وقتی محیطزیست موضوع مناظره میشود
درست است که مجری برنامه آخرین سوال را که درباره اهمیت محیطزیست بود بر حسب قرعه و خیلی اتفاقی بیرون کشید، اما بحث درباره مسئله محیطزیست را خیلی زودتر و همان ابتدای شروع مناظره کس دیگری آغاز کرد. در واقع این مصطفی میرسلیم بود که وقتی مجری از او درباره راه حل مسئله حاشیه نشینی در شهرها پرسید، به درستی با پاسخش بحث را به فضای محیطزیست برد، موضوعی که متاسفانه چندان شنیده و از سوی دیگر کاندیداها جدی گرفته نشد.
میرسلیم در پاسخ به سوال مجری درباره راه حلش برای مسئله حاشیه نشینی به درستی به مسئله آمایش سرزمین و توجه به ظرفیتهای زیستی اشاره کرد.
میرسلیم در پاسخ به سوال مجری درباره راه حلش برای مسئله حاشیه نشینی به درستی به مسئله آمایش سرزمین و توجه به ظرفیتهای زیستی اشاره کرد. در واقع این پاسخ به دلایلی که در پی میآید درستترین پاسخ به این سوال بود. در واقع جوابی که میرسلیم داد یگانه راهحلی است از بروز حاشیه نشینی در شهرها جلوگیری میکند و جواب دیگر کاندیداها تنها بر رفع مشکلات فعلی حاشیه نشینان دلالت داشت. درست که بیمه و تحصیل و مالکیت … همه از دغدغهها حاشیه نشینان هستند، اما در یک نگاه کلیتر برآورده شدن این نیازها نه تنها مشکل حاشیهنشینی را حل نمیکند بلکه بر آن دامن خواهد زد و در نهایت به بزرگ شدن بیرویه شهرها خواهد انجامید. در حقیقت بدترین راهحل همان دادن مالکیت به حاشیه نشینان بود که از سوی ابراهیم رییسی مطرح شد و بهترین همان بود که میرسلیم گفت. راه حل رییسی تنها برای راضی نگاه داشتن حاشیهنشینان در کوتاه مدت بود و راه حل میرسلیم درمان بلند مدت مسئله.
آمایش سرزمین
اینکه چرا عدهای از روستاها و شهرهای کوچک راهی شهرها میشوند، تقریبا دلایل روشنی دارد. آنها به دلیل نبود شغل و تامین نشدن معاش به امید پیدا کردن شغل راهی شهرها میشوند، اما به دلیل نداشتن بودجه کافی حاشیه نشین شهر میشوند. اما اینکه چرا این افراد در روستاها و شهرهای کوچک بی کار میمانند به سیاستهایی برمیگردد که در طی چند دهه گذشته در کشور اعمال شده و گناهش ابدا به گردن این دولت یا دیگری نیست، بلکه بر گردن همه است. واقعیت این است که ما باید برای توسعه در هر ناحیه در درجه اول به استعدادهای آن ناحیه توجه و مزیتهای نسبی ان منطقه را نسبت به سایر مناطق بسنجیم و این همان توضیح ساده آمایش سرزمین است. اما این اتفاق واقعا در ایران نیفتاده است و توسعه تنها بر مبنای تصمیمسازیهای کلان بدون توجهع به این نکته رخداده است. ساختن کارخانههای بزرگ در بیآبترین نقاط سرزمین و توسعه برنجکاری در دل کویر از جمله مصادیق بارز بی توجهی به استعدادها و مزیتهای نسبی مناطق مختلف هستند.
واقعیت این است که ما باید برای توسعه در هر ناحیه در درجه اول به استعدادهای آن ناحیه توجه و مزیتهای نسبی ان منطقه را نسبت به سایر مناطق بسنجیم و این همان توضیح ساده آمایش سرزمین است
ظرفیتهای زیستی
نکته دیگر توجه به ظرفیتهای زیستی برای توسعه جمعیتی است. در مورد این موضوع مثالی بهتر از شهر تهران نمیتوان زد. شهری بزرگ با جمعیت بیشتر از 10 میلیون نفر که فقط برای تامین منابع آبی مورد نیازش علاوه بر خالی کردن سفرههای زیرزمینی به مناطقی در فواصل 100 کیلومتری و بیشتر دستاندازی کرده است. در حقیقت انتقال منابع زیستی مورد نیاز برای تامین شهری مثل تهران و بی توجهی به مناطق اطرافش مصداق بازر نواختن سرنا از سرگشاد است. تهران آیینه تمام نمای پیمودن راه غلط است و نشان میدهد که ما چطور به جای فراهم کردن امکانات و توسعه جمعیتی در مناطق دارای استعداد زیستی، با انتقال آب هم استعدادهای مناطق اطراف تهران را کشتهایم و هم معضلی درست کردهایم به نام تهران، شهری که به گفته رییس فعلی سازمان محیطزیست باید توسعه بیرونیاش در سال 72 متوقف میشده اما حالا 24 سال افزون برتوان زیستیاش بزرگ شده است. این رشد غیر منطقی باعث معضل امروزی ترافیک، آلودگی هوا، آب و فرونشست ناشی از خالی شدن سفرههای زیرزمینی شده است. مسئله ظرفیتهای زیستی را علاوه برتوسعه جمعیتی مناطق میتوان در توسعه جمعیتی به طور کلی هم مدنظر قرار داد و نشان داد که ظرفیتهای زیستی ما باحداکثر میزان بهرهوری توانایی پشتیبیانی چه میزان جمعیت را دارد. بنابراین توجه به آمایش سرزمین به ما میگوید کجا باید چطور توسعه یابد و توجه به ظرفیتهای زیستی به ما میزان و حد بالای توسعه را نشان میدهد. رهآور این دو نگاه توزیع وتوسعه جمعیتی مناسب و جلوگیری از ایجاد حاشیه نشینی است. موضوعی که متاسفانه در حاشیه دعواهای سیاسی نادیده گرفته شد تا کار به سوال آخر برنامه رسید.
مسئله ظرفیتهای زیستی را علاوه برتوسعه جمعیتی مناطق میتوان در توسعه جمعیتی به طور کلی هم مدنظر قرار داد و نشان داد که ظرفیتهای زیستی ما باحداکثر میزان بهرهوری توانایی پشتیبیانی چه میزان جمعیت را دارد. بنابراین توجه به آمایش سرزمین به ما میگوید کجا باید چطور توسعه یابد و توجه به ظرفیتهای زیستی به ما میزان و حد بالای توسعه را نشان میدهد
محیطزیست مهم است اما…
سوال آخر مناظره جایی بود که بحث برسر مسئله محیطزیست را داغتر کرد. اما در حالی که بیشتر کاندیدها به اهمیت مسئله محیط زیست اذعان کردند، عملا هیچ کدام برنامه مشخص و مدونی در این زمینه ارائه نکردند. قالیباف شهردار فعلی تهران از این فرصت استفاده کرد و به جای توضیح دادن برنامههایش برای بهبود وضعیت محیطزیست، به انتقاد از دولت بر سر مسئله ریزگردها و آلودگی هوای شهر تهران پرداخت و حتی در کمال تعجب و با وجود چمنکاریهای گسترده در پارکها وفضای سبز تهران از عدم کاشت گیاهان بومی انتقاد کرد.!!! بعد هم به مسئله تولید برق از زباله پرداخت در حالی که ربالهسوز تنها 5درصد زبالههای تهران را پردازش میکند و 95 درصد بقیه کماکان سرگردان هستند. ابراهیم رییسی کلی گویی کرد و مثالی از قطع فعالیتهای شرکت وابسته به آستان قدس در مناطق جنگلی زد، بدون اینکه به فاجعه آلودگی کشف رود که تامین کننده آب کشاورزی منطقه است، بر اثر فعالیتهای شرکتهای چرمسازی بیخ گوش شهر مشهد اشارهای بکند، موضوعی که احتمالا حتی از آن خبری هم ندارد. روحانی و جهانگیری هم از دولت دفاع کردند در نهایت و به ذکر کارنامه و مقایسه دولت فعلی و دولت قبلی پرداختند.
