پیامدهای محتمل برای امنیت آبی در ایران

به ویژه در تولید محصولات کشاورزی، آب جایگاه خاصی در توسعه پایدار کشاورزی دارد. در شرایط حاضر جهان که مصرف آب بسیار بیشتر از منابع عرضه آب است و با توجه به این که بیشترین میزان آب نیز در بخش کشاورزی مصرف می شود، مدیریت کارآمد منابع آب کشاورزی به مقوله ای حیاتی تبدیل شده است.

در گذشته، در برنامه‌ریزی های سرمایه‌گذاری آب، انرژی و کشاورزی جدا از یکدیگر بودند. در هر یک از این بخش‌ها، چارچوب‌های تنظیمی، سازمان‌ها و حتی زیرساخت‌ها برای پرداختن به چالش‌ها و تقاضاهای خاص هر بخش مجزا از یکدیگر عمل می کردند.

اما از آنجا که در شرایط حاضر در سراسر جهان و به ویژه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در صددند آینده‌ای پایدارتر را رقم بزند، در پیش‌گرفتن رویکرد هم‌ بست که ریسک‌ها و هم‌افزایی‌ ها میان این بخش‌ ها را در نظر می‌گیرد امری ضروری به نظر می رسد.

ضمن اینکه، در این میان اثرات رشد کمیابی بر کشاورزی، موضوعی است که نباید مورد غفلت قرار گیرد چرا که، پیش‌بینی می‌شود میزان تولید در برخی کشورها تا سال 2050، تا 60 درصد افت داشته باشد. از سویی دیگر، کاهش وابستگی بخش‌های کشاورزی و انرژی به آب و گذار تدریجی به انرژی‌های تجدیدپذیر می‌تواند کمیابی آب، و همزمان، انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهد.

یافته های پژوهشی حکایت از این موضوع دارد که کمیابی آب در همه کشورهای مناطق یاد شده در دهه‌های اخیر، عمدتا ناشی از رشد تقاضاها بوده است. ضمن اینکه محققان معتقدند عدم توجه به توسعه پایدار در این حوزه می تواند آب زیرزمینی فسیلی برخی از این کشورها را تا سال 2050 به طور کامل خالی کند.

این امر اجتناب ناپذیر است مگر آنکه، کشورها اقداماتی را برای مهار برداشت ناپایدار در دستور کار خود قرار دهند. از این رو، تحلیل عوامل و مشکلات مدیریت آب کشاورزی و بررسی جایگاه مدیریت منابع آب در توسعه کشاورزی از موضوعات اساسی است که باید در دستور کار سیاستگذاران و دولتمردان در سطح جهانی قرار گیرد.

علاوه بر این، با توجه به مشکلات و عوامل موثر بر مدیریت منابع آب و همچنین سهم و جایگاه مدیریت منابع آب در توسعه کشاورزی ایران، لازم است در برنامه ریزی های توسعه کشور، عوامل و شاخص های استفاده پایدار از منابع آب جدی گرفته شود.

یافته های پژوهشی حکایت از این موضوع دارد که کمیابی آب در همه کشورهای مناطق یاد شده در دهه‌های اخیر، عمدتا ناشی از رشد تقاضاها بوده است. ضمن اینکه محققان معتقدند عدم توجه به توسعه پایدار در این حوزه می تواند آب زیرزمینی فسیلی برخی از این کشورها را تا سال 2050 به طور کامل خالی کند.

کارشناسان معتقدند، عدم تناسب بین تعداد چاه های افراد و میزان زمین زیر کشت، شور شدن منابع آب زیرزمینی در اثر برداشت بی رویه از این منابع، افت سطح آب زیرزمینی، استفاده از روش های آبیاری سنتی و قطعه قطعه بودن اراضی به عنوان مشکلات مدیریت آب کشاورزی ایران شناخته شده است.

پیوند میان منابع آب، انرژی و تولید غذا

با توجه به شرایط موجود، اصطلاح «هم‌بست آب انرژی غذا» مقوله ای است که بر پایه تفکر سیستمی در توسعه پایدار، پیوندهای میان منابع آب، انرژی و تولید غذا را در محافل علمی جهانی مورد بحث و بررسی قرار داده است.

این تفکر عنوان می کند که در کنار خشکسالی های اخیر، برداشت ‌بی رویه از منابع آب، بهره برداران را با کاهش سهم برداشت از منابع آب سطحی، افت پیوسته سطح آب زیرزمینی و کاهش کیفیت آن مواجه کرده است.

با توجه به اهمیت موضوع، مقاله ای با عنوان «هم‌بست آب زیرزمینی، انرژی، غذا در بخش کشاورزی ایران: پیامدهای محتمل برای امنیت آبی» نیز توسط آتنا میرزایی و همکارانش تالیف شده است.

بنابر نتایج به دست آمده از این پژوهش بیش از ۹۰ در صد سطح زیر کشت متعلق به هفت گروه تولید زراعی در پنج استان است. غلات، محصولات صنعتی، سبزیجات، مرکبات و محصولات علوفه ای در همه استان ها کشت می شوند.

۲۹ استان حبوبات کشت می کنند و ۲۱ استان دارای کشت برنج هستند. بیشترین میزان تولید محصولات زراعی آبی در كشور متعلق به استان خوزستان با تولید ۱۹.۳ درصد است درحالی كه استان كهکیلویه و بویراحمد با حدود۰.۳ درصد در جایگاه آخر قرار گرفته است.

۲۱ استان برای تامین نیاز آبی خود عمدتا از منابع آب زیرزمینی استفاده می کنند. در استان همدان ۹۰ درصد، خراسان جنوبی ۸۸ درصد، کرمان ۸۷ درصد، خراسان رضوی ۸۵ درصد، زنجان ۸۴ درصد، مرکزی ۸۳ درصد، هرمزگان و فارس و البرز ۷۹ درصد، سمنان  ۷۸ درصد و یزد و قم ۷۷ درصد برداشت سالانه از منابع آب زیرزمینی است.

در تمامی استان ها، عمده مصرف آب زیرزمینی در بخش کشاورزی است. در استان تهران ۵۸ درصد، مازندران ۶۲ درصد، گیلان ۶۶ درصد، البرز ۶۷ درصد، اردبیل و گلستان ۷۷ درصد و مابقی استانها بالای ۸۲ درصد مصرف آب زیرزمینی مربوط به بخش کشاورزی است.

متوسط سالانه میانگین تغییر سطح آب زیرزمینی در هر استان طی سال های ۲۰۱۶-۲۰۰۹ برآورد شده است. استان همدان با افت متوسط سالانه ۹۵ سانتی متر، البرز ۸۷ سانتی متر، قم ۷۵ سانتی متر، فارس و تهران ۶۹ سانتی متر، قزوین ۶۸ سانتی متر، خراسان رضوی ۶۶ سانتی متر، کرمان و زنجان ۶۴ سانتی متر، مرکزی ۶۳ سانتی متر و سمنان ۶۲ سانتی متر روبرو هستند. مابقی استان‌ها نیز با افت متوسط سالانه تا ۴۶ سانتی متر مواجه هستند.

بین میزان برداشت آب تخمین زده شده (با استفاده از آمار سطح زیرکشت و تولید) و برداشت گزارش شده اختلاف زیادی وجود دارد. بیشترین اختلاف به ترتیب در استان‌های خراسان جنوبی، هرمزگان، آذربایجان شرقی و یزد وجود دارد.

نتایج حاصل از ارزیابی شاخص آسیب پذیری آب زیرزمینی نشان می دهد که استان های  کرمان، خراسان رضوی، فارس و تهران با آسیب پذیری شدید تا مفرط روبرو هستند.

مشکل آسیب پذیری منابع آب زیرزمینی در سایر استان‌ها نیز جدی است. از منظر‌ اقتصادی، بهای ناچیز آب در کنار پایین بودن قیمت انرژی، عملا افزایش بهره وری آب زیرزمینی و انرژی را توجیه ناپذیر می کند.

با بررسی روند موجود در سری زمانی کشت، برداشت آب و انرژی و با فرض درستی آمار ارائه شده، با ثبات نسبی سطح زیر کشت و آب برداشتی، انتظار می رود افت گسترده سطح آب زیرزمینی به شکل مستمر ادامه پیدا کند.

در سایه تهدید ورشکستگی آبی کشور، توانمندسازی کشاورزان جهت افزایش بهره‌وری مصرف آب و انرژی برای تولید غذا و بهبود نظارت و مدیریت منابع آب زیرزمینی برای کاهش افت گسترده سطح آب زیرزمینی در استان‌های کشور کاملا ضروری است.

تالیف:هانیه حقیقی

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا