علمی نبودن عمل؛از مهمترین چالشهای دانش کشور
چاپ بیش از دویست مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی در مجلههای علمی ملی و بینالمللی، انجام سی طرح پژوهشی، شرکت در دهها کنفرانس و سمینار در داخل و خارج کشور و تألیف نزدیک به بیست کتاب، بخشی از مهمترین فعالیتهای علمی ایشان بوده است.
دریافت عنوان مؤلف برگزیده از وزیر فرهنگ و آموزش عالی به مناسبت تألیف کتاب روابط صنعتی در سال 1371، دریافت تقدیرنامه از جشنواره شهید رجائی به مناسبت تألیف کتاب مدیریت فراملی و جهانی در سال 1380، دریافت عنوان مؤلف کتاب برگزیده به مناسبت تألیف کتاب توسعه پایدار در سومین دوره کتاب فصل جمهوری اسلامی ایران در سال 1386 و دریافت عنوان پژوهشگر برگزیده به مناسبت تألیف کتاب مبانی توریسم و اکوتوریسم پایدار در سال 1386، برخی از عناوین دکتر زاهدی است.
انتخاب به عنوان استاد نمونه ملی در سطح کشور در سال 1378، انتخاب به عنوان زن نامآور کشور از سوی مرکز امور مشارکت زنان در سال 1378، انتخاب به عنوان مدیر مسئول نمونه بهترین نشریه مدیریتی کشور از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1381، انتخاب به عنوان پژوهشگر برتر در سال 1381، انتخاب به عنوان اندیشمند برجسته از سوی خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور و انتخاب به عنوان استاد برتر سال از سوی بنیاد توانمندسازی منابع انسانی ایران در سال 1392، انتخاب به عنوان استاد برتر سال در رشته گردشگری، در جشنواره گردشگری ایران در سال 1394، برخی دیگر از عناوینی است که در سوابق ایشان به چشم میخورد.
دکتر زاهدی در سالهای 1371 و 1374 و 1386 در دانشگاه علامه طباطبائی، در سال 1380 در مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران، در سال 1381 در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سال 1382 در مرکز امور مشارکت زنان و دانشگاه تهران، در سال 1382 در دانشگاه علامه طباطبائی، در سال 1383 در جشنواره سراسری دانشگاه تربیت مدرس، در سال 1385 در همایش زنان و اینترنت در هزاره سوم، در سال 1386 در جشنواره پژوهشی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان پژوهشگر برگزیده انتخاب شده و لوحهای تقدیر متعددی را نیز از مراکز علمی و اجرایی و به پاس فعالیتهای علمی و مؤثر خود دریافت کرده است.
ایشان همچنین در برخی مجامع بینالمللی مانند مؤسسه سالزبورگ اتريش، مؤسسه غیرانتفاعی سازمانهای غیر دولتی پیتر دراکر، اداره علوم اجتماعي كميسيون ملي يونسكو در ايران، شبکه آموزشی توریسم در منطقه آسیا و پاسیفیک، جامعه بینالمللی اکوتوریسم، مرکز بینالمللی مسافرت مسئولانه، عضویت یا همکاری داشته است.
دکتر زاهدی عضو موسس و عضو هیات مدیره آکادمی مدیریت ایران، نخستین رئیس دانشکده منتخب اعضای هیات علمی در دانشگاههای کشور، عضوهیات امنای جامعه استادان نمونه ایران، عضو مؤسس و عضو هیات مدیره انجمن علوم مدیریت، عضو جمعیت توسعه علمی ایران، عضوانجمن بینالمللی همکاریهای علمی ایرانشناسی، عضو کرسی علمی مدیریت در کرسیهای نظریهپردازی، و عضو موسسهCenter for Responsible Travel, CREST نیز هست.
با دکتر زاهدی که عضو هیات علمی دانشگاه علم وفرهنگ است و به تازگی برنده جایزه زنان در علم شده گفتگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
لطفا اشاره مختصری به بیوگرافی خود داشته باشید و بفرمایید که چگونه وارد رشته مدیریت شدید؟
من شمس السادات زاهدی فرزند خانم مریم میرباقری و آقای سید صادق زاهدی، متولد سال 1323 در تهران هستم. متأسفانه در کودکی پدرم را از دست دادم و در جوانی نیز از نعمت مادر، که برای ما اسوه استقامت و صبر و الگوی عاطفه و مهربانی بودند، محروم شدم. دوران ابتدائی را در دبستان میرعماد و سیکل نخست دبیرستان را در مدرسه قوام گذراندم. علاقه من برای ادامه تحصیل به رشته ریاضی بود اما خانه ما از دبیرستانی که دارای رشته ریاضی بود، فاصله داشت و اگر به آن دبیرستان میرفتم هر روز باید چهار مرتبه مسیر مدرسه تا خانه را 30 دقیقه پیاده طی میکردم. بالاخره پس از اصرارهای من، خانواده با این انتخاب موافقت کردند. پس از اخذ دیپلم ریاضی در سال 1341، بلافاصله آموزگار شدم و چند سالی را به تدریس مشغول بودم. همان سال در کنکور هم شرکت کردم. رشته مورد علاقه من معماری بود، اما در این رشته قبول نشدم و نهایتاً به تحصیل در رشته مدیریت در دانشگاه تهران پرداختم.
پس از دریافت مدرک لیسانس، پس از موفقیت در یک آزمون، به استخدام سازمان امور اداری و استخدامی کشور در آمدم. سپس فوق لیسانس مدیریت را در دانشگاه تهران گذراندم و این دوره را با رتبه شاگرد اولی به اتمام رساندم. پس از آن، برای ادامه تحصیل به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در کشور آمریکا رفتم و مجدداً در مقطع فوق لیسانس تحصیل کردم و نهایتاً در سال 1355 به عنوان نخستین بانوی ایرانی موفق به کسب مدرک دکتری مدیریت از دانشگاه کلرمانت آمریکا شدم.
در همان زمان، با اینکه این امکان برای من وجود داشت که در یکی از بهترین دانشگاههای آمریکا مشغول به کار شوم، به ایران آمدم و از سال 55 بطور مستمر به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در عرصه دانشگاهی ادامه دادهام.
افزایش چشمگیر جمعیت از یک سو و سیر صعودی گستره نیازها و خواستهای انسانی از سوی دیگر، اعمال مدیریت عاقلانه و مدبرانه در جوامع را میطلبد.
رشته مدیریت چه جذابیتهایی برای شما داشته است؟ اگر به گذشته بازگردید آیا مجددا همین رشته را انتخاب میکنید؟
من دوست داشتم که در رشته معماری تحصیل کنم اما بعد از این که در رشته مدیریت تحصیل کردم به جذابیتها و نقاط مثبت این رشته پی بردم. به عبارتی جذابیتهای این رشته در حین مطالعه برای من ایجاد شد. اما در مورد بازگشت دوباره، دقیقاً نمیدانم در چه شرایط زمانی و مکانی به زندگی برمیگردم. قاعدتا با توجه به همان شرایطی که در آن محاط هستم تصمیم خواهم گرفت. به هر حال تغییرات زیادی رخ میدهد. شاید رشتههایی ایجاد شوند که الان شناخته شده نیستند و ممکن است برای من جذابیت پیدا کنند. به همین دلیل نمیتوانم در این باره پیشبینی کنم.
توصیف شما از اهمیت رشته مدیریت و جایگاه آن چیست؟
ضرورت مدیریت معلوم است. ما در حال حاضر در دنیایی زندگی میکنیم که دو ویژگی عمده دارد؛ منابع محدود و نیازهای نامحدود. همین محدودیت در امکانات و عدم محدودیت در نیازها و خواستههای بشری است که توجه روزافزون به مدیریت را سبب شده است. افزایش چشمگیر جمعیت از یک سو و سیر صعودی گستره نیازها و خواستهای انسانی از سوی دیگر، اعمال مدیریت عاقلانه و مدبرانه در جوامع را میطلبد. مدیران ما ناگزیرند به حربه علم و آگاهی مجهز شوند و با توجه به امکانات موجود، ترکیب معقولی از عوامل کار، شامل نیروی انسانی، مواد، انرژی، تسهیلات، زمان…، را تدارک ببینند و با بهسازی روشها و اصلاح شیوههای کاری، مطابق با آخرین پیشرفتهای علمی، سازمانهای ما را اداره و توسعه کشور را تسهیل کنند. برای این منظور میتوانند از الگوهای نوین مدیریتی که تفکر خلاق و نگرش تغییرپذیری را تعمیم میدهد و کمک میکند تا توانایی ذهنی و بینشی و احساسی افراد گسترش پیدا کند، استفاده کنند. دانش مدیریت میتواند ضریب بقا را با کیفیتی برتر بالا ببرد. امروزه دیگر نمیتوانیم با تمسک به روشهای کهنه و قدیمی در جامعهای که به سرعت در حال تغییر و حرکت است، پیش برویم. مدیران ما باید روشهای جدید را بشناسند و پس از شناخت، آنها را در عمل به کار بگیرند.
مدیران ما ناگزیرند به حربه علم و آگاهی مجهز شوند و با توجه به امکانات موجود، ترکیب معقولی از عوامل کار، شامل نیروی انسانی، مواد، انرژی، تسهیلات، زمان…، را تدارک ببینند و با بهسازی روشها و اصلاح شیوههای کاری، مطابق با آخرین پیشرفتهای علمی، سازمانهای ما را اداره و توسعه کشور را تسهیل کنند.
نقاط قوت و ضعف ما در حوزه دانش مدیریت چیست؟
نقاط قوت و ضعف مدیریت در کشور ما به چگونگی کارکرد آن بازمیگردد. نقطه قوت این است که افرادی که دانش مدیریتی را احراز کردهاند توانستهاند آموختههایشان را در عمل پیاده کنند و از ثمرات کار و تلاش مدبرانه خود منتفع شوند. از بزرگترین نقاط ضعف این رشته در کشور ما هم این است که افرادی را به کارهای مدیریتی میگمارند که دانش مدیریت ندارند. در گزینشهای مدیریتی متأسفانه شرایط احراز مشاغل به درستی در نظر گرفته نمیشود و حاکمیت روابط شخصی در این زمینه تعیین کننده است. بسیار دیده شده است که افراد به اعتبار روابطشان با صاحبان ثروت و قدرت، بدون رعایت اصل ضرورت تطابق ویژگیهای شغل با شاغل، به کار گمارده شدهاند؛ در حالی که در نظام مبتنی بر عقل و منطق، فقط کسانی که ویژگیهایشان بر شرایط احراز شغل مورد نظر منطبق باشد، برای تصدی آن انتخاب میشوند. افرادی که بدون رعایت این اصل، به کار منتصب میشوند، توانمندی لازم برای انجام درست آن مشاغل را ندارند. اینجاست که ما بیش از پیش شاهد پایین آمدن بهرهوری و کارآمدی و هدر رفتن منابع هستیم.
چه چالشی پیشروی دانشآموختگان این حوزه در کشور ما میبینید؟
یکی از بزرگترین مشکلات در این حوزه و سایر حوزههای علمی فاصله میان نظر و عمل است. استادان در دانشگاهها تلاش میکنند تا نظریهها و یافتههای علمی را مطرح کنند و گاهی هم آنها را با نمونههای عملی و رویدادهای واقعی محیطهای کاری چاشنی دهند. چالش عمده دانشآموختگان پیاده کردن آموختهها در عمل و تبدیل دانش به رفتار است. برخی از آنها در این زمینه موفق میشوند، اما عدهای نیز مجبورند در مشاغلی به کار اشتغال پیدا کنند که با تخصص آنها ارتباطی ندارد و در عمل فرصتی پیدا نمیکنند که آموختههای خود را به کار بندند. البته بعضی هم توانائی پیادهسازی آموزهها را ندارند. در هر حال باید تلاش کرد تا این فاصله کاهش یابد و عمل، علمی شود. این چالشی مهم برای دانشآموختگان در هر رشتهای است.
دانش مدیریت میتواند ضریب بقا را با کیفیتی برتر بالا ببرد. امروزه دیگر نمیتوانیم با تمسک به روشهای کهنه و قدیمی در جامعهای که به سرعت در حال تغییر و حرکت است، پیش برویم. مدیران ما باید روشهای جدید را بشناسند و پس از شناخت، آنها را در عمل به کار بگیرند.
ارزیابی شما از وضعیت پژوهشها در دانش مدیریت چیست؟
انجام پژوهش قطعا ضروری است. اما پژوهشهایی باید انجام شود که با واقعیتهای دنیای کاری ما انطباق داشته باشد. به عبارت دیگر باید بین دانشگاههای ما با محیطهای کاری ارتباط نزدیک وجود داشته باشد. آنچه الان بیشتر به چشم میآید، این است که اعتباراتی اختصاص مییابد و پژوهشهای پراکندهای انجام میشود به این منظور که کسانی امتیازی بگیرند و ارتقایی پیدا کنند. اما اینکه کاربرد این پژوهشها چیست و یافتههای آنها چگونه در عمل پیاده میشود موضوع بسیار مهمی است که باید مد نظر قرار گیرد. من فکر میکنم باید بین دانشگاهها و سازمانها، اعم از سازمانهای صنعتی، تولیدی، خدماتی و …، ارتباط مستقیم برقرار شود تا هر یک از مشکلات دیگری آگاه شود، و موضوعاتی یرای پژوهش انتخاب شوند که واقعا دغدغه محیطهای کاری باشند. در این صورت یافتهها و راهکارهای پژوهشها واقعا کاربرد عملی پیدا خواهند کرد. صرف انجام پژوهش، بدون انعکاس عینی یافتهها و تحقق عملی نتایج آن، گرهی را نخواهد گشود. پژوهشهای زیادی در بسیاری از قلمروهای علمی انجام شدهاند که هیچ نتیجه عملی در پی نداشتهاند.
آینده این رشته را چگونه میبینید؟
نقش مدیران در فرایند تاریخسازی کشورها همواره بسیار پررنگ بوده است. احتیاجی که ما به مدیران کارآمد و توانمند برای اداره امور جوامع داریم واقعیتی انکار ناشدنی است که همواره وجود داشته است. به عبارتی میتوان گفت که مدیریت چالش همیشه تاریخ بوده، هست و خواهد بود. اگر همه عوامل و امکانات در دسترس باشند اما عامل مدیریت با مشکل مواجه باشد کاری پیش نخواهد رفت. به همین دلیل است که پذیرش مسئولیت مدیریت، بدون احراز شرایط و ویژگیهای لازم برای انجام دادن درست آن مسئولیت یک خطای نابخشودنی است. اما ما متأسفانه میبینیم که افرادی مسئولیتهایی را میپذیرند که شایستگی لازم برای انجام آن مسئولیتها را ندارند.
از بزرگترین نقاط ضعف این رشته در کشور ما هم این است که افرادی را به کارهای مدیریتی میگمارند که دانش مدیریت ندارند. در گزینشهای مدیریتی متأسفانه شرایط احراز مشاغل به درستی در نظر گرفته نمیشود و حاکمیت روابط شخصی در این زمینه تعیین کننده است.
در واقع میتوان آینده مدیریت را این گونه توصیف کرد که در هر حال برای اداره سازمانها و جوامع نیاز به مدیران کارآمد است. بر همین اساس و تا آنجا که من میتوانم پیشبینی کنم ما همواره به مدیریت نیاز خواهیم داشت؛ چون همانطور که گفتم نیازها زیاد و امکانات محدود هستند و افرادی باید این وضعیت را مدیریت کنند تا بتوانند از امکانات موجود بهترین استفاده را برده و بالاترین بهرهوری را برای سازمان و کشورخود به دست آورند. چنانچه کیفیت رشته و محتوای دروس و حتی شیوههای تدریس، به طور مرتب و در فواصل معقول و منطقی مورد بازنگری قرار گیرد و استادان و دانشجویان در این زمینه احساس مسئولیت کنند، جایگاه این رشته در نظام دانشگاهی تثبیت خواهد شد.
لطفا اشارهای هم به مهمترین آثار و فعالیتهای علمی خود داشته باشید.
من نخستین مقالهام را در دوران دانشجویی و با عنوان «تکنوکراسی» نوشتم. این روند پیوسته با نگارش مقالات، تألیف کتب، ترجمه کتابهای خارجی، انجام طرحهای پژوهشی، شرکت در سمینارهای علمی داخلی و بینالمللی ادامه داشته است. از سال 1355 که فعالیت دانشگاهی خود را آغاز کردم تا کنون، بیش از 40 سال است که در این مسیر گام برداشتهام.
حدود سه دهه است که نوشتههایم در سراسر کشور تدریس میشوند و این مایه خوشحالی من است. عناوین بعضی از کتابهای من عبارتند از: روابط صنعتی و نظام روابط کار، تجزیه و تحلیل و طراحی سیستمها و مبانی سیستمهای اطلاعاتی، بررسی تطبیقی تشکلهای کارگری و کارفرمائی، مدیریت فراملی و جهانی، مبانی توریسم و اکوتوریسم پایدار، زنان در عرصه مدیریت، زن و توسعه، گونهشناسی نظامهای مدیریتی و حکومتی، و… آخرین کتابم با عنوان "توسعه پایدار جامع با تأکید بر مدیریت و کارآفرینی سبز" است که در سال 1395 به چاپ رسیده است.
چالش عمده دانشآموختگان پیاده کردن آموختهها در عمل و تبدیل دانش به رفتار است. برخی از آنها در این زمینه موفق میشوند، اما عدهای نیز مجبورند در مشاغلی به کار اشتغال پیدا کنند که با تخصص آنها ارتباطی ندارد و در عمل فرصتی پیدا نمیکنند که آموختههای خود را به کار بندند. البته بعضی هم توانائی پیادهسازی آموزهها را ندارند.
برنامه کاری آینده شما چیست؟
همین مسیری را که در آن قرار دارم ادامه خواهم داد. در آینده نیز همچون گذشته، فعالیتهایم حول تدریس، پژوهش و تألیف مقاله و کتاب خواهد بود.
چه پییشنهاداتی برای استادان این رشته دارید؟
پیشنهاد من به استادانی که در رشته مدیریت تدریس میکنند این است که حتما آگاهی و اطلاعات خود را روزآمد کنند. در شرایطی که سرعت افزایش اطلاعات روز به روز بیشتر میشود، شایسته نیست که ما به اطلاعات قدیمی خود اکتفا کرده و صرفا آنها را تکرار کنیم. باید از تلاشهای علمی و از تجارب جهانیان بهره گیریم و آنها را به دانشجویان انتقال دهیم. خودمان نیز بکوشیم در حد توان لایهای بر لایههای دانش موجود بیفزائیم.
نکته دیگر این که چنانچه تئوریها را با مصادیق عملی، اعم از داخلی و خارجی در کلاس مطرح کنیم، دانشجویان با میل و رغبت بیشتری در کلاس حضور پیدا میکنند و این انگیزه در آنها تقویت میشود که آموختههای خود را در عمل هم پیاده کنند، شاید این قدم تا حدودی در کوتاهتر کردن فاصله بین نظر و عمل مؤثر واقع شود.
گفتگو: سوگند علیزاده
No tags for this post.