بیوشیمی مادر علوم بالینی و زیستی است
بیش از 120 مقاله در مجلات معتبر و بیش از 200 مقاله ارائه شده در کنگرههای ملی و بینالمللی حاصل فعالیتهای پژوهشی دکتر بطحایی است. همکاری در تالیف هفت کتاب علمی بین المللی و از جمله ادیتوری دو جلد کتاب از سری «آنزیمها» که توسط انتشارات الزویر به چاپ رسیده است، کتاب «اصول نظری و عملی آزمایشگاه بیوشیمی» و کتاب «چگونه مقالهای معتبر بنویسیم»، از جمله نتایج دیگر فعالیتهای علمی وی است.
وی برنده جایزه جابر بن حیان در سال 1372، دانشجوی نمونه دانشگاه تهران، چهار دوره پژوهشگر برتر و استاد تلاشگر دانشگاه تربیت مدرس بوده است. همچنین در سال 1385 از دکتر بطحایی به پاس اجرای بخشی از طرح ساخت داروی ضد ایدز تقدیر شده است.
همکاری با حدود 50 مجله علمی ملی و بینالمللی در مقام عضویت هیئت تحریریه و داوری، مدیریت گروه بیوشیمی بالینی دانشگاه تربیت مدرس، عضویت در شورای نظارت و ارزیابی دانشکده علوم پزشکی این دانشگاه و نیز مسئولیت دفتر ارتقا و ارزیابی این دانشکده از دیگر مواردی است که در سوابق ایشان به چشم میخورد.
دکتر بطحایی همچنین دارای کرسی استادی در کالج علوم دارویی دانشگاه تکنولوژی زیجیانگ چین است که با توجه به معدود بودن تعداد اساتید بینالمللی مشغول به فعالیت در دانشگاههای کشور، به ویژه در میان بانوان عضو هیئت علمی، این جایگاه، امتیازی بسیار ویژه محسوب میشود.
با توجه به برگزیده شدن دکتر بطحایی در نخستین دوره جایزه زنان در علم در شاخه علوم پایه، گفتگویی با ایشان به عنوان استاد هفته داشتهایم که آن را در ادامه میخوانید.
لطفا در ابتدا مختصری از بیوگرافی خودتان را بیان بفرمایید.
سیده زهرا بطحائی هستم، دکترای بیوشیمی از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس. لیسانس شیمی را از دانشگاه الزهرا و کارشناسی ارشد بیوشیمی بالینی را از دانشگاه تربیت مدرس اخذ کردم. از مهر سال 2014 به مدت یک سال (سال تحصیلی 91-92) برای فرصت مطالعاتی در دانشکده پزشکی دیوید گیفن (David Geffen School of Medicine) در دانشگاه UCLA کالیفرنیا فعالیت داشتم. عضو هیئت مدیره و مسئول کمیته علمی انجمن بیوشیمی، عضو هیئت مؤسس انجمن بیوشیمی فیزیک و عضو قطب علمی بیوترمودینامیک ایران هستم.
چه شد که وارد رشته شیمی شدید و در حوزه بیوشیمی کار خود را ادامه دادید؟ این حوزه دانش چه جذابیتی برای شما داشته است؟
من از کودکی علاقه داشتم که بدانم در بدن انسان چه میگذرد. چون نمیدانستم چگونه میتوانم به این خواسته برسم، همیشه میگفتم که دوست دارم دکتر بشوم. بنابراین در دبیرستان در رشته تجربی تحصیل کردم. در دانشگاه در رشته شیمی پذیرفته شدم و با اینکه گزینه اصلی انتخاب من نبود ولی پس از ورود و آشنایی با آن، به این رشته علاقهمند شدم و دروس را بسیار دوست داشتم و از تحصیل در این رشته بسیار خوشحال بودم. علیرغم اینکه ازدواج کرده بودم و دو بچه کوچک داشتم ولی عشق به دروس باعث میشد که نمرات خوبی کسب کنم. برای ادامه تحصیل، پس از مشورت با استادها، به خصوص جناب آقای دکتر کاظم کارگشا، رشته بیوشیمی را انتخاب کردم. بنابراین، بلافاصله پس از فارغ التحصیلی در آزمون کارشناسی ارشد بیوشیمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس شرکت کرده و پذیرفته شدم. این دوره را نیز که همزمان با تولد فرزند سوم بود، به خوبی ولی بسیار سخت، گذراندم. علیرغم اینکه این رشته (بیوشیمی) بسیار سخت است، و من قبل از ورود به آن هیچ آشنائی با آن نداشتم، ولی پس از ورود به آن، متوجه شدم که این حوزه دقیقا همان چیزی است که من از ابتدا آن را دوست داشتهام.
شیمی را مادر علوم و بیوشیمی را مادر علوم بالینی و زیستی توصیف میکنند. سایر علوم وابستگی نزدیکی به این رشته دارند و اگر دانشجو این مباحث را خوب بفهمد و درک کند، درک بسیاری از پدیدههای طبیعت برای او امکانپذیرتر و آسان میشود.
پس از آن به دلیل اینکه همسرم در دانشگاه شیراز دوره دکترا را میگذراند، حدود سه سال در ادامه تحصیل من وقفه افتاد و به عنوان مربی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز مشغول شدم. سپس همزمان در آزمون اعزام به خارج و در دوره دکترای بیوشیمی مرکز تحقیقات بیوشیمی ـ بیوفیزیک دانشگاه تهران شرکت کرده و در هر دو پذیرفته و در دانشگاه تهران مشغول دوره دکترا شدم. همانند دورههای قبلی، سه سال پی در پی دانشجوی نمونه مرکز تحقیقات بیوشیمی ـ بیوفیزیک دانشگاه تهران بودم.
اگر دوباره به گذشته برگردید آیا باز هم همین رشته را انتخاب میکنید؟
قطعا، بله. هر چند که در حال حاضر گرایشهای بین رشتهای خیلی زیادتر، و انتخاب بر اساس علاقه امکانپذیرتر شده است.
توصیف شما از اهمیت و جایگاه بیوشیمی چیست؟
بیوشیمی یکی از مهمترین دروسی است که پزشکان، داروسازان، دندانپزشکان و سایر رشتههای مرتبط باید بگذرانند. در حقیقت شیمی را مادر علوم و بیوشیمی را مادر علوم بالینی و زیستی توصیف میکنند. سایر علوم وابستگی نزدیکی به این رشته دارند و اگر دانشجو این مباحث را خوب بفهمد و درک کند، درک بسیاری از پدیدههای طبیعت برای او امکانپذیرتر و آسان میشود. خوب درک شدن این رشته مستلزم خوب درس دادن و خوب درس خواندن است. همان طور که برای درک شیرین مواد غذائی و هضم و جذب آن باید غذا را خوب تهیه کرد، خورد و خوب جوید، برای درک شیرینی مطالب درسی هم همین مراحل باید طی شود. یعنی مطالب توسط مدرس باید خوب آماده شود، دانشجو باید آن را وارد مغز کند و بعد مراحل هضم و جذب صورت گیرد. مطالب و مفاهیم درسی باید با گوشت و خون دانشجو عجین شود. این هم نیازمند ممارست و توجه است.
تعریف درستی از رشته بیوشیمی بالینی ارائه نشده و تمایز آن با رشته بیوشیمی پایه، علوم آزمایشگاهی و غیره، دقیقا مشخص نیست و از این جهت سردرگمی بسیار زیادی وجود دارد.
نقاط قوت و ضعف ما در دانش بیوشمی چیست؟
مثل سایر رشتهها و حوزههای علوم، استادان خوبی در این زمینه داشتهایم و داریم. بعضی مثل مرحوم دکتر ملکنیا معلمان زبده این علم بودهاند و هنوز هم استادانی در این زمینه داریم که در دانشگاههای مختلف به امر تدریس اشتغال دارند و برخی دیگر محققین نمونهای در این زمینه بوده و هستند که به امر بررسی و جستجو در زمینههای مختلف این علم اشتغال دارند. اینها نقاط قوت ماست ولی نقاط ضعف نیز وجود دارند. اول اینکه متاسفانه برای به کار بردن و به کارگیری دستاوردهای این علم برنامهریزی صورت نگرفته است. تعریف درستی از رشته بیوشیمی بالینی ارائه نشده و تمایز آن با رشته بیوشیمی پایه، علوم آزمایشگاهی و غیره، دقیقا مشخص نیست و از این جهت سردرگمی بسیار زیادی وجود دارد.
معلوم نیست فارغ التحصیل این رشته در کجا باید به کار مشغول باشد. قطعا تمامی آنها نمیتوانند جذب مراکز آموزشی و پژوهشی دانشگاهی بشوند. براساس برنامهریزیهائی که در کشور شده و در سایر کشورها نیز وجود دارد، یکی از محلهای کار فارغ التحصیلان بیوشیمی بالینی آزمایشگاههای تشخیص طبی است. ولی وضع برخی قوانین جدید به گونهای است که تفکیک بین متخصص علوم آزمایشگاهی، متخصص بیوشیمی بالینی و پاتولوژیست قائل نشده، و محدوده وظیفه و اختیارات هر کدام از این متخصصین خلط شده است. این امر مشکلات زیادی را ایجاد کرده و در این زمینه اختلافات زیادی بین فارغالتحصیلان این رشتهها پیش آمده که اصلا ضرورتی ندارد. به عبارت دیگر با تعریف درست هر رشته و تعریف درست جایگاه هر کدام، میبینیم که هیچ دلیلی برای تعارض و درگیری وجود ندارد. ولی متاسفانه تعاریف و برنامهریزیها صحیح و کامل نیست.
چه چالشهایی پیش روی اساتید و پژوهشگران این رشته وجود دارد و آنها با چه مشکلاتی روبرو هستند؟
اولین چالش در مورد تعریف بیوشیمی بالینی و حدود وظایف آنهاست که باید به درستی در قوانین پیشبینی شود. به عبارت دیگر، اگر قرار است برخی از متخصصین بیوشیمی بالینی در آزمایشگاههای تشخیص طبی کار و تحقیق کنند، که به حق جزو وظایف قانونی آنهاست، باید آموزشهای ویژهای ببیند که البته برخی از آنها در برنامهریزیهای درسی به درستی پیشبینی نشده است. به عنوان مثال، کسانی که در آزمایشگاههای بالینی مسئولیت خواهند پذیرفت باید با اصول و کاربرد روشهای آزمایشگاهی و دستگاهها به خوبی آشنا باشند، که بتوانند برای تشخیص بیماریها و پیگیری روند درمان بیمار، روشهای جدید طراحی کنند؛ به خصوص برای بیماریهائی که هنوز روش تشخیص وجود ندارد یا حداقل هنوز نمیتوان در مراحل اولیه این بیماریها را تشخیص داد. همچنین باید با چگونگی مدیریت علمی آزمایشگاهها آشنا باشند. باید با روشها و ابزار کنترل کیفی آزمایشگاهها نیز آشنا باشند. همچنین است سایر اصولی که در این مراکز باید در نظر گرفته شود. همچنین با توجه به تعداد زیاد فارغ التحصیلان، باید برای مراکز درمانی و واحدهای آزمایشگاهی، پژوهش را جزء برنامههای اصلی قرار داد و برای آن برنامهریزی کرد. این برنامهریزیها و مهارتها در برنامههای درسی پاتولوژیستها پیشبینی نشده و برخی از آنها در برنامههای درسی بیوشیمیستهای بالینی هم به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد. بنابراین از لحاظ عملیاتی مشکلات زیادی به وجود میآید.
یکی از محلهای کار فارغ التحصیلان بیوشیمی بالینی آزمایشگاههای تشخیص طبی است. ولی وضع برخی قوانین جدید به گونهای است که تفکیک بین متخصص علوم آزمایشگاهی، متخصص بیوشیمی بالینی و پاتولوژیست قائل نشده، و محدوده وظیفه و اختیارات هر کدام از این متخصصین خلط شده است.
پژوهشهایی را که در حال حاضر در این حوزه انجام میشود چگونه ارزیابی میکنید؟
در این رابطه نمیتوان یک ارزیابی واحد برای همه مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها ارائه کرد. در بعضی مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها طرحهای اجرا شده یا در حال اجرا در سطح مراکز معتبر بینالمللی است. به طوری که این محققین با مراکز بینالمللی ارتباط دارند و تبادل اطلاعات و دانشجو بین آنها صورت میگیرد و مقالات مشترک به چاپ میرسانند. در حالی که در بعضی مراکز این گونه نیست. با توجه به اینکه در تمام مراکز تصمیمگیری، در سالهای اخیر، تکیه بیشتری بر جنبه کیفیت علمی در کنار کمیت شده است، انتظار میرود که به زودی تمامی مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها سطح علمی خود را ارتقا داده و به رتبهبندیهای بینالمللی نزدیک شوند.
مسئله دیگر شرایط کشور ما است که محققین باید در نظر بگیرند. ما امکانات ویژهای داریم که شاید همه کشورهای دنیا این امکانات را نداشته باشند؛ مثل گیاهان دارویی و سایر فرآوردههای طبیعی که از این جهت ما یک از غنیترین کشورها هستیم. از طرفی محدودیتهائی هم داریم که مهمترین آن، تحریمها و مشکلات اقتصادی است و عدم تخصیص بودجه مناسب به پژوهش بر اساس برنامههای مصوب. پس بهتر است با تکیه بر توانائیهای بومی خود و حداکثر استفاده از امکانات موجود، برای حل مسائل و معضلات جامعه و مردم برنامهریزی کنیم و به دنیال حل آنها باشیم.
آینده این رشته را چگونه میبینید؟
به نظر من آینده بسیار روشنی در پیش است. فارغ التحصیلان جوان ما امید آینده ما هستند که بتوانند با آموختهها و امکاناتی که برایشان فراهم شده و میشود، فردای روشنتری را ترسیم کنند. بیوشیمی به عنوان مادر علوم بالینی، نقش به سزائی در شناخت مکانیزم بیماریها و یافتن راه حل برای درمان یا پیشگیری دارد. ما توان استفاده از این پتانسیل را برای حل حداقل بخشی از معضلات داریم.
اگر قرار است برخی از متخصصین بیوشیمی بالینی در آزمایشگاههای تشخیص طبی کار و تحقیق کنند، که به حق جزو وظایف قانونی آنهاست، باید آموزشهای ویژهای ببیند که البته برخی از آنها در برنامهریزیهای درسی به درستی پیشبینی نشده است.
اشارهای هم به مهمترین آثار و فعالیتهای خود داشته باشید؟
مقالات، کتابها، اختراعات و غیره دستاوردهائی هستند که با همکاری دانشجویان مستعد و همفکری استادان و همکاران دیگر به دست آمده و لیست همگی آنها در رزومه اینجانب موجود است. در عین حال همکاری با محققین و اندیشمندان سایر کشورها منجر به ارائه طرحهائی شده که در جریان است. همچنین تاسیس یک مرکز تحقیقاتی با دامنه کار بینالمللی در راستای تحقیقات و پژوهشهای ما، دستاورد دیگری است که مراحل نهائی تصویب در دانشگاه تربیت مدرس را میگذراند و به زودی به وزارت مربوطه برای تصویب نهائی ارسال میشود.
برنامه کاری آینده شما چیست؟
گسترش فعالیتهای علمی ـ تحقیقاتی بینالمللی و تحقیقات متمرکز برای بررسی و یافتن مکانیزم یا مکانیزمهای درگیر در بروز و سپس درمان بیماریهای مزمن، از جمله دیابت، سرطان و بیماریهای اضمحلال عصبی.
با توجه به تعداد زیاد فارغ التحصیلان، باید برای مراکز درمانی و واحدهای آزمایشگاهی، پژوهش را جزء برنامههای اصلی قرار داد و برای آن برنامهریزی کرد.
چه پیشنهاداتی برای مدیران علمی دارید؟
حمایت از علوم پایه را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند. به نتیجه رسیدن و به کاربرد رسیدن تحقیقات علوم پایه زمان زیادی میبرد و سرمایهگذاری کلانی نیاز دارد که تحقق آن فقط در دست دولتهاست. مدیران علمی، و سایر دستاندرکاران امور اجرائی باید برای آن برنامهریزی جدی داشته باشند. حمایت از محققین نه تنها باعث دلگرمی آنها میشود، بلکه نیروهای تحصیل کرده را تشویق به ماندن در کشور و فعالیت میکند. در شرایطی که مهاجرت نخبگان یکی از مهمترین معضلات کشور است، دلگرم کردن آنها برای ماندن و فعالیت علمی، تنها با بردن آنها به سفرهای زیارتی و فرهنگی تأمین نمیشود. آنها برای کار و فعالیت و بها دادن به ایدههایشان، احتیاج به امکانات آزمایشگاهی و پژوهشی دارند. در اختیار گذاشتن بودجههای تحقیقاتی مناسب و تأمین امکانات آزمایشگاهی، بها دادن به نتایج و دستاوردهای محققین در همه زمینهها، حداقل کاری است که حکومتها، برای حفظ موقعیت خود هم که شده، موظف به انجام آن هستند.
به علاقه مندان به این حوزه چه توصیهای دارید؟
با علاقه و پشتکار درس بخوانند، تحقیق کنند و ایدهآلهایشان را پیگیری کنند. هوش و استعداد بدون پشتکار مشکلی را حل نمیکند. هوش و استعداد ذاتی تنها با نیروی پشتکار و تلاش است که به نتیجه میرسد. پس باید زحمت کشید و تلاش کرد و از نابسامانیها و بیمهریها ناامید نشد. نباید یأس به خود راه داد. گذر زمان است که همه چیز را روشن میکند و به قول معروف زمستان میرود و روسیاهی به زغال میماند. در نهایت آن چه به درد یک مملکت میخورد، عالمان و دانشمندان علوم مختلف هستند. امروزه معیار ارزشیابی کشورها، مساحت زمین، قدرت نظامی و غیره نیست. امروزه معیار ارزیابی، دانشمندان و سربازان علمی کشورها هستند. پس این نعمت را پاس بداریم و برای دانشمندان و معلمان اجر زیاد قائل باشیم.
گفتگو: سوگند علیزاده
No tags for this post.