وقتی جنگ به قصه بدل میشود/5
«باشو غریبه کوچک»؛ روایتی شاعرانه از همدلی در دل ویرانی

جنگ همیشه با گلوله و ویرانی تعریف نمیشود. گاهی در دل همان خاکسترها، داستانی از مهر و همدلی شکل میگیرد که میتواند برای کودک و نوجوان یادآور معناهای دیگری باشد. نمونه این موضوع فیلم «باشو غریبه کوچک» است که بهرام بیضایی به زبیاترین شکل دوستی در دل جنگ را روایت می کند. در پرونده «وقتی جنگ به قصه تبدیل میشود» چتجیپیتی نگاهی دارد به کتابها و فیلمهایی که با روایتهایی کودکانه و نوجوانانه، قلبهای کوچک را برای فهم صلح و ارزش زندگی آماده میکند.
از ویرانی به سبزی؛ سفر باشو به دل مهربانی
به گزارش خبرگزاری سینا، فیلم «باشو غریبه کوچک» به کارگردانی بهرام بیضایی، قصه پسربچهای جنگزده است که از جنوب به شمال ایران میآید و در میان شالیزارهای سبز، معنای تازهای از خانه، خانواده و دوستی را کشف میکند. این فیلم شاهکاری است که با زبانی شاعرانه و تصویری، به نوجوانان میآموزد چگونه حتی پس از جنگ، میتوان دوباره به زندگی اعتماد کرد.
«باشو غریبه کوچک» در سال ۱۳۶۴ ساخته شد و هرچند اکرانش بهدلیل شرایط خاص زمان جنگ با تأخیر روبهرو شد، اما بهحق یکی از آثار ماندگار سینمای ایران در پرداخت غیرمستقیم به جنگ است.
باشو، پسربچهای سیاهپوست از جنوب ایران، پس از بمباران خانه و خانوادهاش، بهطور اتفاقی سوار کامیونی میشود و سر از شمال کشور درمیآورد. آنجا در روستایی سرسبز با نایی، زنی روستایی و مادر دو کودک، آشنا میشود که با وجود زبان و فرهنگ متفاوت، باشو را میپذیرد.
بیشتر بخوانید:
«قصههای من و بابام»؛ روایتی شیرین از نیاز به آرامش در روزگار بحران
وقتی دفترچهای کوچک، آینهای برای دلهای نوجوان میشود/بازسازی امید پس از تاریکی
فیلم بدون آنکه خشونت جنگ را به تصویر بکشد، ویرانی را تنها با خاطرات و کابوسهای باشو به مخاطب نشان میدهد. در عوض، دوربین بیضایی بیشتر بر طبیعت، زندگی روزمره، و رابطه تدریجی باشو با نایی متمرکز میشود تا تأکید کند حتی پس از جنگ، زندگی ادامه دارد.
چرا این فیلم برای نوجوانان ارزشمند است؟
«باشو غریبه کوچک» برخلاف بسیاری از آثار جنگی، نه بر قهرمانپروری و نبرد تمرکز دارد و نه تماشاگر را با صحنههای خشونتآمیز روبهرو میکند. این فیلم برای نوجوانان ۱۲ سال به بالا مناسب است، چون میتواند درک تازهای از مفهوم دیگری، تفاوتهای فرهنگی و پذیرش به آنها بدهد.
باشو از خطهای دوردست میآید، زبانش فرق دارد، حتی رنگ پوستش با بقیه متفاوت است. در ابتدا کودکان و حتی برخی اهالی روستا از او فاصله میگیرند. اما کمکم، از دل همکاری در کارهای مزرعه، مراقبت از حیوانات، و بازیهای کودکانه، باشو عضوی از این خانواده میشود. این داستان فرصتی است تا نوجوانان ایرانی با فرهنگهای متنوع کشورشان آشنا شوند و یاد بگیرند «غریبه» لزوماً تهدید نیست، بلکه میتواند دوستی تازهای باشد.
پیامهایی برای خانواده؛ گفتگو درباره ترس و تفاوت
تماشای «باشو غریبه کوچک» در کنار خانواده، بهویژه در این سالها که اخبار تلخی از جنگها در گوشهوکنار جهان به نوجوانان میرسد، میتواند به فرصتی برای گفتوگو تبدیل شود. والدین میتوانند پس از دیدن فیلم از فرزندشان بپرسند:
«اگر باشو به روستای شما میآمد، دوست داشتی با او چطور رفتار شود؟»
«چه چیزی باعث شد نایی تصمیم بگیرد از باشو مراقبت کند؟»
«آیا ترسهای باشو شبیه ترسهای ما نیست؟»
این سؤالات کمک میکند نوجوان، جنگ و آوارگی را صرفاً در حد تیترهای خبری نبیند، بلکه درک کند که هر مهاجر و آواره، داستانی پنهان دارد که با مهر و پذیرش میتواند دوباره شکوفا شود.
وقتی جنگ به قصهای برای رشد بدل میشود
«باشو غریبه کوچک» از آن دسته آثار هنری است که نشان میدهد حتی ویرانگرترین رخدادهای بشری میتوانند بستری شوند برای درک دوباره ارزشهای انسانی. این فیلم نوجوان را نه با تصاویر خون و آتش، که با تصویر دستان نایی روی شانههای لرزان باشو آشنا میکند تا بفهمد خانواده میتواند انتخابی تازه باشد، نه فقط آنکه با خون و نسب تعریف شود.
این اثر یک نمونه درخشان از آن است که چطور قصهها میتوانند خشونت را کنار بزنند و مهربانی را به تصویر بکشند؛ قصهای که شاید نوجوان امروز با آن بیشتر از هر خطابهای همدلی کند.
*این گزارش برگرفته از توضیحات ارائهشده توسط ChatGPT است.