دانشمندان چه پیش‌بینی‌هایی برای پایان جهان دارند؟

 ستاره‌ای سیاه راه رسیدن نور خورشید به زمین را ـ که حالا به کناره‌های سرد منظومه شمسی پرتاب شده ـ سد کرده و تنها بازماندگان این فاجعه باید دل به شب تمام‌نشدنی سرد بزنند و از روی زمین گازهای منجمد جو که مانند انبوهی از برف روی هم تلنبار شده را درو کنند.

سناریوهای سیاه

تا جایی که از سناریوهای پایان زندگی زمینی برمی‌آید، این تصویر خشک و بی‌روح که برگرفته از داستان کوتاه «فریتز لیبر» به نام «یک سطل هوا»ست احتمالی بسیار ضعیف برای پایان زندگی زمینی به حساب می‌آید. دانشمندانی که روی این مساله کار می‌کنند بر این باورند بیشترین احتمال برای نابودی زندگی زمینی بلایای خودساخته دست بشر است؛ مثلا یک جنگ هسته‌ای یا یک بیماری ایجاد شده از طریق مهندسی زیستی. با وجود این، چند خطر طبیعی جدی دیگر مانند تهدیدات فضایی یا تغییر و تحولات زمینی هم هست که می‌تواند زندگی بشر را از روند طبیعی خود خارج کند و با پاره کردن تار و پود تمدن پیشرفته، میلیاردها انسان را محو و نابود و حتی نژاد بشر را منقرض کند.

با همه این اوصاف، آندرس سندبرگ، پژوهشگر فجایع طبیعی در موسسه آینده بشریت در دانشگاه آکسفورد انگلستان معتقد است تحقیقات اندکی درباره موضوع پایان زندگی صورت گرفته است. وی می‌گوید: مقاله‌های مربوط به تولید مثل سوسک سرگین غلتان بسیار بیشتر از مقالات مربوط به انقراض بشر است! به نظر می‌رسد اولویت‌هایمان را درست انتخاب نکرده‌ایم. اما تهدیدهایی که دانشمندانی مثل سندبرگ از آن سخن می‌گویند چیست؟

تهدید نخست: توفان‌های خورشیدی

شاید تهدید تمدن مانند داستان کوتاه لیبر ناشی از کمبود نور و گرمای خورشید نباشد؛ بلکه برعکس، از بیش از حد بودن آن نشأت بگیرد. در صبح روز دوم مرداد 91، ابرهای دوقلوی ذرات پرانرژی از سطح خورشید به پهنه فضا پرتاب شد. فقط 19 ساعت بعد، این توفان ذرات باردار از محلی عبور کرد که زمین چند روز قبل آنجا بود. دانشمندان می‌گویند اگر آن توفان با ما برخورد می‌کرد، کره زمین هنوز هم در حال تلوتلو خوردن بود.

البته توفان‌های خورشیدی روی زندگی بشر تأثیر مستقیم نخواهند داشت و آسیبی که به ما خواهند زد بیشتر از طریق آسیب‌رساندن به شبکه‌های سراسری برق خواهد بود. بزرگ‌ترین توفان خورشیدی در تاریخ معاصر در سال 1368 روی داد که بر اثر آن برق شش میلیون نفر در ایالت کبک کانادا قطع شد.

توفان‌های خورشیدی شدید هر چند قرن یکبار اتفاق می‌افتد و احتمال این‌که در دهه پیش رو شاهد یکی از آنها باشیم 12 درصد است. وابستگی زیاد بشر به نیروی برق و وجود زیرساخت‌های عظیم برقی، احتمال بروز خطر را تشدید می‌کند. محققان می‌گویند در صورت بروز چنین فاجعه‌ای احتمال دارد بعضی از مناطق زمین برای سال‌ها قادر به استفاده از برق نباشند.

اگرچه مقابله کامل با این تهدید غیرممکن به نظر می‌رسد، اما این خطر به قدری جدی است که برای مقابله با آن برنامه‌هایی هم تدوین و تا حدودی اجرایی شده است. اولین گام، تقویت نیروگاه‌ها و تعویض قطعات آسیب‌پذیر با قطعات مقاوم‌تر است که اجرای آن چند سالی است آغاز شده است. گام دوم، محافظت از شبکه با استفاده از ابزار مسدود کننده جریان مانند خازن است.

تهدید دوم: برخوردهای کیهانی

اگر یک جرم آسمانی با زمین برخورد کند هیچ راهی برای مقابله وجود ندارد. تنها راه برای مقابله با چنین تهدیدی، پیشگیری از وقوع آن است. میلیون‌ها سال پیش سیارکی با قطر ده کیلومتر به زمین برخورد و زمینه انقراض دایناسورها را فراهم کرد. ولی یک جرم آسمانی با قطر بسیار کوچک‌تر از این هم کافی است تا سرنوشتی مشابه دایناسورها برای انسان رقم بزند. پس از برخورد، زلزله‌های مهیب و سونامی‌های عظیم سراسر کره زمین را فرا می‌گیرد و گرد و غبار حاصل برای ماه‌ها مسیر نور خورشید را سد می‌کند و عصر یخبندان دیگری کره خاکی را منجمد می‌کند. البته خبر خوب این است که چنین سیارک‌هایی هر چند میلیون سال یکبار با زمین برخورد می‌کنند.