قالیباف شهردار فعلی تهران از این فرصت استفاده کرد و به جای توضیح دادن برنامههایش برای بهبود وضعیت محیطزیست، به انتقاد از دولت بر سر مسئله ریزگردها و آلودگی هوای شهر تهران پرداخت و حتی در کمال تعجب و با وجود چمنکاریهای گسترده در پارکها وفضای سبز تهران از عدم کاشت گیاهان بومی انتقاد کرد.!!!
در مجموع نگاه کاندیداهای ریاست جمهوری به مسئله محیطزیست بیش از اندازه سیاست زده و سطحی به نظر میرسید. هیچ یک از آنها حتی اشارهای به تدوین برنامههای توسعهای برمبنای ملاحظات واقعی محیطزیستی نکردند و مسئله محیطزیست متاسفانه در سطح منازعات سیاسی وبهرهبردای از آن برای کوبیدن رقیب باقی ماند. موضوعی که در ادامه خواهیم دید حتی در سطح عمل باعث بروز چه مشکلاتی میشود.
احیای هورالعظیم یکی از اقدامات مثبت محیط زیستی دولت یازدهم
ریزگردها
قالیباف شهردار تهران در انتقاد از دولت به مسئله ریزگردها پرداخت و دلایل بروز آنها را رها کردن مالچ پاشی و درخت کاری دانست. او متاسفانه آمارهای درستی در هیچ زمینهای ارائه نداد. در مورد ریزگردها او در حالی منشاء ریزگردها را داخلی دانست که به استناد تصاویر ماهوارهای و تحقیقات میدانی بیشتر از 70 درصد ریزگردها منشاء خارجی و بقیه منشاء داخلی دارند و جهانگیری به درستی به منشاءهای آن اشاره کرد. دلایل بروز ریزگردها هم متفاوتتر و پیچیدهتر از چیزی است که شهردار تهران بیان کرد و نشان داد تنها قصد بهره برداری سیاسی از رنج مردمی را دارد که درگیر این پدیدهاند. واقعیت است که مالچ پاشی بیابانهای منطقه که عامل ریزگردها بودهاند، سالها است رها شده است و تقصیرش مطلقا بر گردن این دولت و آن دولت نیست. اتفاقا این دولت در این زمینه مثل سایر حوزههای مرتبط با محیطزیست انسانی عملکرد نسبتا مناسبی داشته است. ریزگردها برای اولین بار در سطح جهانی توسط ایران در نشست آبوهوایی مراکش مطرح شده است. نخستین اجلاس جهانی ریزگردها در ایران برگزار شده و بعد از سالهای ایران با عراق به توافقی جامع برای کنترل ریزگردها دست یافته است. در بحث داخلی هم تقریبا بخش عظیمی از هورالعظیم و کانونهای ریزگرد داخلی در همین دولت آبگیری شدهاند در حالی که به سوی خشکی مطلق گام بر میداشتند. البته عملکرد دولت خالی از ایراد هم نبوده و مدیریت وزارت نیرو بر منابع آب هنوز بسیار مسئله ساز است، درست مثل مدیریت شهرداری بر فضای سبز تهران.
اقدامات دولت مشکل آلودگی هوا را کم نکرده است، اما وضعیت هوا به وضوح نه تنها در تهران بلکه در بقیه کلان شهرها بهتر شده است
آلودگی هوا
موضوع دیگری که در این مناطره مطرح شد بحث آلودگی هوای تهران بود. واقعیت مسئله این است که در آلودگی هوای تهران همه مقصراند و کسی بیتقصیر نیست، اما این باره هم شهردار تلاش کرد خودش را بی تقصیر جلوه دهد و گناه را بر گردن دولت بیندازد. نه اینکه دولت بیتقصیر باشد، اما با مجموعه اقدامات همین دولت در زمینه سوخت و خودرو است که نه تنها تهران، بلکه دیگر کلان شهرهای ایران از فضای مسموم سالهای 90 تا 92 فاصله گرفتهاند. اما شهرداری تهران کماکان بوجهاش را به جای هزینه کردن برای توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی بر ساخت پل و تونل متمرکز کرده است و به اذعان اعضای شورای شهر بسیاری از باغهای تهران در این دوره تخریب شدهاند. غلامرضا انصاری، عضو شورای شهر تهران با اشاره به ۱۲ سال مدیریت قالیباف در شهرداری تهران میگوید ۷ هزار هکتار باغهای شمال شهر تهران در طی سالهای مدیریت ایشان نابود شده است.
غلامرضا انصاری، عضو شورای شهر تهران با اشاره به ۱۲ سال مدیریت قالیباف در شهرداری تهران میگوید ۷ هزار هکتار باغهای شمال شهر تهران در طی سالهای مدیریت ایشان نابود شده است.
بنابراین عجیب بود که با چنین سابقهای او به دولت حمله کرد هرچند دولت هم در این زمینه کوتاهیهایی دارد که در مطلب بعدی و دربررسی کارنامه محیطزیستی دولت به همراه دیگر مسایل به آن خواهیم پرداخت.
محیط زیست سیاسی
در مجموعه فضایی که در مناظرهها دیدیم نمایی از فضایی عمومی حاکم بر مدیریت محیطزیست است. اینکه صحبت از محیطزیست به این سطح کشیدهشده است نشان دهنده اهمیت این مسئله در سطح جامعه است، اما متاسفانه جو حاکم بر آن بیش از اندازه سیاسی است تا تخصصی. همین موضوع باعث شده است تا مجموعه اقدامات دولت در حوزه محیطزیست هم بیشتر تحت تاثیر این فضای سیاسی بر حوزه محیطزیست انسانی متمرکز باشد. هر چند در مطلبی کارنامه دولت را بررسی کرده و نیازهای آتی را برخواهیم شمرد اما کوتاه اینکه دولت در مجموعه در حوزه محیطزیست انسانی مثل آلودگی هوا، ریزگردها و احیای تالابها و دریاچهها عملکرد مناسبی داشته است. اما نه تا آن اندازه که مرهمی باشد بر زخمهای کاری پیکره محیطزیست. از سوی دیگر این یک جانبه نگری به دلایل سیاسی باعث شده است تا وضعیت حفاظت از محیط طبیعی همچنان در محاق باشد و حتی بخشهای مربوط به حیات وحش و جنگلها و مراتع عملا نیمه پایانی سال را بدون داشتن بودجه عملیاتی به پایان رساندند. وضعیت مدیریت منابع آب عم هرچند در دولت فعلی بهتر شده است اما هنوز چنگی به دل نمیزند. مجموعه این عوامل نشان دهنده این موضوع است که کاستن از فشار سیاسی و افزایش فشار تخصصی در حوزه محیطزیست میتواند راهگشای مسئله باشد و دولت یازدهم نشان داده بیشترین پتانسیل را برای اصلاح رویکردها در حوزه محیطزیست دارد.
یک جانبه نگری به دلایل سیاسی باعث شده است تا وضعیت حفاظت از محیط طبیعی همچنان در محاق باشد و حتی بخشهای مربوط به حیات وحش و جنگلها و مراتع عملا نیمه پایانی سال را بدون داشتن بودجه عملیاتی به پایان رساندند.
در مجموع مناظرات اینطور نشان داد که هر چند کاندیدها گفتند محیط زیست مهم است، اما اگر سیاست بگذارد یا اگر بشود از ان استفاده سیاسی کرد و بر فعلان محیطزیست واجب است که محیطزیست را از در وهله اول از چنگال این نگاه سیاست زده برهانند.
علی رنجبران
No tags for this post.