رونمایی از پرتره سعید ایران در کرمانشاه

در آستانه هجدهمین سالروز درگذشت زنده‌یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی بنیان‌گذار پژوهشگاه رویان و در حاشیه افتتاح نمایشگاه دستاوردهای پژوهش و فناوری استان از تابلوی پرتره میخ و نخ این جهادگر فقید که توسط دانشجویان موسسه آموزش عالی جهاددانشگاهی کرمانشاه ساخته شده است، رونمایی شد.

به گزارش سیناپرس از روابط عمومی سازمان جهاددانشگاهی استان کرمانشاه، در آستانه هجدهمین سالروز درگذشت زنده‌یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی بنیان‌گذار پژوهشگاه رویان و حاشیه افتتاح نمایشگاه دستاوردهای پژوهش و فناوری استان از تابلوی پرتره میخ و نخ زنده یاد دکتر “سعید کاظمی آشتیانی که توسط دانشجویان موسسه آموزش عالی جهاددانشگاهی کرمانشاه ساخته شده با حضور دکتر صفدری معاون توسعه مدیریت و منابع استانداری کرمانشاه رونمایی شد.

زنده‌یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی، در نخستین روز از فروردین‌ماه ۱۳۴۰ از پدر و مادری که اهل آشتیان بودند در تهران به دنیا آمد. آثار نبوغ از همان سنین نوجوانی و جوانی در وی قابل‌مشاهده بود. به‌طوری‌که در همان سن ۱۸ سالگی هم‌زمان با ورود به دانشگاه، در هنرستان «پیام امید» به تدریس ادبیات و بینش اسلامی پرداخت.

سعید در سال ۱۳۵۸ در رشته فیزیوتراپی دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شد، تعطیلی دانشگاه‌ها به علت انقلاب فرهنگی و حضور وی در جبهه‌های نبرد طی آن سال‌ها باعث شد پس از ۱۱ سال سرانجام در سال ۱۳۶۹ با اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته فیزیوتراپی از دانشکده علوم توانبخشی فارغ‌التحصیل شود؛ اما با شروع انقلاب فرهنگی مدتی دانشگاه‌ها در خاموشی و بلاتکلیفی فرو رفتند و هم‌زمان جنگ هم جریان داشت. دانشجویانی که در فضای جنگ و جهاد سیر می‌کردند، به جبهه‌ها رفت‌وآمد داشتند، بلکه روزی درِ دانشگاه‌ها دوباره باز شود و بتوانند در کنار دفاع، ادامه تحصیل هم بدهند.

در سال‌های اول جنگ، اوضاع جبهه‌ها به‌قدری وخیم بود که دانشجویان سال اول و دوم رشته‌های تجربی -هر رشته‌ای بود فرقی نمی‌کرد- در حد پزشک کار می‌کردند و به طبابت مجروحان مشغول بودند. جنگ شوخی نداشت، هرکس هرچه داشت باید به میدان می‌آورد. حتی ابتکارات من درآوردی هم خیلی به کار می‌آمد. در آن شرایط سخت، آدم‌ها زود بزرگ می‌شدند و راه چندساله را عرض چند ماه طی می‌کردند. سعید کاظمی آشتیانی هم در این دوران، یعنی سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲، مستمر به جبهه رفت‌وآمد می‌کرد.

همین روال ادامه داشت تا اینکه سال ۱۳۶۲ مجدد دانشگاه‌ها باز شد و دانشجویان رفتند سرِ کلاس. هرقدر ارتباط با محیط آرام دانشگاه بیشتر می‌شد کمتر می‌توانستند به جبهه‌ها بیایند. با این وضعیت معلوم نبود چه بر سر دغدغه‌های ناآرام سعید و جوانان پرشور و انقلابی آن روزها بیاید؛ جوانانی که مهم‌ترین دغدغه‌شان حضور شبانه‌روزی در جبهه بود.

در دانشگاه، نهادی که ارتباط دانشجویان امثال سعید را باوجود همه دوری‌ها و انفصال‌ها با آرمان‌ها و دغدغه‌هایشان حفظ می‌کرد، «جهاددانشگاهی» بود، تشکلی نوپا که به‌منظور ایجاد ارتباط بین دانشگاه و تأمین نیازهای روزانه و بر زمین‌مانده کشور شکل گرفت.

ازآنجاکه جنگ اولویت اول آن روزها بود، بچه‌های جهاد خیلی سریع به صنایع بزرگ و مهم راه پیدا کردند؛ موشکی، پهپاد، مخابرات، تسلیحات و… . به‌واسطه همین اقدامات و دستاوردها به‌تدریج جهاددانشگاهی در دانشگاه‌ها هویت پیدا کرد و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد؛ تا جایی که در شورای دانشگاه‌ها و هیأت رییسه آنها عضو داشت.

کاظمی آشتیانی هم عضو جهاددانشگاهی شد و مدتی مسئولیت بخش فرهنگی این نهاد را در دانشکده بر عهده گرفت. فعالیت‌های فرهنگی که امروزه تشکل‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها انجام می‌دهند، آن زمان‌بر عهده جهاددانشگاهی بود.

اقداماتی مثل برگزاری کلاس‌های آموزش قرآن، مسابقات قرآن، برگزاری کلاس‌های دینی و اخلاقی و همچنین ثبت‌نام دانشجویان متقاضی حضور در جبهه و ایجاد هماهنگی‌های لازم برای اعزام آنها به مناطق جنگی، همگی زیر نظر سعید انجام می‌شد.

پس از سپری کردن موفقیت‌آمیز این دوره، مسئولیت جهاددانشگاهی دانشکده علوم توانبخشی به او واگذار شد و تا سال 1365 در این مسئولیت حضور داشت تا اینکه بعد از ادغام جهاد این دانشکده با جهاد مرکز علوم پزشکی ایران، کاظمیِ جوان مسئول بخش تحقیقات جهاددانشگاهی علوم پزشکی ایران شد؛ مسئولیتی که باوجودآن هم نام جهاد بیشتر شنیده شد و هم نام سعید.

غروب چهاردهم دی ماه ۱۳۸۴ قلب این انسان والا از تپیدن ایستاد و علاوه بر خانواده و دوستانش، جامعه علمی کشور را نیز در سوگ و ماتم فقدانش نشاند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا