شب بخارا برای دستگاه‌های موسیقی ایران تالیف حسین علیزاده/ دستان هنرمندانه‌ای که شورانگیز نواخت

 

علی دهباشی ادیب و انسانی کوشا در عرصه فرهنگ تازه‌ترین شب از شب‌های بخارا را به حسین علیزاده به بهانه انتشار مجموعه آثار دستگاه‌های موسیقی ایران اختصاص داد.

 

پریسا ساسانی: شب حسین علیزاده با حضور چهره‌های برجسته فرهنگی همچون محمدرضا شفیعی کدکنی، کریستف رضاعی، مجید درخشانی، علی بوستان، مینا افتاده، پریسا پولادیان، هوشنگ مهر اردلان، محمد فاضلی، سیروس جمالی، بابک خضرائی، وحید حسینی و بابک رضایی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فرهنگسرای نیاوران تهران برگزار شد.

در شب حسین علیزاده قرار بود از ردیف‌های موسیقی او و تلاش تیم همراه‌اش در خلق این اثر صحبت شود اما تبدیل به آیین بزرگداشت این ردیفدان موسیقی ایران شد و هنرمندان موسیقی از جایگاه او در این هنر ارزنده و ردپای علیزاده در فرهنگِ ایران، صداقت او در رفتار، دغدغه‌های اجتماعی و عشقی که به مردم ایران دارد؛ سخن گفتند و حسین علیزاده در شبی که به بهانه انتشار مجموعه آثار دستگاه‌های موسیقی ایران برگزار شد؛ بار دیگر از سوی علاقمندان به موسیقی ایران غافلگیر شد.

 

حضور استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در شب «حسین علیزاده»عکاس:علیرضا صوت اکبر/ایسنا
حضور استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در شب «حسین علیزاده»
عکاس:علیرضا صوت اکبر/ایسنا

 

به گزارش اختصاصی خبرگزاری سینا، در ابتدای این مراسم علی بوستان مدیر تولید پروژه دستگاه های موسیقی ایران و نوازنده سه تار درباره تولید اثر «دستگاه‌های موسیقی ایرانی» گفت: پروژه دستگاه‌های موسیقی ایرانی در سخت‌ترین شرایط ممکن تولید شد و من هر چه قدر از سختی های این پروژه بگویم واقعا سخت است. اما آنچه در این عرصه پیش روی مخاطبان گرفته می‌تواند یکی از مهم‌ترین پروژه‌های موسیقی در کشورمان باشد که بیش از ۱۰۰ نفر در تولید آن مشارکت داشتند.

وی ادامه داد: تالیف دستگاه‌های موسیقی به روایت حسین علیزاده بهار سال ۱۳۹۹ آغاز شد و اواخر پاییز ۱۳۹۹ این پروژه به مرحله تولید رسید. در ابتدا قرار بود این مجموعه به صورت رپرتوار نوشته شود، نت‌نویسی و ثبت شود. در این زمان شعرهای آواز دستگاه‌ها توسط سیروس جمالی سروده شد و همزمان که تالیف انجام شد و به موازات ثبت و ضبط صوتی این کار آغاز شد و استاد تصمیم گرفتند که طبق استاندارد اجراهای موسیقی ایرانی، گروه‌ها هشت نفره اعم از زهی‌ها و کوبه‌ای‌ها باشند و در هر دستگاه از هنرمندان متفاوت زیادی استفاده کردیم.

این نوازنده سه تار گفت: کل پروژه دو سال ضبط شد و اواخر سال ۱۴۰۲ نهایی شد. این مجموعه ارزشمند موسیقی شامل ۳۰۲ قطعه؛ ۱۳ ساعت ضبط است. اکنون یک لوح زرین و رنگین از یک رپرتوار اجرایی موسیقی داریم؛ مجموعه‌ای که در آن برخی از قطعات مهجور توسط استاد بسط و گسترش داده شد و بعضی از قطعات آوازی با ترکیب سازی و گروهی اجرا شد. در این اثر با یک رپرتوار اجرایی در هر دستگاه مواجه‌ایم که هر گوش غیرمتخصص می‌تواند با این گنجینه ارتباط برقرار و آن را هضم و درک کند.

 

با این پروژه در نا امیدترین برهه‌ها امیدوارترین‌ها بودیم

علی بوستان با بیان این مطلب که حضور در این پروژه درس بزرگی برای گروه همراه بود؛ گفت: می‌دانیم که در فرهنگ کهن ما درک محضر استاد، صرفاً آموختن فن نیست و شما صرفا یک تکنسین از زیر دست استاد بیرون نمی‌آیید. وقتی که محضر یک استاد را به معنایی که در ذهن نهادینه است درک می‌کنید، زندگی کردن، عشق ورزیدن، همدلی، همراهی، همپایی و … را می‌آموزید که به رنگ دیگری تکنیک می‌بخشد؛ حلقه‌ای که به گمانم مدت‌ها مفقود مانده و در موسیقی ایران خیلی نایاب بود و ما این شانس را داشتیم در این فرصت از برکت وجود استاد استفاده کنیم. زندگی کردیم، غم کشیدیم، شادی کردیم، آموختیم، آموختیم و در ناامیدترین برهه‌ها امیدوارترین‌ها بودیم.

در ادامه این مراسم پریسا پولادیان نوازنده رباب این مجموعه و هوشنگ مهراردلان بود معمار و پژوهشگر که به گفته خود در شورای مشورتی ساخت فرهنگسرای نیاوران حضور داشته است درباره حسین علیزاده شخن گفتند و در ادامه مهر اردلان یک قاب خوشنویسی شده توسط جعفر آذری از اشعار خود را به حسین علیزاده تقدیم کرد.

 

آقای علیزاده، ۷۴ سال الهام‌بخش زیسته‌ای

محمد فاضلی جامعه شناس یکی با قرائت متنی چنین گفت: «لحظاتی در تاریخ هر ملتی هست که آدم‌ها در این لحظات کم می‌آورند. در این لحظات ایستادگی کردن به رغم همه ناخرسندی‌ها سخت است. زمین و زمان تو را به دست کشیدن، بس کردن، کار نکردن، به انتظار نشستن، دل بریدن و اکتفا کردن به شکایت‌های خرد و درشت فرا می‌خوانند. جامعه، بالاخص آدم‌های موثرش در چنین لحظاتی به آدم‌هایی نیاز دارند که دلیلی برای ماندن، نغمه‌ای برای خواندن و نتیفی برای تکرار کردن در موسیقی زندگی باشند تا رنج به کشیدن‌ها معنا دهند و نگذارند استیصال مایه اصلی موسیقی زندگی شود. در چنین لحظاتی بالاخص وقتی رنگ تاریخ برای وطنت تیره و دنیای غربی هم هست که بر جهان چیره شده و تو میهن و میراثش همه در نسبت با آن سنجیده می‌شوید و کسانی هستند که تو را بی توشه و بی میراث می‌خوانند، باز هم نیاز است آدم‌هایی باشند که وجودشان دلیلی باشد بر اینکه تو ریشه داری و برگی هستی که بر ریشه و تنه‌ای عظیم رسته‌ای و خودت میتوانی ریشه شوی. این آدم‌ها تو را به مبارزه کردن تسلیم نشدن و گیر نکردن در همه روایت‌های گذشته نگر یا گذشته سوز فرا می‌خواند. بودنشان نماد ظرفیت زندگی خلاق بی‌خشونت است. این آدم‌ها خواه سیاست‌مدار، هنرمند، فعال اقتصادی، کنشگر اجتماعی، دانشمند یا ورزشکار، نقشی فراتر از حرفه دارند.

 

علی دهباشی، سردبیر مجلات بخارا در شب «حسین علیزاده»عکاس:‌ علیرضا صوت اکبر/ایسنا
علی دهباشی، سردبیر مجلات بخارا در شب «حسین علیزاده»
عکاس:‌ علیرضا صوت اکبر/ایسنا

 

آنها با حضور، اندیشه و عملشان سنگینی لحظه‌های دشوار تاریخ را سبک‌تر می‌کنند و در برابر تاریکی عثرت‌های ساختاری امید می‌سازند. هدفم ستایش بی‌چون و چرا یا فراتر بردنشان از نقد نیست، بلکه تاکید بر این ضرورت است که هر جامعه‌ای برای دوام به کسانی دارد که دیگران را از ملال عبور دهند، به خلاقیت جان بخشند، اصالت را معنا و ریشه‌داری را تصویرسازی کنند، شجاعت شکوفا در ظرف زمان و مکان باشند و در سایه رندی و شرافت، بذر ساختن بکارند. این آدم‌ها جدای از آثاری که پدید می‌آورند و میراثی که به جامعه می‌گذاند ارزش و کارکرد اجتماعی دارند.

بودنشان اهمیت دارد برای نیروی حیاتی که به دیگران می‌دهند این آدم‌ها به قول محسن رنانی سرمایه‌های نمادین جامعه و نمادی چیزی فراتر از خودشان کارشان و تخصصشان هستند. حسین علیزاده از جنس همین آدم‌هاست. اصلاً مسئله این نیست که موسیقی‌اش کارکرد اجتماعی دارد. اینکه هست اما خودش به مثابه گونه‌ای آدم ملال ستیز، کارکرد اجتماعی دارد. نماد نوعی از زندگی است که ملال را روی سر دیگران آوار نمی‌کند. رضا نیازمند، توران میرهادی، ابوالحسن ابتهاج، بی بی خانم استرآبادی، عبدالرحیم جعفری، مه‌لقا ملاح، محسن خلیلی و محمد درویش و برخی دیگر را در همین زمان حاضر از همین تبار می‌بینم.
آدم‌هایی که انگار تمام نمی‌شوند و بار تاریخ و زیستن در زمان‌های ناسازگار خسته‌شان نمی‌کند. نمی‌دانم سرزندگی و کنشگری کم نظیرشان را از کجا و به قیمت چه خون دلی در جهان جاری می‌سازند اما برای بقیه الهام بخشند، اسیر پوچی و روایت پوچی نمی‌شوند و تلاششان برای ساختن حد و مرز ندارد.

حسین علیزاده نه در دیگری جذب می‌شود و ذوب می‌شود نه از آن می‌هراسد، بلکه شناخت و جذب و آگاهانه دیگری را همچون فرصت مسالمت‌آمیز برای ساختن برمی‌گزیند. به اسم سنت و اصالت از دیگری کناره نمی‌گیرد و با آن نمی‌جنگد.

خودی را فقط زجه موره‌ای در گوش تاریخ نمی‌شنود و از آن بت هم نمی‌سازد. دیگری را فرصت می‌داند و با آن عصیان می‌سازد. علیزاده با همین سلوک نغمه‌ای از نی را بر بال‌های ارکستر دیگری، جامه دران در دنیای نواب به رقص درآورد و در کنج موسیقی جهان نهفت. دیگری را به ساختن و دیدن چشم انداز بی‌پایان آب‌های سفید دعوت می‌کند اما در همان حال درختی رسته بر ریشه وطن بودن را بیشتر از شوالیه دیگری شدند، دوست می‌دارد.»

در بخش پایانی این متن آمده بود: «آقای حسین علیزاده! ممنون که ۷۴ سال چنان الهام‌بخش زیسته‌ای که جمعیتی به احترامت اینجا گرد آمده. میلیون‌ها نفر هنرت را شنیده و ستوده و بی‌شماران از اصالت و زیبایی مواجه‌ات با موسیقی و فرهنگ و جامعه ایران الهام گرفتند. عمرت دراز باد عزتت افزون و میهنت آباد تا در بی‌نهایت آینده بی‌شمار ایرانیان چون تو بر این خاک ببالند و بسازند.»

 

علیزاده ظرفیت محبوبیت و شهرت را دارد 

بابک خضرایی نیز در بخشی از برنامه گفت: من این افتخار را داشته‌ام که چند بار درباره استاد بزرگوارمان و خورشید موسیقی ایران؛ حسین علیزاده صحبت کنم. همه آن چیز که می‌خواهم درباره حسین علیزاده بگویم، این است که علیزاده به هیچکس مانند نیست. علیزاده میراث‌دار سنت موسیقی ایران و شاگردی کرده نزد استادان بنام و حامل دانش‌های موسیقی است. علیزاده آماده آموختن همیشه است. او تکنیک نوازندگی در ایران را بطور کلی ارتقا داده است. علیزاده ذهن روشن و باز دارد و حاصل این؛ آهنگسازی است که هم روی کاغذ آهنگسازی می‌کند و هم روی ساز و تعداد این نوع آهنگسازان در ایران انگشن شمار است. در هر ژانر و گونه از موسیقی کودک تا فیلم، در سنتی‌ترین شیوه‌ها تا موسیقی مدرن و موسیقی فیلم، آثار درخشان خلق کرده است. او بارها از یک ساز تنها تا یک ارکستر کامل موسیقی، موسیقی خالص غیر آوازی پدید آورده است؛ آن چیزی که شاید بزرگترین نیاز موسیقی ایران در ۱۰۰ سال گذشته بوده باشد که عمدتا زیر سایه یا تحت شعاع موسیقی آوازی است.

علیزاده الگوهای ساده ریتمیک موسیقی ایران را که نتیجه قرن‌ها فشار اجتماعی است، به چالش کشیده است و نمونه‌های بسیار خلاق و متعدد پدید آورده است. او بیش از ۵۰ سال استاد بی بازنشستگی بوده، حتی سال‌های کوتاهی که در ایران نبوده‌، سایه‌اش بر موسیقی ایران بوده است. بهتر است بگویم او ۵۰ سال آبروی موسیقی ایران بوده است. علیزاده به نوعی نوآور یا صف‌شکن است. علیزاده حتی وقتی می‌خواهد به شیوه قدما برای فیلمی مانند «دلشدگان» تصنیف بسازد که هم قاجاری باشد و هم مردم دوست داشته باشند، حتی آنجا هم نمی‌تواند نوآوری نداشته باشد.

او ادامه داد: بارها شنیده‌ایم که در سال‌های دهه ۵۰ وقتی ایشان به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و کانون پرورش فکری می‌رفت، دو فضای بسیار متفاوت را تجربه می‌کرد؛ یعنی صبح با بچه‌های نهایتا ۱۲ ساله و عصر با استادان موسیقی که زیر ۸۰ سال نداشتند کار می‌کردند. همین امر بسیار در روحیه استاد علیزاده اثر کرد؛ یعنی باعث شد به کسی تبدیل شود که هم به گذشته نگاه دارد و هم به آینده. شاید اگر فقط به یکی از این مراکز می‌رفت، این نگاه در او ایجاد نمی‌شد. اینکه می‌گوییم علیزاده بی‌مانند است، بخاطر چنین تجربه‌ای است. علیزاده که به هیچ مجلسی نرفت مگر آن که بر شکوه آن افزوده باشد و می‌دانیم به چه مجالسی نرفته است. او در هیچ محفلی ننشست مگر اینکه به فروغ آن مجلس افزوده باشد. او همیشه ظرفیت این محبوبیت و شهرت را داشته است.

 

تجربه، خلاقیت و جستجو مدام در کار او تکرار می‌شود

در ادامه این مراسم سیروس جمالی بیان کرد: طی همکاری‌هایی که با آقای علیزاده داشتم؛ متوجه شدم که او اهل تکرار نیست، بلکه تجربه، خلاقیت و جستجو است که در  کار او مدام تکرار می‌شود. پیوستگی، تداوم، یکپارچگی در آثاری که طی زمان خلق کرده شنیده می‌شود. خلاقیت و تعامل حسی که بین اعضای این گروه بود، کمک کرد این پیوستگی برقرار بماند. یک کل واحد ایجاد شد با اجزایی که به تنهایی نمی‌توانستند این کار را کنند. همه اجزا با تزریق نیروی دیگری توانستند این کل را حفظ کنند. علیزاده این ردیف را یک بار شسته و یک ردیف دیگری نوشته ولی ردیف قبلی کماکان زیر آن خوانده می‌شود. همه ما در این جمع شاید آرزو کرده باشیم که با مردان بزرگی که در گذشته زندگی می‌کردند مواجه شوند، مثلا خود من خیلی دوست داشتم که در زمان سعدی بودم و او را ببینم. حال اما با تمام احترام به تمام اساتیدم که در جمع هستند، من دوست دارم که به هم عصر بودن با حسین علیزاده واقف باشم، ایشان را ببینم و ایشان را دوست داشته باشم. حسین علیزاده با دل گرم و با ذهن زیبای خود، سرزمین ما را زیبا کرد.

