چرا موزه گردی خوب است؟

با این وصف به نظر می آید راه اندازی و راهبری یک موزه کار چندان عاقلانه ای به نظر نمی آید. یا اینکه  نباید به شکل روزآمد  در شهرها و کشورهای پیشرفته شاهد راه اندازی یک موزه تازه و بزرگ و پرهزینه بود.(به خصوص که میدانیم  تقریبا هیچ یک از موزه های دنیا خودگردان واقعی نیستند و حتی آنهایی که  بازدید کننده های بسیار دارند و هماره در ورودی آنها صفهای طویل بازدید کنندگان دیده میشود هم  خودگردان نیستند و به انواع حمایتهای مالی بنیادها و خیریه ها و سازمانهای دولتی و ملی  نیازمندند.)

واقعا یک موزه چه اهمیتی دارد که بایستی برایش اینقدر دردسر کشید و هزینه کرد؟

معمولا موزه ها را جاهایی میدانیم  که آثار تاریخی و خاص را گردآوری میکنند و به نمایش می گذارند(مثل موزه های باستان شناسی ، موزه های هنری و …)جایی برای دیدن و درک گذشته، تاریخ تمدن و هنر. این را بدیهی میدانیم چون عادت کرده ایم که موزه ها عجایب و  تاریخ را در خود گردآوری کرده و نمایش دهند. جایی پر از آن چیزهایی که در دسترس ما نیستند و یا نمیتوانند باشند. جای مملو از آن چیزهایی که جدا از زندگیمان میدانیم و حالا میرویم آنها را ببینیم.

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

اما امروزه موزه ها شرح وظایف مهمتری دارند. نهاد مراکزی چند وجهی هستند که کارشان اینقدر ایزوله و جدا از زندگی نیست. موزه های امروزین جاهایی هستند که  در دل زندگی روزمره مردم قرار دارند (یا باید قرار داشته باشند) موزه های مدرن و امروزی ، فضاهایی که مستقل  از آن چیزی که در دل خود جای داده اند مردم را به خود و بازدید از خود فرا می خوانند  تا همراه آنها  در دل تاریخ و فرهنگ  حرکت کنند و روایتی از دنیا را برای بازدید کننده ها به ارمغان بیاورند.

در تعاریف جدید برای موزه ها نقوش متنوع و متفاوتی در نظر گرفته می شود که  همزمان این نقشها را اجرا میکنند و در نتیجه موزه میشود بخشی از روزمرگیِ آدمهای یک جامعه و تازه این هنگام است که  یک موزه در دل جامعه قرار میگیرد.

بیایید نگاهی دقیقتر بیاندازیم به کارکردی که بازدید از موزه ها برای شهروندان به ارمغان می آورند. به عبارتی ببینیم اگر یک شهروند موزه رفتن را بخشی از رفتار روزمرگی خود بکند  چه اتفاقی برایش رخ میدهد.

یکی از مهمترین اتفاقاتی که موزه ها برای بازدید کنندگانشان ایجاد میکنند (یا باید ایجاد کنند) ، شادمانی  و لذت است. لذتی که حاصل از «تجربه» است. پژوهشهای تازه نشان میدهد که هزینه کردن برای کسب تجارب تازه ، لذت بخش تر از هزینه ای است که برای  خرید یک محصول مادی(فیزیکی) رخ میدهد (Harris interactive) همین حس شادمانی برای شهروندان و دولتمردان یکی از مهمترین خواسته هاست. شهروندان برای شاد بودن و لذت بردن از دنیا هزینه میکنند و از سوی دیگر دولتمردان و تصمیم سازان جامعه برای ایجاد این شادمانی هزینه میکنند تا جامعه ای شاداب داشته باشند و حالا موزه ها سازمانهایی هستند در نوک این پیکانِ شادمانی سازی. اما از سوی دیگر این موزه داران و موزه سازان هستند که باید بتوانند موزه ها را از یک انباریِ تاریخی شیک به یک محل تازه و مدرن برای ایجاد تجارب تازه تبدیل کنند.(بعدا در این باره بیشتر خواهم نوشت)

اما نقش دیگری که یک موزه میتواند (و لازم است) برای  بازدید کنندگانش در راستای نقش اجتماعی  ایفا کنند، ایجاد مرکزی اجتماعی برای شهر و شهروندان است. موزه ها  امروزه در دنیا در مرکز توجهات شهروندی هستند. آنها خود را فقط جایی برای نمایش  آثار نمیدانند ، بلکه خود را در بطن و در مرکز فعالیتهای اجتماعی قرار می دهند. در این حالت موزه ها میشوند جایی برای تعاملات اجتماعی، برگزاری جشنهای امضای کتاب،برگزاری کلاسها و کارگاه های آموزشی تخصصی و موضوعی (همانند کارها و فعالیتهایی که موزه ملی ملک در تهران انجام میدهد و پیگیرانه آن را دنبال میکند) و جشنها و فستیوالهای موضوعی مختلف (همانند نمونه فعالیتهایی که موزه ملی علوم و فناوری با عنوان نه چندان جذاب ولی کارآمد علم و عامه انجام میدهد)

 این نقشهای اجتماعی باعث شده است موزه ها بتوانند خود را در میانه فعالیتهای اجتماعی قرار دهند و خود را به عنوان مرکزی برای تجمع هوشمندانه و هدفمند اجتماعی معرفی کنند.

این دو کارکرد اجتماعی و ارزشمند موزه امروزه بسیار موردتوجه قرار دارند . اما کارکرد و اهمیت بازدید از موزه‌ها به همین‌جا ختم نمی‌شود و در متن‌های آتی بازهم از این موضوع خواهم نوشت.

 

محمد رضا نوروزی-طراح موزه و مرکز علم

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. موزه ها واقعا محل های خوبی برای دیدن چیزهایی هستن که بهشون دسترسی نداریم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا