تاثیر اختراع دوربین عکاسی بر تغییرات بنیادین دنیای هنر،
آنچه پایههای هنر را لرزاند

به گزارش سینا از ایرنا؛ وقتی ثبت عکس با روش داگرئوتیپ در ۱۸۳۹ توسط لویی داگر اختراع شد پایههای دنیای هنر لرزید و آغازی جدید بر تمامی رویدادها و سنت های تصویری دوران کلاسیک و رنسانس وتا قبل از قرن نوزدهم شد، این مرز ایجاد شده به عمق تمامی رویدادهای هنری است که ما امروزه شاهد آن هستیم.
وقتی ثبت عکس با روش داگریو تیپ در ۱۸۳۹ توسط لویی داگر اختراع شد پایه های دنیای هنر لرزید. آغازی جدید بر تمامی رویدادها و سنت های تصویری دوران کلاسیک و رنسانس و تا قبل از قرن نوزدهم بود این مرز ایجاد شده به عمق تمامی رویدادهای هنری است که ما امروزه شاهد آن هستیم فراگردی عجیبت و متهورانه به دنیای حسی و درونی روح انسان دنیای معاصر، که توانسته است گاهی غیر واقع ترین عناصر را برای بیان اندیشه های ذهنی ،انتزاعی و مفهومی خود به خدمت بگیرد وتاریخ اندیشه و هنر را از بنیان تغییر دهد وعکاسی همان گونه که بر تمامی هنرهای بصری تاثیری شگرف وعمیق گذاشت خود نیز تغییر یافت
در دنیای هنر سه نظریه وجود دارد ابتدانظریه نسخه برداری از هر آنچه به نظر می آید از اشخاص و اشیا و رویداد ها و این همان است که فلاسفه یونان افلاطون و ارسطو محاکات وتقلید ا زچیز ها می دانند که به اندیشه حاکم بر هنر، در قبل از اختراع دوربین عکاسی مربوط می باشد ونظریات دیگراز جمله فرانمایی و فرانمود هنر و فرمالیسم هنری، با اختراع دوربین عکاسی به اندیشه های فلسفی و هنری بعد از آن پیوستند وتاریخ و فلسفه هنر را تغییر دادند
تکثیر و بازتولید اثر هنری از دید گاه والتر بنیامین
والتر بنیامین به بازتولید مکانیکی اثر هنری نظر دارد ویژگی بسیار مهم دانش عکاسی به تکثیر نسخههای اولیه ای است که به آسانی در دسترس قرار می گیرد. بازتولید مکانیکی اثر هنری آن را از هویت یگانه و مسحورکننده دورمی کند و آثار بازتولید شده همانند هر محصول دیگری در فر آیند خلق و تکثیر و استفاده همگانی مضمحل و نابودمی شود.
همچنین اهمیت عکس و تاثیر آن بر احاد جامعه، نوعی یگانگی و تبادل اندیشه از طریق تصویر است ازطریق تکثیر مکانیکی تصویر است که بااز بین رفتن انحصار تصویر واثر هنری، ویژگی های انقلابی و آگاهی بخشی آن ظاهر می شود همچنین تصویرها گویای لحظه ها بودند که از دست زمان می گریختند و این ممکن شده بود تا بتوانند خاطره سازی کنند و زمان را برای همان لحظه نگه دارند. اما، عکس ضمن آنکه ایجاد نوعی تعامل بین فردی واجتماعی بود تاثیر بسیار ژرفی بر هنر داشت هنر واقع گرایانه و ناتورالیسم در نقاشی نتوانست در مقابل واقع نمایی بی بدیل عکس مقاومت کند و به چالش کشیده شد و زمینه های دیگری را می طلبید که فراتر ازعکس، به هنرمند د رارائه احساس فردی و هنری خود کمک نماید وتوان آن را بیابد که در عوالم دیگری غیر ازامور واقع سیر کند همچون خواب ها یا گذر نورها بر روی یک مزرعه ویابیان احساسی درونی برپایه فرم هایی که از درون هنرمند ظاهر می شدند و یا فرانمود همان واقعیتی که عکاسی خود آن را ساخته بود این تاثیر گذاری به ایجاد ایسم هایی انجامید که تاریخ هنرو فلسفه هنر را دگرگون کرد و هنر از نظر گاه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفت رویکرد های روان شناختی و جامعه شناحتی و مردم شناختی که د رتحلیل هنر معاصر و مدرن اهمیت یافته اند و از بر آیند خلق و از زاویه دوربین عکاسی است که عکس توانست فلسفه را در هنر گسترش دهد…
ماهیت بینا رشته ای تصاویر با عث شد تا در حوزه های متفاوتی، برای بیان اندیشه های فرهنگی هنری و اجتماعی ویا سیاسی بهره ببرند این تغییر زاویه ا ز اندیشه های دوران کلاسیک تا آثار هنر مدرن توانست به یک ابزار ختم شود آن هم اختراع دوربین عکاسی بود که امروزه وسیله ای بسیار دم دستی و اما لازمه دنیای امروز در هر مقطع و به هر دلیلی، وجود ش انکارناپذیر می نماید
عکاسی به مثابه زبان بر اساس دیدگاه ویتگنشتاین
ویژگی زبان ایجاد معنا و ارتباط است اگر عکس را نوعی زبان بدانیم بر اساس فلسفه ویتگنشتاین ، زبان، تصویری از واقعیت است و عکس بیانی بی واسطه از واقعیت ملموس رابرما آشکار می کند اما د رطی زما ن، عکس نیز از تحولات جاری درهنر مدرن و معاصر تاثیرات عمیقی پذیرفت و عکاسی تنها نمایش امرواقع نبود بلکه کاربرد آن معنا پذیر شد و دیدگاه واحساس هنری عکاس را به بیننده مخابره می کرد نگرشی که د ر فلسفه بازی های زبانی ویتگنشتاین به وقوع پیوست ونظریات ویتگنشتاین در مرحله دوم از اندیشه هایش با تحول معنایی در عکاسی همخوانی دارد
درچگونگی پدیداری موضوع، این تنها موضوع نیست که بر عکاس ظاهر می شود و اورامتاثرمی کند بلکه عکاس است که آن رامعنا سازی کرده و هویت می بخشد و در بیانگری ، گاهی موضوع درشکل دگرگون شده و از ساختار حقیقت دور می شود وفلسفه واقع گرای عکس ویران می گردد عکس به همان سرنوشتی دچا رمی شود که سایر هنرها متاثر از عکاسی دچارشدند از بین بردن مرزهای واقع گرایی و ایجاد مفاهیم درقالب اندیشه های دوران مدرن و معاصر .
در طی زمان هنرهای دیگری نیز از درون عکاسی سربر آوردند که توانستند ضمن بیان تصویری متفاوت، دیدگاه انسان را نسبت به عالم هستی زمان و تفکرات فلسفی و اجتماعی دگرگون کنند هنر از زاویه ای ایستا و کمتر تعاملی به دنیای مفهوم سازی و تکثیر و جامعیت بخشیدن به هنر واندیشه سوق دهند هنر نه صرفا بازنمایی رویدادهای گذشته و اشکال بصری شناخته شده بلکه بدلیل باز تولید اثر، عمومیت یافت و توانست اندیشه های بسیاری را د رخود بپروراند
دیدگاه اخلاقی براساس نظر سوزان سونتاگ ،گاهی عکس ها تحریف ناظر از حقیقت هستند
عکاسی، یک شبه حضورونمادی از غایب بودن است د ربرابر واقعیت های اخلاقی، بی دفاع است ورابطه انسان با جهان پیرامون راگاهی بیش از آنکه تعریف کند آن را تحریف کرده و حضور برای وی از زاویه ای شخصی و انضمامی وی است ونه از دایره دید گاهی واقع گرایانه، که می تواند روشنگر نیز باشد اما با این حا ل معتقد به آن است که عکس دنیا را از زاویه ای دیگر نیز به رخ می کشاند که قبلا شاهد آن نبوده ایم عکاسی نقطه عطف نگرش های دنیای معاصر است از آن به بعد ویدئو هنرهای دیجیتال و کامپیوتر به دنیای هنر پیوستند و همچون عکاسی مرزهای مفهومی هنر را گسترش دادند.
اکرم هادی-هنرمند و کارشناس هنرهای تجسمی