کنگره آمریکا در سال 1377 ناسا را موظف کرد برای مقابله با این تهدید چاره‌ای بیندیشد. از آن سال تاکنون ناسا تعداد بسیار زیادی از اجرام با قطر بالای یک کیلومتر را اطراف زمین شناسایی و فهرست کرده‌ است. خوشبختانه در حال حاضر هیچ موردی از برخورد احتمالی شناسایی نشده است.

روش احتمالی مقابله با این تهدید منحرف کردن جرم آسمانی در حال برخورد با زمین است. این کار می‌تواند با بمب هسته‌ای یا سفینه فضایی غول پیکری صورت گیرد که سیارک را به مقدار بسیار ناچیزی از مسیر خود منحرف می‌کند. این تغییر بسیار ناچیز پس از میلیون‌ها سال به قدری بزرگ خواهد بود که بتواند کره زمین را از برخورد نجات دهد. با این حال هنوز چنین ابزاری وجود خارجی ندارد و اگر همین امروز از احتمال خطر برخورد سیارکی بزرگ تا یک ماه آینده به زمین مطلع شویم، واقعیت این است که هیچ ابزاری برای دفاع از خود نداریم و انقراض‌مان حتمی است.

تهدید سوم: ابرآتشفشان‌ها

محتمل‌ترین تهدید برای تمدن بشر ابرآتشفشان‌ها هستند. به‌طور میانگین هر صد هزار سال یکبار یک دهانه بسیار بزرگ آتشفشانی در نقطه‌ای از جهان فرو می‌ریزد و مقدار عظیمی از مواد مذاب را آزاد می‌کند. آتشفشان حاصل قابل کنترل نبوده و بسیار ویران‌کننده است. برخی دانشمندان معتقدند چنین آتشفشانی 74 هزار سال پیش به وقوع پیوسته و احتمالا بیشتر مردم کره زمین را نابود کرده است. آنها می‌گویند آدم‌های امروزی باقیمانده گروه کوچکی از انسان‌ها هستند که از آن آتشفشان عظیم جان سالم به در بردند و اتفاقا علت شباهت زیاد نژادهای مختلف انسانی به هم در همین نکته است. گلوگاه ژنتیکی دی‌ ان ای انسان هم مهر تأییدی بر این فرضیه چالش‌برانگیز است. گلوگاه ژنتیک یک رویداد تکاملی است که طی آن درصد قابل توجهی از افراد یک جامعه از میان می‌روند. اندونزی، آمریکا، نیوزیلند و چند نقطه در رشته کوه آند از نامزدهای احتمالی بروز چنین فاجعه‌ای هستند. دود و خاکستر ناشی از این آتشفشان‌ها مانند برخورد اجرام آسمانی، باعث وقوع عصر یخبندان و به دنبال آن قحطی می‌شود.

دانشمندان پیش‌بینی می‌کنند با استفاده از علائمی مانند زلزله‌های فراوان در یکی از مناطق پرخطر، افزایش خروج گازهای آتشفشانی و تغییر شکل زمین بر اثر تراکم مواد مذاب بتوان وقوع چنین آتشفشان‌هایی را پیش‌بینی کرد. این تحولات از ماه‌ها و شاید سال‌ها پیش از فوران آغاز می‌شود و می‌توان عملیات تخلیه را بموقع انجام داد. البته گاهی اوقات روابط سیاسی هم در این میان بی‌اثر نیست حتی به قیمت جان انسان‌ها. در سال 1364، حدود 23 هزار نفر در کلمبیا بر اثر فوران آتشفشان نوادو دل روئیز جان خود را از دست دادند؛ صرفا به این علت که این کشور مایل نبود پیش‌بینی دانشمندان را در مورد وقوع این فاجعه به رسمیت بشناسد!

چه باید کرد؟

از آنجا که در صورت وقوع این فجایع طبیعی بزرگ‌ترین چالش تهیه غذا خواهد بود، برخی دانشمندان در حال تحقیق روی روش‌های تأمین غذا بدون استفاده از نور خورشید هستند. یکی از گزینه‌های اصلی قارچ است. تحقیقات نشان می‌دهد قارچ‌ها از همه بلایای طبیعی جان سالم به در برده‌اند و در صورت وقوع فاجعه‌ای دیگر می‌توان با استفاده از روش‌های خاصی مانند مقاوم‌سازی کارخانه‌های صنعتی تا چند برابر نیاز انسان‌های نجات یافته قارچ تولید کرد.

با وجود این نباید از مباحث جامعه‌شناختی، روانشناختی و دیگر مباحث علوم انسانی نیز در روند آماده‌سازی بشر برای مقابله بزرگ غافل بود. همه روش‌های موجود در صورتی مفید خواهد بود که آیا بشر پس از مواجهه با چنین بلایای عظیم و تکان‌دهنده‌ای که احتمالا بیشتر جمعیت جهان را نابود خواهد کرد، انگیزه‌ای برای زنده ماندن و جنگیدن با طبیعت خواهد داشت یا خیر.

 

منبع:جام جم

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا