IGTV چالش جدی برای رسانههای داخلی و دولتی
ازاینرو پس از ظهور هر پدیدهای و پیش از فراگیری آن لازم است با آن آشنا شده و وجوه مختلف آن را، مورد ارزیابی قرار داد تا بتوان به سیاستگذاری کارآمد و اثربخش در خصوص آن پرداخت.
IGTV چیست؟
در ۳۰ خرداد ۹۷ مدیر اجرایی اینستاگرام خبر از یک تغییر و افزوده شدن قابلیتی جدید در پلتفرم این شبکه اجتماعی با نام IGTV داد. این قابلیت عبارت است از ویدئوهای بلندمدت عمومی، درواقع این سرویس امکان آپلود ویدئو تا یک ساعت بر بستر اینستاگرام را فراهم میآورد درحالیکه محدودیت قبلی اینستاگرام برای ارسال ویدئو یک دقیقه بود. کوین سیستروم مدیر اجرایی اینستاگرام در خصوص IGTV میگوید: این سرویس ویدئویی ساده و باکیفیت است و با اولویت دادن به تلفن همراه طراحی شده است. به این معنا که برای اولین بار ویدئوها در فرمت عمودی گرفته میشود برخلاف جهت معمول افقی که در تلویزیونها و ویدئوهای دیگر در نظر گرفته میشد. IGTV هم یک اپلیکشن مجزا و هم ویژگی اضافهشده به اپلیکیشن اینستاگرام است.
مزیت رقابتی IGTV
اما در بازار رقابتی پلتفرمهای اجتماعی، IGTV رقبایی دارد که میباید سهم خود را در بازار از آنها بستاند. این سرویس میتواند یوتیوب و اسنپچت را به چالش بکشد.
تلویزیون اینترنتی اینستاگرام قابلیت این را دارد تا در درازمدت در بازار رقابت با نمونههای مشابه چون یوتیوب و اسنپچت گوی سبقت را برباید. یکی از مزیتهای رقابتی IGTV حجم زیاد کاربران اینستاگرام و همچنین درجه بالاتر اجتماعی بودن این اپلیکیشن است. کاربران اینستاگرام بهمراتب بیشتر از کاربران شبکههای مشابه درگیر اپلیکیشن هستند، درنتیجه حس همبستگی بالاتری در آن وجود دارد؛ درنتیجه ترکیب این پشتوانه اجتماعی با قابلیت فنی پخش عمومی، افزایش زمان ویدئو و گوشی-محور بودن این اپلیکیشن، مزیت رقابتی آن در برابر سایر پلت فرم-های مشابه خواهد بود. بهنوعی تلویزیون اینترنتی اینستاگرام، یک تلویزیون اجتماعی است که بر بستر یک شبکه اجتماعی شکل گرفته است.
اصلیترین ویژگی IGTV نسبت به ورژنهای قبلی اینستاگرام، قابلیت آپلود ویدئوهای طولانیتر است. ویدئوهای طولانیتر به معنای این است که کاربران زمان بیشتری را در اپلیکیشن سپری خواهند کرد و این مسئله نیز معنای پول بیشتر از تبلیغات است. باوجود یک میلیارد کاربر اینستاگرام، IGTV میتواند یک نرمافزار محبوب برای سازندگان محتوا باشد که از طریق آن درآمد کسب کنند. از سوی دیگر IGTV این قابلیت را دارد که بهصورت کانالهای متعدد و متنوع در فضای اینستاگرام درآید بهعبارتدیگر هر فرد با فالوورهای بالا بهعنوان یک کانال تلویزیونی در بستر فضای مجازی تبدیل میشود که مخاطبانی برای خود خواهد داشت.
یوتیوب ممکن است برای همیشه محل بزرگتری برای ذخیره محتوا باشد ولی بر اساس نحوه ارتباط با منتشرکنندگان محتوا، اینستاگرام میتواند یک محل قابلاعتماد برای دیدن ویدئوها در یک صفحه کوچک موبایل باشد.
آیا IGTV با استقبال روبهرو خواهد شد؟
بهبیاندیگر سؤال این است که آیا اساساً کاربران توانایی تولید محتوایی را دارند که کاربر را آنقدر مشتاق کند که تا سقف یک ساعت گوشی را در دست بگیرد و تصویر عمودی را که برخلاف سینما و تلویزیون در معنی عام (که شامل محتواهای افقی امثال یوتیوب نیز می IGTV شود) تمام قاب نگاهش را نمیپوشاند، مصرف کند یا خیر، چراکه رقابت محتوایی در IGTV خیلی سختتر از تلویزیون است.
کاربر درصورتیکه از محتوا خوشش نیاید به کانال دیگر IGTV یا حتی اپلیکیشنهای دیگر موبایل مراجعه میکند و محتوا باید خیلی جذاب باشد تا کاربر را به خود جذب کند، ازاینرو در IGTV منطق بازار بیش از تلویزیون (به معنی عام) بر مصرف محتوا حکمران است و این بهطورکلی نشانگر سختی رقابت با ویدئوی افقی است هرچند اگر محتوایی قابلقبول واقع شود، بیشک محتوای بدیعی است.
از طرفی دیگر مصرف IGTV مثل مصرف تلویزیون مکانمند نیست، کاربر در هر مکانی که باشد فقط با در دست داشتن گوشی هوشمند خود قابلیت استفاده از IGTV را دارد و این در مقایسه با تلویزیون مزیت نسبی است.
آیا IGTV در ایران مورد استقبال قرار خواهد گرفت؟
لورنزو کانتونی و استفانو تاردینی در کتاب خود «اینترنت» به نقل از برایان وینستون اصطلاحی را تحت عنوان «الزامات اجتماعی تقدمی» مطرح میکنند (تاردینی و کانتونی به نقل از وینستون، ۱۹۹۵: ۶۸ و وینستون، ۱۹۹۸: ۷-۵) این الزامات شتابدهندههایی هستند که موجب فراگیری یک نوآوری میشوند. الزامات مذکور «شامل ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، قانونی و سیاسی میشوند و از ۱) نیازهای شرکتها؛ ۲) نیازهای سایر فناوریها؛ ۳) اقدامات قانونگذارانه یا قانونی؛ و ۴) نیروهای اجتماعی بهصورت کلی، گرفته میشوند»(تاردینی و کانتونی به نقل از فیدلر، ۱۹۹۷: ۱۹). بهطور خلاصه میتوان وضعیت IGTV را در ایران ذیل این ۴ مورد بدین شکل بررسی کرد تا به این نتیجه رسید که آیا این فناوری مورد اقبال قرار میگیرد یا خیر:
۱– شرکتهای بینالمللی و خارج از مرزهای ایران و همچنین شرکتهای داخلی مسدود و محدود که دچار محدودیت در پخش محتوای خود هستند، از طریق این فناوری میتوانند بهراحتی به پخش محتوای خود دست یابند.
۲– با فراگیری تکنولوژیهای رسانهای دموکراتیک و تولید-مصرفکننده محور، این تکنولوژیها نیاز دارند تا از طریق فناوری جدیدی به گسترش قابلیتهای خود برای پاسخگویی به نیاز مخاطبان و همچنین نمود هر چه بیشتر اصول کلی خود (همچون دموکراسی و رساندن صدای حداقلها به گوش دیگران) اقدام کنند. این فناوری ازاینجهت میتواند قابلیتی به وجود آورد که به تعداد کاربران اینستاگرام، کارگردانها و گزارشگرهایی آماتور داشته باشیم. این مورد مخصوصاً ازآنجهت جلوه مینماید که در ایران رسانههای خصوصی یا چندان نیستند یا برای راهاندازی آنان، پیشزمینههای مختلفی موردنیاز است.
۳– درزمینهٔ اقدامات قانونگذارانه که خلأ قابلتشخیص در میان این چهار مورد است، به نظر نمیآید اقدام قانونگذارانهای در جهت برجستهسازی یا ضرورت سازی برای این فناوری صورت گیرد. غالباً اقدامات قانونگذارانه در این زمینه در ایران، جنبهٔ سلبی دارند. مشخصترین اقدام سلبی در این زمینه نیز همان فیلترینگ است که یا فراگیری را ناکام میکند و یا با توجه به شرایط ویژهای، برعکس موجب برجستهسازی مسئله میشود.
۴– این مورد اما بدیهیترین الزام است. درحالیکه در هر کشوری برای طی طریق تولیدکننده شدن باید مراحل و مدتزمان نسبتاً قابلتوجهی را گذراند، این فناوری میتواند سکوی پرش بسیاری از افراد که به حوزههایی چون تهیهکنندگی و کارگردانی (در حال حاضر فیلم کوتاه با توجه به محدودیت دهدقیقهای اینستاگرام)، گزارشگری و… علاقه دارند، باشد. همچنین در مواجهه با برخی اقدامات سلبی، این فناوری میتواند گزینهٔ بدیل نهایی نیز باشد. چندی پیش محمد شیروانی پس از عدم صدور مجوز برای فیلم خود، «لرزاننده چربی»، اقدام به پخش ۲۹ دقیقه از آن در قالبهای یکدقیقهای از صفحه اینستاگرام خود نمود. این فناوری ازاینجهت میتواند نقشی خنثیساز برای اقدامات قانونی سلبی اینچنینی باشد. هرچند در این مورد مسائلی چون هزینهٔ تولید و… نیز مطرح است و بهسادگی نمیتوان از آن عبور کرد.
درمجموع میتوان به این نکته اشاره کرد که در صورت عدم مواجههٔ سلبی از طرف افراد قانونگذار، این فناوری از پتانسیل بالایی برای فراگیری برخوردار است.
چالش های IGTV در ایران
از سویی دیگر IGTV چالش جدی برای رسانههای داخلی و دولتی خواهد بود چراکه الزامات قانونگذارانه و تنظیمگرانه در این حوزه را به پرسشهایی جدی مواجه خواهد ساخت و از سویی دیگر ازلحاظ اقتصادی و کسب درآمد مالی میتواند به رقابت با نمونههای مشابه و رسانههای ملی خصوصاً در ایران بپردازد. علاوه بر آن IGTV می تواند قابلیت مبارزه با رسانههای اینترنتی را نیز داشته و درواقع این رسانهها را در برگیرد. چراکه ممکن است بسیاری از شبکهها و تلویزیونهای اینترنتی برای رهایی از مواردی چون کسب مجوز و دیگر الزامات قانونی شبکهها و کانالهای خود را بر بستر IGTV قرار دهند که این خود سرآغاز چالشهای حوزه تنظیمگری رسانه خواهد بود. باید توجه داشت که لزوماً افزایش رقابت دارای بعد منفی نیست ولی آنچه حائز اهمیت است نسبت ظهور این رسانههای جدید با حوزه تنظیمگری است.
نویسندگان: حنانه اکبری نوری، علی سعد، محمدصابر نیساز، مهدی کاشفیفرد، محمد حسین خلیلی
No tags for this post.