روستاها در پی بحران آب

محمد درویش، معاون سابق مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: آمارهایی که معاونت توسعه روستایی ریاست جمهوری منتشر کرده، حکایت از آن دارد که از ۱۳۳۵ تا دهه ۹۰، حدود ۴۰هزار روستا کاملا از سکنه خالی و متروکه شده‌اند.

وی افزود: مهمترین دلیل این مهاجرت‌های ناخواسته را  باید در اُفت شدید سفره‌های آب زیرزمینی و نابودی کاریزها، برهنگی سرزمین ناشی از فشار بیش از حد دام و افزایش چشمه‌های تولید گرد و خاک، وابستگی شدید معیشتی به منابع آب و خاک و عدم معرفی گزینه‌های جایگزین دید. رواج فرهنگ دلالی و خدماتی مصرف‌گرایانه هم دیگر رخدادی است  که سبب شد تا کار سخت در عرصه کشاورزی برای جوانان از جذابیت بیافتد.

وی اظهار کرد: خوزستان مثال بارزی از مهاجرت های ناشی از بی توجهی به محیط زیست است. براساس آمار نمایندگان خوزستان در مجلس شورای اسلامی، 95درصد خوزستانی ها تمایل به مهاجرت پیدا کرده اند. مهمترین دلیل این تمایل افزایش ریزگردها و کاهش کیفیت آب است که هر دو این مولفه زیست محیطی هستند. براساس آمار آموزش و پرورش استان هم 10 هزار معلم از خوزستان مهاجرت کرده اند و 10 هزار معلم دیگر هم درخواست مهاجرت کرده اند اما به دلیل نبود ظرفیت جذب، درخواست آنها پذیرفته نشده است.

به گفته وی، این در حالی است که خوزستان  بالاترین میزان ثروت و صنعت را دارد. همچنین، بهترین منطقه آزاد کشور نیز در این استان قرار دارد. بالاترین تولید کشاورزی هم متعلق به خوزستان است اما عدم توجه به محیط زیست نشان می دهد که شرایط زیست محیطی  می تواند بر انگیزه های اشتغال و ثروت موثرتر باشد و به مهاجرت منجر شود.

وی گفت: همین وضعیت در حوضه آبخیز بختگان، طشک و کنجان در استان فارس هم حاکم است. آنجا هم به دلیل احداث سدهای ملاصدرا و سیوند بعد از ساخت سد درودزن، به شدت دچار تنش هیدرولوژیکی شد. در نتیجه پهنه بزرگ 140هزار هکتاری از حیز انتفاع خارج شد. این مساله باعث شد تا کشاورزان در منطقه استهبان و نیریز به شدت با مشکل کمبود منابع آب رو به رو شود. آنها برای جبران، اقدام به حفر چاه های متعدد کردند. در حال حاضر بزرگترین انجیرستان جهان در استهبان در آستانه خشکی قرار گرفته است. تولید گندم در نیریز  که زمانی به بیش از 50 هزارتن می رسید الان به کمتر از 5 هزار کیلو رسیده است. همین مساله باعث افزایش مهاجرت جوان های این دو شهرستان شده است. عین همین ماجرا بعد از ساخت سد استقلال روی رودخانه «شور و شیرین» در شهرستان میناب رخ داد.

وی بیان کرد: میناب قطب کشاورزی استان هرمزگان بود. 8 میلیون نفر نخل و یک میلیون انبه داشت. از آن 8 میلیون تنها 20 هزار نفر نخل و 400 پایه انبه مانده است. صدها هزار درخت مرکبات هم از بین رفته است. چرا؟ چون سد استقلال آب را به سمت شرب مردم تغییر داد و برای صنعت به طرف بندرعباس برد. بنابراین مردم برای زمین و باغات خود چاه عمیق حفر کردند. حفر چاه ها به فرونشست زمین منجر شد. الان فروچاله ها تا مرکز شهر میناب یعنی تا جلوی اداره دارایی شهرستان کشیده شده است. هزاران  کشاورز و خانواده هایشان در میناب بیکار شدند و به سمت مهاجرت رفته اند. شرق اصفهان در منطقه ورزنه هم به دلیل بارگذاری بیش از حد در زاینده رود به همین درد دچار شد. در نتیجه 300 هزار کشاورز بیکار و مهاجر شدند. 

درویش گفت: بیکاری گریبان کشاورزان زیادی در  جنوب هلیل رود در کرمان یعنی جیرفت و اطراف جازموریان  را هم گرفت. بنابراین اراضی آنها یا محدود شد یا مهاجرت کردند. حوضه آبخیز دریاچه ارومیه بویژه در  شهرستانهای شرقی حوضه مثل مراغه، بناب، شبستر و… هم با موج بزرگی از مهاجرت کشاورزان رو به رو شد. چون اراضی کشاورزی و باغ هایشان به دلیل ریزگردهای نمکی از حیز انتفاع افتادند.

وی تصریح کرد: موج مهاجرت به استان همدان هم رسید. داستان از استقرار نیروگاه حرارتی شهید مفتح در دشت فامنین شروع شد. این نیروگاه به دلیل توربین های خنک کننده نیاز به آب داشت. بنابراین حفر چاه ها و توسعه بی رویه زمین های کشاورزی باعث ایجاد 15 فروچاله بزرگ  درآن منطقه شد. بنابراین بخشی از زمین های کشاورزی کبودرآهنگ و فامنین از بین رفت و 50 هزار نفر مهاجرت کردند. برای روستای حسین آباد خنداب در استان مرکزی هم همین اتفاق افتاد. توسعه کشاورزی و صنعت باعث شد تا قنات های منطقه خشک شود و سفره های زیرزمینی پایین برود.

معاون سابق مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد: در نتیجه تمام روستای حسین آباد از سکنه خالی شد. این داستان تلخ به منطقه گلستان در پایاب رودخانه اترک  هم رسید. تغییر کشت از پنبه به برنج و حفر چاه های متعدد باعث شد تا حقآبه تالاب های سه گانه آجی گل، آلاگل و آلماگل تامین نشود. بنابراین به ایجاد کانون گرد و غبار منجر شد و 20 درصد از روستاهای منطقه را خالی از سکنه کرد. اکنون علی آباد کتول هم در آستانه تجربه پدیده مهاجرت است، چون سطح آب های زیرزمینی آن به شدت افت کرده است!

تا دوازده سال آینده نیمی از مردم ایران مجبور به مهاجرتند

از آن جایی که ایران کشوری خشک و بیابانی است بخش کشاورزی بیشتر منابع خود را از آب های زیرزمینی به دست می‌آورد. متاسفانه در طی سال های گذشته این بخش به دلیل استفاده از روش های سنتی به صورت نادرست مدیریت شده است. این روش سنتی انتقال آب از چاه ها به مزارع حدود 65 درصد از آب به هدر می رود. کشاورزان هر ساله برای تامین آب باید چاه های عمیق تری را حفر کنند. به گفته پروفسور پرویز کردوانی، بنيانگذار مركز تحقيقات مناطق كويری و بيابانی، اگر اقدام جدی در حوزه کشاورزی در ایران صورت نگیرد و همین سطح استفاده از آب به صورت بی رویه ادامه پیدا کند ایران با خشکی بیشتری همراه می شود و بسیاری از مناطق کشور غیرقابل سکونت خواهد شد. پیش بینی شده است که ١٢ استان از ٣١ استان ایران تا ٥٠‌ سال آینده تمام سفره‌های زیرزمینی آب‌شان را از دست بدهند و با خشک‌ شدن کامل تقریبا نیمی‌از استان‌های ایران جمعیت زیادی مجبور به مهاجرت شوند.

چه باید کرد؟

باید بکوشیم با معرفی کسب و کارهای سبز، آموزش روش‌های نوین تولید پول پایدار به روستاییان، تقویت گردشگری طبیعی، عشایری، کشاورزی و فرهنگی، استحصال انرژی‌های نو – مثل تجربه کشور ترکیه در روستاها – بومیان را به عدم ترک سرزمین اجدادی خویش تشویق کنیم. این یک خطای راهبردی است که همچنان به حفر چاه، کف‌شکنی و تجاوز به عرصه‌های طبیعی چراغ سبز نشان داده و بر طبل وابستگی معیشتی به سرزمین بکوبیم. اگر مناطقی چون دیزبادبالا در خراسان رضوی، حسین‌آباد سربیشه در خراسان جنوبی، پاقلات در جنوب فارس و خورو بیابانک در شمال شرق اصفهان دچار مهاجرت نشده و همچنان مردم ضمن پاسداری از مواهب طبیعی خود، به کسب و کار خردمندانه و متناسب با توان زیست‌بومی سرزمین ادامه می‌دهند؛ پیامش روشن است: می‌توان مهاجرت را مهار کرد، مردم را رضایت‌مندتر و البته کشاورزی را افقی هم گسترش نداد.

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا