عوامل تاثیرگذار بر موفقیت کودک از نگاه روان شناسان
یکی از چالش های ذهنی بسیاری از پدران و مادران در سراسر جهان مسئله موفقیت کودکان آنها در دوره جوانی و بزرگسالی و دستیابی آنان به موقعیت های بهتر است، به طوری که تمام آمال و آرزوهای خود را در موفقیت هرچه بیشتر فرزندان خود می بینند.پدر یا مادر شدن اتفاق عجیبی است که نه فقط شما را از نظر احساسی درگیر میکند، بلکه چالش بزرگی هم برای شماست تا ببینید که آیا میتوانید فرزند موفقی تربیت کنید. پژوهشهای روانشناسان در این زمینه عواملی را برای موفقیت کودکان در دوره بزرگسالی، موثر تشخیص داده اند.
انتظارات بالای والدین از فرزندان
اطلاعات به دست آمده از پژوهشی که در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا روی 6600 کودک متولد سال 2001 میلادی انجام گرفت، نشان داد که انتظارات والدین از فرزندان بهطور مستقیم روی دستاوردهای زندگی فرزندان اثر میگذارد.
پروفسور نیل هال فون (Neal Halfon)، سرپرست این تیم تحقیقاتی، میگوید: «والدینی که از کودکی در آتیه فرزندشان میبینند که او میتواند به دانشگاه راه پیدا کند، بهتر میتوانند زندگی کودک را مدیریت کنند تا او بتواند به این هدف دست پیدا کند.»
نتایج این مطالعه نشان داده است که در 96 درصد موارد کودکانی که والدینشان انتظارهای بالا از آنها داشتند و امیدوار بودند که فرزندشان بتواند وارد دانشگاه شود، به موفقیتهای بیشتر و بهتری دست یافتهاند.
درواقع انتظارات والدین از فرزندانشان نوعی پیشگویی کامبخشانه (self-fulfilling prophecy) را در کودکان به وجود میآورد تا انتظار والدینشان را تحقق ببخشند و برای این منظور تمام تلاش خود را انجام دهند.
**شرایط اجتماعی و اقتصادی بالاتر
متاسفانه بسیاری از کودکان و نوجوانان در فقر و شرایط اقتصادی و اجتماعی ضعیف زندگی میکنند که این مسئله باعث محدود شدن بسیاری از تواناییهای بالقوه آنها میشود.
دکتر دان پینک (Dan Pink)، از اعضای این تیم تحقیقاتی، با اشاره به رشد روزافزون فقر در میان خانوادههای آمریکایی میگوید: «مطالعه ما نشان داده است که دانشآموزانی که در خانوادههایی با شرایط اقتصادی بهتر و رفاه بیشتر و درآمد بالاتر زندگی میکنند، در آزمون پایان دوره دبیرستان نمرات بالاتری کسب میکنند.»
در این راستا به نظر میرسد که وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده یکی از عوامل موثر بر وضعیت تحصیلی و عملکرد کودکان و نوجوانان در مدرسه است.
سطح تحصیلات بالاتر والدین
در سال 2014 مطالعهای در دانشگاه میشیگان توسط روانشناسی به نام ساندرا تانگ (Sandra Tang) انجام شد و نشان داد که مادرانی که در سطح عالی تحصیل کرده و مدارک دانشگاهی دارند، فرزندان موفقتری تربیت میکنند و احتمال اینکه فرزندشان هم از نظر تحصیلی شرایطی مانند آنها را به دست آورد، بالاتر است.
این مطالعه روی بیش از 14 هزار کودک آمریکایی انجام گرفت که در فاصله سالهای 1998 تا 2007 وارد کودکستان شده بودند، نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که مادرانی که در سنین پایین و با مدرک علمی پایین بچهدار شدهاند، فرزندانی تربیت کردهاند که در ورود به دانشگاه خیلی موفق نبودهاند.
مطالعه دیگری در همین راستا نشان داده است که مدرک تحصیلی پدر یا مادر در سن هشت سالگی کودک میتواند بهخوبی وضعیت کودک را از نظر شغلی و علمی در 40 سال آینده پیشبینی کند.
شروع آموزش از سنین پایین
پژوهشی جامع که در سال 2007 روی 35 هزار کودک در دوره پیشدبستانی در آمریکا، کانادا و انگلیس انجام شد، حاکی از اهمیت شروع آموزش و یادگیری از سنین پایین است، جالب اینکه کودکانی که پیش از ورود به مدرسه اعداد را میشناختند و با مفاهیم ساده ریاضی آشنا بودند، نه فقط در این درس موفقیت بیشتری داشتند، بلکه در کسب مهارت خواندن هم از سایر همکلاسهای خود پیش میافتادند. بر این اساس والدینی که به نیازهای کودکشان برای شناخت محیط اطراف سریعتر و بهتر واکنش نشان میدهند، در آینده فرزندان موفقتری هم تربیت میکنند.
**بیتوجهی به کیفیت حضور در کنار فرزندان
مطالعات نشان داده است که کیفیت و نه کمیت صرف وقت برای کودکان از سوی والدین میتواند عاملی برای پیشبینی موفقیت آنها باشد. درواقع اگر هنگامی که فرزندتان 3 تا 11 ساله است، مدام استرس داشته باشید که چطور به کارهای خانه برسید، سرکار بروید، مسئولیتهای همسری خود را انجام دهید و در کنار همه این کارها مادر خوبی هم باشید، احتمال برقراری رابطهای درست با فرزندتان ضعیف است.
این مسئله ناشی از پدیدهای به نام سرایت روانی است که باعث میشود احساسات شما مثل بیماری سرماخوردگی به فرزندتان هم انتقال پیدا کند. بنابراین اگر پدر یا مادری خسته، عصبی، کلافه یا سردرگم هستید، انتظار زیادی است اگر بخواهید فرزندی شاداب، سالم، موفق با آینده درخشان داشته باشید.
آموزش طرز فکر موفق به کودک
دکتر ماریا پوپووا (Maria Popova)، روانشناس و استاد دانشگاه استنفورد میگوید همه افراد به دو شیوه مشخص درباره موفقیت فکر میکنند. گروه اول کسانی هستند که تصور میکنند شخصیت، هوش، تواناییها و خلاقیتشان کاملا ثابت و مشخص است و به مرور تغییری نمیکند و تحت تاثیر ویژگیهای ژنتیکی است. گروه دوم کسانی هستند که شکست را بهعنوان مدرکی برای کمهوش بودن در نظر نمیگیرند و باور دارند که با تلاش کردن میتوانند مهارتهایشان را تقویت کنند.
پس اگر میخواهید فرزند موفقی تربیت کنید، به جای اینکه به او یاد بدهید که نمره 20 او در مدرسه نتیجه هوشش بوده، به او بفهمانید که این موفقیت را با تلاش به دست آورده و میتواند این موفقیتها را در آینده نیز تکرار کند و روز به روز بیشتر پیشرفت کند.