تقابل علم و باورهای خرافی

توانایی پیش‌بینی آینده، خواندن ذهن و داستان های مشابه آن، مواردی نیستند که افراد باهوش آن‌ها را باور کرده و در حیطه واقعیات قرار دهند. بااین‌حال، تحقیقات نشان می‌دهند که بسیاری از افراد دیگر جامعه واقعاً به وجود قدرت‌های ماورایی اعتقاددارند.

افرادی که به قدرت‌های ماورایی اعتقاددارند، کمتر تحلیلی فکر می‌کنند. یعنی آن‌ها تمایل دارند جهان را از منظر شخصی و ذهنی تفسیر کرده و اطلاعات را به‌صورت انتقادی بررسی نمی‌کنند. درواقع افرادی که به این قدرت‌ها باور دارند، اغلب ادعاهای ماورایی را به‌عنوان شواهد تائید کننده و بدون در نظر گرفتن شواهد اثبات پذیر می‌بینند.

ممکن است تصور کنید که در طول سال‌ها، با ثابت شدن موارد تقلب‌ها و ادعاهای ماورایی، میزان اعتبار این‌گونه افراد در میان مردم کاهش پیداکرده و ضعیف شده است. جیمز هیدریک (James Hydrick) نمونه‌ای از حقه‌بازهایی است که مردم را در این زمینه فریب می‌داده است و پلیس با ثابت کردن حقه‌هایش و آگاه کردن مردم، او را روانه زندان کرد. یکی دیگر از نمونه‌های برجسته در این زمینه، پیتر پاپف (Peter Popoff) بازیگر تلویزیونی بود. همسر او از یک فرستنده بی‌سیم برای پخش اطلاعات شرکت‌کنندگان در برنامه‌های پاپف استفاده می‌کرد و پاپف ادعا می‌کرد که این اطلاعات را با استفاده از قدرت‌های ماوراء طبیعه دریافت کرده و اقدامات معجزه‌آسایی را برای مخاطبانش ارائه می‌کرد که باعث شهرتش شده بود. حقه این فرد نیز برملا شد اما باوجود چنین مواردی، هنوز بسیاری از افراد وجود دارند که به‌شدت به قدرت و توانایی ماورایی اعتقاددارند.

بر اساس نظرسنجی یک موسسه آمریکایی به نام گالوپ (Gallup)، بیش از یک‌چهارم افراد بر این باور هستند که انسان‌ها دارای توانایی‌های ماورایی مانند تله پاتی و پیش‌بینی هستند. اخیراً گزارشی از یک تحقیق تهیه‌شده که ممکن است به این مسئله کمک کند که چرا مردم همچنان به قدرت‌های ماورایی اعتقاددارند؟

تحقیقات پژوهشگران نشان می‌دهند، افرادی که به قدرت‌های ماورایی اعتقاددارند، کمتر تحلیلی فکر می‌کنند. یعنی آن‌ها تمایل دارند جهان را از منظر شخصی و ذهنی تفسیر کرده و اطلاعات را به‌صورت انتقادی بررسی نمی‌کنند. درواقع افرادی که به این قدرت‌ها باور دارند، اغلب ادعاهای ماورایی را به‌عنوان شواهد تائید کننده و بدون در نظر گرفتن شواهد اثبات پذیر می‌بینند.

کریس رابینسون (Chris Robinson) یکی از افراد مشهوری است که ادعا می‌کند قدرت پیش‌گویی دارد. او ادعا می‌کند می‌تواند حملات تروریستی، بلایای طبیعی و مرگ مشاهیر و سلبریتی ها را پیش‌بینی کند. اظهارات او از شواهد محدود و مشکوکی به وجود می‌آیند. گری شوارتز (Gary Schwartz) در دانشگاه آریزونا تست‌هایی روی رابینسون انجام داد که مشخص کرد رابینسون چنین توانایی‌هایی دارد اما محققان دیگر با استفاده از روش‌های مشابه نتوانستند نتیجه شوارتز را به دست آورده و توانایی رابینسون را تائید کنند.

ادعاهای ماورایی اغلب مانند پیش‌بینی یک تصادف هواپیما یا مرگ یک فرد مشهور، کلی و مبهم هستند. بااین‌حال بسیاری از مردم به‌احتمال وجود توانایی‌های ماورایی اعتقاددارند. این خاصیت را اثر بارنوم (Barnum effect) می‌نامند. اثر بارنوم به آمادگی انسان‌ها به پذیرش توصیف‌های کلی، مانند توصیف‌های طالع‌بین‌ها و فالگیرها که در مورد خود آنان صادق است، گفته می‌شود. این اثر به نام یک صاحب سیرک به نام فینیش تیلور بارنوم (Phineas Taylor Barnum) نام‌گذاری شده که اعتبار خود را از دستیاری یک متخصص کارشناسی ارشد روانشناسی به دست آورده بود و نمایش‌هایش به داشتن «چیزی برای همه» مشهور بوده است.

به‌عنوان‌مثال، تحقیقات نشان داده است، افراد به توصیف شخصیت خود که به نظر می‌رسد به‌طور خاص برای آن‌ها طراحی‌شده‌اند، به میزان بالایی دقت می‌کنند که درواقع این موارد مبهم و به‌طورکلی و برای طیف وسیعی از مردم صادق است.

تکذیب و اثبات دروغین بودن بسیاری از ادعاهای ماورایی نیز غیرممکن است. برای نمونه می‌توان به ادعای فردی به نام اروی گلر (Uri Geller) اشاره کرد که او در طول مسابقه فوتبال یورو 96 بین اسکاتلند و انگلیس ادعا کرد که توانسته حرکت توپ را در پنالتی کنترل کرده و باعث شکست اسکاتلند و برد انگلستان شود. در این ضربه پنالتی، تصاویر ویدئویی نشان می‌دهند که توپ پیش از برخورد با پای بازیکن اسکاتلند، کمی جابه‌جا شد که با توجه به گرد بودن توپ، موضوع عجیبی نیست. این پنالتی توسط دیوید سیمن، دروازه‌بان اسبق تیم ملی انگلستان دفع شده و تبدیل به گل نشد.

هنگامی‌که توانایی‌های اعمال‌شده ماورایی تحت بررسی محققان علمی قرار می‌گیرند عموماً بی‌اعتبار می‌شوند. نمونه‌ای دیگر از ادعاهای ماورایی، درک اوگلوی (Derek Ogilvie) بوده که ادعا می‌کرد می‌تواند ذهن نوزادان را بخواند اما با بررسی محققان مشخص شد که چنین ادعایی کذب بوده و او قادر به چنین کاری نبوده است.

قابل‌توجه است که هنگامی‌که دانشمندان ادعاهای ماورایی را تائید کنند، موردانتقاد شدیدی قرار می‌گیرند. در دهه 1970 میلادی دو فیزیکدان به نام راسل ترگ (Russell Targ) و هارولد پوتهاف (Harold Puthoff) مقاله‌ای را در مجله معتبر Nature منتشر کردند که این مفهوم را تائید کرد. این فیزیکدانان در آن مقاله اعلام کردند که توانایی‌های ماورایی اروی گلر واقعی است درحالی‌که روان‌شناسانی مانند ری هیمان (Ray Hyman) این ادعا را تکذیب کردند.

عامل دیگری که باعث اعتقاد به توانایی‌های ماورایی می‌شود، وجود تحقیقات علمی است که یافته‌های مثبت را نشان می‌دهد. این امر دیدگاه‌های باور کنندگان را تقویت می‌کند که ادعا می‌کنند یک پدید ماورایی واقعی است؛ اما آن‌ها این واقعیت را نادیده می‌گیرند که مطالعات منتشرشده اغلب موردانتقاد قرار می‌گیرند. یک نمونه برجسته از این تحقیقات علمی، مقاله‌ای است که توسط دکتر باریل بم (Daryl Bem) متخصص روانشناس در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی (Personality and Social Psychology) به چاپ رسیده بود. این تحقیق حاکی از وجود پیش‌بینی (هوشیاری شناخت آگاهانه) و پیشگویی (درک مؤثر) یک رویداد آینده است؛ اما محققان دیگر موفق به تکرار دوباره این نتایج نشدند.

بنابراین به نظر می‌رسد که علیرغم ایجاد فریب، جعل، تقلب و شواهد مخلوط، همچنین علیرغم رد شدن این قدرت‌ها توسط علم، بازهم مردم به پدیده‌های ماورایی اعتقاددارند. تحقیقات نشان می‌دهند که در آمریکا یک نفر از هر سه نفر، یک‌لحظه ماورایی را در عمر خود تجربه کرده است و تقریباً نیمی از زنان این کشور ادعا می‌کنند که حضور یک روح را احساس کرده‌اند.

ترجمه: فاطمه کردی

منبع: theconversation

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا