چراغ پژوهش دانشگاه ها باید روشن بماند
دکتر شاهین آخوندزاده که از دانشكده داروسازي دانشگاه علوم پزشكي تهران فارغالتحصيل شده ، با وجود امكان پذيرش در رشته پزشكي به دلايل علايق مادرش، اين رشته را انتخاب كرده است . وی پس از فارغالتحصيلی به عنوان مشاور عالي رئيس سازمان بهزيستي كشور مشغول به كار شد و با اخذ بورس PhD از كشور انگلستان در رشته neuroscience عازم این کشور شد.
آخوندزاده در حال حاضر سردبیری مجله گياهان دارويي جهاد دانشگاهی را برعهده دارد كه به عنوان اولين مجله فارسي در EMBASE نمايه شده است.وی همچنین سردبیر دو مجله دیگر است و به عنوان editor و editorial boardبا چند مجله خارجی همکاری دارد.
با دکتر شاهین آخوندزاده،معاون پژوهشي مؤسسه ملی توسعه تحقیقات علوم پزشکی ،معاون پژوهشي دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران و معاون پژوهشی مرکز تحقيقات روانپزشكي و روانشناسي باليني به عنوان یک پژوهشگر و استاد شاخص گفتگو کردیم .
چه کسی مشوق اصلی شما در انتخاب این رشته بوده است و اگر به گذشته بازگردید بازهم این راه را انتخاب می کنید؟
به نظر من
که شما را به موفقیت می رساند رشته تحصیلی نیست.این که یاد بگیریم در حوزه کاری خود موفق و برجسته باشیم، اهمیت دارد و اینکه بتوانیم چه در حد ملی و چه بین المللی آدم سرشناسی باشیم.به همین دلیل هم دستیاران و دانشجویانم می گویم که الان در دنیا هرکس که از بهره هوشی بالایی برخوردار بود لزوما موفق نیست، بلکه دنیای امروز پشتکار می طلبد و برای رسیدن به موفقیت نیاز به پشتکار جدی است.
همچنین باید گفت که مرز بین رشته ها در دنیا برداشته شده است .در علوم پزشکی دیگر مرزی وجود ندارد و شما با علاقه مندی های تحقیقاتی که دارید می توانید منعطف تر کارکنید .
من دکترای داروسازی خواندم،PHDنوروساینس علوم اعصاب را گرفتم و درحال حاضر استاد گروه روانپزشکی هستم.در مرکز تحقیقاتی روانپزشکی که در دانشگاه علوم پزشکی تهران وجود دارد و دکتر محمدرضا محمدی ریاست آن را برعهده دارد ، به عنوان معاون پژوهشی فعالیت می کنم .در حدود 13سال گذشته مرکز ما در کشور 10بار،رتبه اول را کسب کرده است. این یعنی ما در مرکز تحقیقات خوب کار میکنیم و ادعایمان این است که 10درصد از مطالعات بین المللی و تخصصی بیماری اوتیسم جهان در مرکز تحقیقات ما انجام می شود و مرکز ما در سطح بین الملل کاملا شناخته شده است.
در حال حاضر به فعاليت پژوهشي در چه حوزههايي اشتغال داريد؟
عمده فعاليتهاي من در حال حاضر در زمينه RCT در روانپزشكي و نورولوژي است .حدود 90 درصد از فعاليتهاي من در شاخههاي فارماكوتراپي اسكيزوفرنيا، ADHD و فاز حاد مانيا است. ده درصد فعاليتم Alternative Medicine در زمينه Evidenced Based Herbal Medicine است. در واقع عمده این پژوهش ها در زمینه شیزوفرنی، درمان افسردگی وسواس جبریOCD و نقص توجه و بیش فعالی کودکان ودر کنار آن اوتیسم است.
نقاط ضعف و قوت علمی کشورمان را در چه مواردی می بینید ؟
نقطه قوت کشور ما متاسفانه مثل نفت است .یک مسئله خدادای است و کسی نقشی در آن نداشته است. کشور ما جز کشورهای جوان است و یک نسل جوان و نخبه در آن وجود دارد .این جوانان بسیار باهوش و با پشتکار هستند.ولی متاسفانه نمی توانیم به خوبی از این نسل استفاده کنیم .اگر می بینید رتبه 17تولید علم دنیا را داریم این مهم نه به علت نوع مدیریت من مدیر که قطعا خوب نبوده و نه به خاطر حمایت ها و اعتبارات پژوهشی سیستم و نظام بوده که به نسل جوان داده شده ؛،بلکه خود این نسل درخشیده است. اگر خوب این نسل را حمایت می کردیم بهتراز این چیزی می شدیم که بودیم و این نقطه قوت ماست.
اما در مورد نقاط ضعف علمی کشورمان باید گفت،به عقیده من علی رغم اینکه 37سال از انقلاب گذشته هنوز نگرش سیاسی به دانشگاه ها داریم.مدیریت دانشگاه ها در همه جای دنیا علمی هستند،اما متاسفانه روسای دانشگاه های ما سیاسی هستند و به این دلیل که نگاه سیاسی به دانشگاه ها وجود دارد در هر تغییر ریاست جمهوری همه روسای دانشگاه ها نیز تغییر می کنند و این نقطه ضعف ماست و یکی از بزرگترین آفت های سیستم دانشگاهی محسوب می شود.
در صورت عدم اصلاح چنین نقاط ضعفی آینده علمی کشور را چطور ارزیابی می کنید؟
متاسفانه ریزش نیرو زیاد داریم. نسل جوان ما نخبه و باهوش هستند ،وقتی می بینند ریاست دانشگاهی خوب کار می کند اما با تغییر دولت تغییر میکند متوجه می شود که محیط دانشگاهی سیاسی است و از طرفی جناح های سیاسی ما میخواهند فقط از دانشگاه ها استفاده سیاسی کنند.در هر حال به لحاظ علمی کشور ما خیلی قوی نیست در این صورت اگر دانشگاه را سیاست زده کنیم در حقیقت بنیه علمی آن را از بین برده ایم.
همین مسئله باعث شده است که به عنوان مثال دانشگاهی ده ها استاد تمام داشته باشد و ریاست دانشگاه را استادیار قرار دهند.این اتفاق اگر اوایل انقلاب می افتاد مشکلی نبود اما الان 37سال از انقلاب گذشته و تمام این اساتید از گوشت و پوست نظام و انقلاب هستند و نبایداین روند غلط ادامه داشته باشد.اما امیدواریم روزی برسد که ریاست دانشگاه ها را فارغ از زد و بند سیاسی انتخاب کنیم و این کار را باید خود دانشگاهی ها انجام دهند.
با اين اوضاع ، شما پيشرفت مقالههاي ايراني و سطح علمی آنها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به نظر من پيشرفت توليدات علمي از جمله مقالات كشور ما در اين چند سال بسيار خوب بوده در این حوزه ما پيشرفت نكردهايم بلكه پريدهايم. البته هنوز با سهم خودمان يعني تولید 1 درصد مقالههاي علمی جهان فاصله داريم. به نظر من در حال حاضر در حال تمرين پژوهش هستيم . با اين حال بهرهبرداري از مقالات كشورمان در شرایط قابل قبولی نیست و در این میان این سوال مطرح می شود که آیا اعتبار پژوهشی در کشور وجود دارد ؟
کل اعتبار پژوهشی کشور 700میلیون دلار در حوزه پزشکی و غیر پزشکی است و سهم پزشکی از این مبلغ در حدود 100میلیون دلار است. یعنی 70دانشگاه و صدها دانشجوی پزشکی تنها 100میلیون سهم دارند. بنابراین چطور باید بدون سرمایه گذاری به فناوری برسیم.
فارغالتحصيلان دانشگاههاي ما در خارج از كشور بسيار موفق هستند ، به دليل اینكه صنعت از پژوهشگران استفاده ميكند . در كشور ما اين مورد وجود ندارد پس نميتوان كاربردي نبودن مقالات كشور را به ضعف دانشگاهيان و پژوهشگران كشور نسبت داد بلكه اشكال اصلي از صنعت كشور است كه از پژوهشگران استفاده نميكند. نبود رقابت و دولتي بودن صنعت كشور باعث عدم استفاده صنعت از پژوهشگران جهت ارتقاي كيفيت محصولات صنعتی شده است.
بنابراین اگر واقع بینانه نگاه کنیم می بینیم که چیزی نکاشته ایم تا الان انتظار برداشت داشته باشیم ما حتی به تحقیقات دانشگاهی مان هم نرسیده ایم.
همیشه شعار بر این بوده است که سهم اعتبارات پژوهشی 3تا 4درصد باشد اما هیچ وقت به یک درصد هم نرسیده است . بهانه این است که بخش خصوصی هم باید این سهم را تامین کند.این درحالی است که بخش خصوصی ما نیمه دولتی است و در پژوهش سرمایه گذاری نمی کند. دراین حالت دانشگاههای ما بدون اعتبارات پژوهشی تحقیقات دانشگاهی متوسط انجام می دهند و به همین علت هم با وجود رتبه 17تولید مقاله در دنیا، مقالات معتبری نداریم.
مسئله دیگر اینکه با وجود این اعتبارات پژوهشی ناچیز ما 55هزار دانشجوی PHDداریم. اولین سوال اینجاست که آیا این تعداد دانشجو استاد با کیفیت و سطح علمی بالادارند؟دومین مسئله اینکه آیا اینها به لحاظ بودجه پژوهشی تامین می شوند؟واینکه این سیستم آموزشی توان پاسخگویی به این تعداد دانشجو راداد؟
مطمینا دانشجویی که سطح علمی مناسبی ندارد نمی تواند بازده خوبی نیز داشته باشد در نتیجه پایان نامه های خوبی هم نخواهیم داشت . بعد می گوییم مشکل پایان نامه های تقلبی ،کپی و خرید و فروش ها ازکجا سرچشمه میگیرد؟البته این مسئله در حوزه علوم پزشکی خیلی کمتر به چشم می خورد.
به نظر شما چه زمانی این مسیر نادرست تغییر می کند؟
آن موقعی تغییر اتفاق می افتد که سیاستگذار ما یعنی دولت و مجلس به این نتیجه برسد که راه رسیدن به اقتصاد مقاومتی پژوهش است.وقتی من به عنوان یک سیاستگذار به این اعتقاد ندارم که پژوهش ما را به هدف می رساند فکر میکنم هرچه پول در این بخش تزریق شود بی فایده است. اگر مجلس و دولت محیط علمی و پژوهشی شادابی را برای پژوهشگران و نخبگان ایجاد کنند چراغ پژوهش دانشگاه ها روشن میماند و به این ترتیب می توانیم حتی از خروج نخبگان هم که در وضعیت نابسامانی به سر می برد جلوگیری کنیم.
به عنوان نکته آخر ؟
سال گذشته طرح تحول سلامت در کشور انجام گرفت. گرچه مرحله اول آن بر درمان متمرکز بود اما به نظرم این طرح در ایجاد آرامش روانی جامعه موثر بود. هر جامعه سه رکن اصلی دارد : آموزش ، امنیت و سلامت.
ما در بحث سلامت غفلت کردیم .یعنی اعتبارات لازم را هیچ وقت به وزارت بهداشت ندادیم، در نتیجه وزارت بهداشت و دستگاه های مرتبط سرویس مناسب را به کشور و ملت ارائه نکردند.اما سال گذشته دکتر هاشمی با شجاعت توانست مطالبه ای که جامعه از نظام دارد را بگیرد و خوشبختانه اعتبارات لازم برای این کار تامین شد. گام اول این طرح درمان بود اما برای سال دوم یعنی امسال این طرح تاکید بر آموزش و پژوهش دارد ،چون بخشی از این خدمات درمانی از طریق بیمارستان های دانشگاهی است . امیدواریم چرخ دانشگاههای علوم پزشکی با توجه به این موضوع بهتر بچرخد.
No tags for this post.