دانشگاه ها هنرمند پرورش نمی دهند
وی در سال 1375 در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه تربیت مدرس و در سال1390 در مقطع دکترای رشته پژوهش هنر از دانشگاه شاهد فارغ التحصیل شد.
این استاد دانشگاه به دلیل دغدغه ای که در حوزه هنرهای زیبا داشته و دارد یکی از پایه گذاران موسسه دانشگاهی رسام هنر و در حال حاضر، رییس دانشکده هنر ومعماری دانشگاه علم و فرهنگ است.
گفتگوی صمیمانه ما با این استاد هنرمند را در ادامه می خوانید:
چه شد که رشته هنر را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟
بعد از اخذ مدرک دیپلم تصمیم گرفتم در رشته هنر ادامه تحصیل بدهم. چراکه، در آن زمان در شهری که زندگی می کردم، در مقطع متوسطه رشته تحصیلی هنر وجود نداشت و همه مجبور بودند در رشته ریاضی فیزیک، علوم انسانی و یا علوم تجربی درس بخواند. اما من در همان سال های تحصیلم در دبیرستان هم به امور هنری و نقاشی بسیار علاقه مند بودم.
بنابراین، بعد از انقلاب فرهنگی و گشایش مجدد دانشگاه ها در گرایش نقاشی رشته هنر در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شدم.
رشته نقاشی رشته کاری من است، به این معنا که تحصیلات، علاقه و فعالیت اجرایی من منوط به این رشته است. در حوزه گرافیک هم کار حرفه ای گرافیک انجام دادم و از این روست که می گویم زندگی من با هنر عجین شده است. در جهاددانشگاهی نیز کارهای هنری و طراحی پوستر انجام می دادم. اگرچه از دوره دبیرستان کار آموزش هنر را آغاز کرده بودم اما، با جدی شدن فعالیت دانشگاه علم و فرهنگ در سال 1372 کار تدریس من هم جدی شد.
وضعیت رشته تحصیلی خود را در کشور چگونه تشریح می کنید؟
وقتی یک فرد به عنوان هنرمند به سراغ رشته هنر می رود، در آغاز هیچ چشمداشت مالی از انتخاب این رشته ندارد. این موضوع تنها مربوط به کشور ما نیست و در همه جای دنیا هنرمندان و به ویژه نقاش ها وضعیت مالی مناسبی ندارند. به عنوان مثال اگر در طول تاریخ بررسی کنیم می بینیم که نقاشان مشهوری مانند ونگوک در شرایط بسیار نامطلوبی از نظر مالی زندگی می کرده است و اغلب بعد از مرگشان آثارشان با قیمت های گزاف به فروش می رسیده است. از این رو، از گذشته های دور برخی از هنرمندان و نقاشان علاوه بر این فعالیت خود شغل دیگری هم داشتند.
بنابراین، کسانی که به دنبال هنر می روند یک علاقه ذاتی به آن دارند و به مقوله درآمدزایی آن توجه چندانی نمی کنند. در جوامع امروزی افرادی هستند که در حوزه هنر کارهای تجاری می کنند که از آنها تحت عنوان گالری دارها و نمایشگاه گردان ها یاد می شود.
این موضوع چالش هایی را ایجاد کرده که اظهارنظرهای متفاوتی پیرامون آن ایجاد شده است. این بحث که آیا فروش آثار هنری به تولید این آثار ضربه می زند یا خیر موضوعی است که مورد بحث و اظهارنظرهای متعددی قرار گرفته است.
چالشی که پس از پست مدرن در سطح جهان پدید آمد، مربوط به مقوله تجاری شدن هنر است. به گونه ای که امروزه، بحث مد و ذائقه مخاطب هم به حوزه هنر ورود پیدا کرده است و هنرمند در تولید آثار خود به دنبال مخاطب پسند بودن آن نیز است که بتواند آن را به فروش برساند.
در اینجا سوالی که پیش می آید این است که آیا می توان بر این آثاری که در چنین فرآیندی تولید می شوند، نام اثر هنری نهاد؟ در ایران نیز مانند سایر کشورهای جهان این موضوعات به عنوان یک موضوع بحث برانگیز مطرح شده است. در حال حاضر، نگارخانه ها و نمایشگاه گردان ها هنرمندان را رصد می کنند و نسبت به مد و نیاز مخاطب هنرمندان را راهنمایی کرده و به آنها مشاوره می دهند.
این در حالیست که هنرمند باید به صورت سالم کار تولید آثار هنری را پیش ببرد. چراکه، ذات یک اثر هنری مانند نقاشی باید ایده و تفکر و احساس هنرمند در آن نمود پیدا کند و اگر از همان ابتدا یک اثر هنری نسبت به سلیقه مخاطب ساخته شود دیگر نمی توان نام اثر هنری بر روی آن گذاشت. این چالش که در کشورمان وجود دارد امروزه، به دانشگاه ها هم سرایت کرده است.
نکته دیگر، مربوط به سیستم آموزش عالی کشور در حوزه هنر است که با مشکلات عدیده ای رو به روست و باید به آن پرداخته شود. به این معنا که استقلال دانشگاه ها در طرح درس های مرتبط با این رشته باید توسط اعضای هیات علمی دانشگاهی و با توجه به قوانین بالادستی آموزش کشور انجام گیرد نه به طور متمرکز در وزارت علوم، اینگونه جذب دانشجو در دانشگاه ها از طریق رقابت اتفاق می افتد. این کاری است که کشورهای پیشرو در این حوزه به سمت آن رفته اند.
آیا می توان به هنر نگاه علمی داشت؟
علم و هنر و اخلاق همه در یک راستا فعالیت می کنند و به دنبال کشف جهان هستی هستند. اما علم و هنر با هم تفاوت دارند علم مسائل و پدیده ها را کوچک می کند تا آنها را بشناسد اما هنر به کلیت مسائل و پدیده ها می پردازد و آنها را بزرگ می کند. اما، این دو مکمل یکدیگرند در حالیکه، با یکدیگر یکسان نیستند.
چه آینده ای برای هنر در کشورمان متصور هستید؟
یک زمانی هنر و مسائل هنری در جامعه در اقلیت قرار داشت اما، امروزه افراد زیادی تمایل به فعالیت و تحصیل در این رشته دارند.
ضمن اینکه بحث فعالیت های تجاری در برخی از رشته های هنر وارد شده که اتفاقا بازار کار خوبی هم دارد و می توان از آنها تحت عنوان هنرهای کاربردی نام برد. بنابراین، گسترش هنر کاربردی در دانشگاه و در جامعه به دلیل بازار کار مناسبی که دارد و فعالیت در آن رشته، قائم به شخص است از اقبال زیادی برخوردار شده است. از این رو، هنر در قالب حوزه ای که ایجا اشتغال می کند نیز تحت عنوان اقتصاد هنر مطرح شده است.
یکی از انتظارات جامعه از دانشگاه این است که نیازهای فرهنگی و علمی آن را مرتفع کرده و رشته های موجود در دانشگاه ها نمی توانند به این نیاز پاسخ دهند. جا دارد دانشگاه ها نسبت به تحولات گوناگون جامعه، رشته های ترکیبی و میان رشته ای طراحی کنند. از این رو، نیاز است دانشکده های گوناگون در کنار هم در راستای رفع این نیاز هم اندیشی داشته بشند. دنیا در حال تغییر است و قطعا حوزه هنر هم از این امر مستثنی نیست.
چه توصیه ای به علاقمندان ورود به این رشته دارید؟
علاقه مندان ورود به این رشته باید علاقمند به تحصیل در این رشته باشند و بدانند که حوزه هنر، حوزه ای نیست که با چهار سال تحصیل کردن در آن بتوانند هنرمند شوند. باید بدانند که دانشگاه ها هنرمند پرورش نمی دهند، بلکه علاقمندان به این رشته باید سال ها در این حوزه قلم بزنند و فعالیت کنند تا بتوانند به آن نقطه مطلوب دست پیدا کنند، این در حالیست که دانشگاه ها فقط دانش هنر را به دانشجویان انتقال می دهند.
گفتگو: هانیه حقیقی
No tags for this post.