یک فعال گردشگری و همزمان با هفته دفاع مقدس:
گردشگری جنگ در ایران، روایتی تکصدایی است

یک راهنمای گردشگری معتقد است: ایران میتواند مقصدی مهم در گردشگری جنگ باشد به شرطی که روایتها چندصدایی، زیرساختها تقویت و تاریخ معاصر بدون تعصب به نسل جوان معرفی شود.
زهره نیلی: وقتی سخن از گردشگری به میان میآید، نخستین تصویری که در ذهن ما شکل میگیرد سواحل آفتابی، کوهها و جنگلهای سرسبز یا شهرهای تاریخی است. اما نوعی از گردشگری هم وجود دارد که نه به دنبال زیباییهای طبیعی است و نه آرامش تاریخی؛ بلکه از دل ویرانی، خشونت و خاطرههای تلخ تغذیه میکند: گردشگری سیاه.
این نوع گردشگری به بازدید از مکانهایی گفته میشود که با مرگ، تراژدی، فجایع انسانی یا بلایای طبیعی پیوند خوردهاند. بازدید از اردوگاه کار اجباری آشویتس در لهستان، چرنوبیل در اکراین، موزههای فجایع طبیعی مثل هیروشیما یا حتی مکانهای سقوط هواپیما و حوادث تروریستی چون بنای یادبود 11 سپتامبر در نیویورک، همگی در این دسته قرار میگیرند.
گردشگری سیاه به انسانها این امکان را میدهد تا با بخش تاریک تاریخ روبهرو شوند؛ بخشهایی که اغلب در حافظه جمعی یک ملت ماندگار است. گردشگری جنگ زیرمجموعه گردشگری سیاه است. در این گونه سفرها، گردشگران به مکانهایی میروند که در گذشته، صحنه جنگ بوده یا همچنان آثار آن را در خود حفظ کردهاند. این نوع گردشگری میتواند بازدید از موزههای جنگ و نمایشگاههای نظامی، یادمانها و بناهای یادبود شهدا و قربانیان، میدانهای نبرد قدیمی و مناطق ویرانشده، خانهها و بناهای بازمانده از جنگ با آثار گلوله و خمپاره و آرامگاه سربازان جنگ را دربربگیرد.
بیشتر بخوانید:
در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با صنایع خلاق کنار مردم بودیم/ بهرهمندی از پارکهای علم و فناوری در بحران
بزرگترین سرمایه ملّی ایرانیان همبستگی در بحرانِ جنگ بود/ باید با مردم مهربان بود
ایران یکی از کشورهایی است که جنگ را تجربه کرده. جنگ هشتساله ایران و عراق ردپای عمیقی بر شهرهایی چون خرمشهر، آبادان و اهواز گذاشته است. هنوز هم در کوچههای خرمشهر میتوان دیوارهایی را دید که رد گلوله و ترکش بر آنها جا خوش کرده. از سوی دیگر، جنگ دوازده روزه با اسرائیل و حملات هوایی آن، آثاری بر پیکره تهران و برخی شهرهای ایران برجای گذاشت. هنوز بسیاری از خانهها و ساختمانهای تخریبشده بازسازی نشده و خود به نمادهایی از ویرانی و مقاومت تبدیل شدهاند.

پرتو حسنیزاده، راهنمای گردشگری، همزمان با هفته دفاع مقدس و در گفتوگوی اختصاصی با خبرگزاری سینا میگوید: امروز جامعه ما میکوشد تا با تمامی نشانههای غم مبارزه کند زیرا نشانههای اندوه در کشور ما بیش از شادی است؛ در حالی که اگر این مردم، در یک فضای معمول و متعارف زندگی میکردند، دلشان میخواست گهگاه، حزنی معنوی را تجربه کنند.
به گفته این فعال حوزه گردشگری که خود، خوزستانی است بسیاری از ایرانیان، تعریف روشنی از گردشگری ندارند و بیشتر در پی شادیهای کوتاهمدت و ظاهری هستند تا رسیدن به یک بهره معنوی؛ بنابراین تا وقتی گردشگران نگاه خود را تغییر ندهند، اتفاق خاصی در این زمینه رخ نمیدهد و ما نمیتوانیم منتظر رونق گردشگری سیاه یا گردشگری جنگ باشیم. آن هم در شرایطی که کل مقوله گردشگری، همچنان در کشور ما تازگی دارد و مردم، تازه یاد گرفتهاند به دیدن بناها و محوطههای تاریخی بروند و فرهنگ و معماری خود را بشناسند.
حسنیزاده در پاسخ به اینکه بازدید از مکانهای جنگی، صرفاً یک تجربه فرهنگی و تاریخی است یا روایت دوباره درد و رنج قربانیان میگوید: گردشگری جنگ، رویارویی با گذشتهای است که نمیتوان آن را انکار کرد. این نوع گردشگری میتواند فرصتی برای شناخت تاریخ، درک رنج بازماندگان و ساختن آیندهای بدون تکرار فجایع باشد. ایران، با تجربههای پررنگ جنگیاش، ظرفیت بالایی برای توسعه گردشگری جنگ دارد؛ به شرطی که این مسیر با احترام، روایت درست و نگاه آموزشی همراه شود.
این راهنمای گردشگری بر این باور است که باید فرصتها و چالشها را شناخت و به تقویت زیرساختهای گردشگری پرداخت. بهجز این لازم است بخشی از تاریخ معاصر ایران، یعنی تاریخ جنگ را منصفانه و بدون تعصب به نسل نوجوان و جوان امروز که هیچ درکی از هشت سال دفاع مقدس ندارند معرفی کرد. رسیدن به این مهم، زمانی امکانپذیر است که ما از رزمندگان خود اسطورهها و الگوهای دستنیافتنی نسازیم و آنها را اَبَرانسان جلوه ندهیم.
به گفته حسنیزاده، یکی دیگر از مشکلات عمده گردشگری جنگ که باعث کاهش جذابیت برای مخاطبان متنوع میشود، فقدان روایت چندصدایی و تمرکز بر یک نوع روایت است. چرا در تمام این سالها، طراحی تور و بازدید از مناطق جنگی در انحصار راهیان نور بوده است؟ چرا نباید آژانسهای مختلف در این زمینه برنامهریزی کنند و مخاطبان با طرز فکرها و سلیقههای گونانگون از این منطقهها دیدن کنند؟