 

با تمرین افشاری وارد کار شدم و توصیف آن مانند دیالوگ فیلم «دلشدگان» بود

وحید حسینی که کارگردانی مستندی از علیزاده با عنوان «حریر تحریر» را به انجام رسانده گفت: ما مستندسازها ابتدا فیلم را برای خودمان و بعد برای کسانی که غایب هستند می‌سازیم؛ یعنی کسانی که هم عصر آقای علیزاده زندگی می‌کنند اما شانس این را ندارند که محضر او را درک کنند و این فیلم‌ها می‌تواند برای آنها و آیندگان که نمی‌توانند او را ببینند، مغتنم باشد. شاید همه ما حسرت بخوریم که چرا فیلمی از کنسرت‌های میرزا عبدالله و آقا حسینقلی فراهانی یا از صبا نداریم. وقتی که به این پروژه دعوت شدم، فکر کردم من چه گنجی را می‌توانم به سینمای مستند اضافه بکنم. خیلی خوشحالم که این فرصت به من داده شد که از حسین علیزاده و پروسه‌ای که در دست داشت، فیلم بسازم. من وقتی به این پروژه دعوت شدم، در واقع به یک بهشت دعوت شدم.

وی گفت: با تمرین اول افشاری که وارد شدم توصیفش همانند دیالوگ فیلم «دلشدگان» حاتمی باشد که می‌گوید: «کاش دنیا یه جعبه موسیقی بود، همه صداها آهنگ بود و همه حرفا ترانه بود». همه این حرف‌ها در دفتر آقای علیزاده بود؛ آن نور، رنگ، صدا، نغمه، ملودی و قهقه‌های آقای علیزاده و آن عاطفه و رابطه عاشقانه‌ای که با نوازنده‌ها و خواننده‌ها داشتند یک تجربه بی‌نظیر و کار سختی بود که فکر می‌کردم چگونه باید در فیلم نشان دهم. اگر صرفا توانسته باشم رابطه عاطفی و عشقی که آقای علیزاده با گروه خود دارد در این فیلم نشان دهم، کارم را انجام داده‌اک. اگر نتوانستم از عارف و درویش‌خان فیلم بگیرم، حداقل این شانس را داشتم که از حسین علیزاده فیلم بگیرم.

 

شب «حسین علیزاده»عکاس: علیرضا صوت اکبر/ایسنا
شب «حسین علیزاده»
عکاس: علیرضا صوت اکبر/ایسنا

 

حسین علیزاده: در عمر خود تا این اندازه خجالت نکشیده بودم

در پایان این مراسم حسین علیزاده گفت: من در عمر خود تا این اندازه خجالت نکشیده بودم؛ چون خیلی اسم من آمد و بچه‌هایی که من را می‌شناسند، می‌دانند در این موارد خیلی خجالتی هستم. شاید هر کدام از شما جای من باشید، احتمالا آب شوید و در صندلی خود بروید. البته در این حالت یک چیز دیگر هم سراغ آدم می‌آید که خیلی زیباست؛ به هر حال که کار ما هنرمندان زیبایی به وجود آوردن است و تا زیبایی را حس نکنیم، تا زیبایی را تنفس نکنیم، نمی‌توانیم به وجود بیاوریم. این شانس برای خیلی‌ها هست که حتی از دوران کودکی زیبایی را می‌بینند.

این هنرمند ادامه داد: در این جمع اشخاص زیادی را داریم که با زیبایی بزرگ شدند و بعد فکر کردند که باید زیبایی بیافرینند تا آن چیزی را که از کودکی حس کردند، بازگو کنند. زیبایی که اینجا گاه از تکراری زیاد موجب خجالت می‌شد، تخیل است. تمام کسانی که در هنر تخیل کردند، می‌دانند که این حال همانند این است که آرزوهای خود را برآورده کنید. آرزو این نیست که شما چیزی را که نداری بخواهی، بلکه خلق کردن است. درحقیقت یاد می‌گیرید که تمام عمر همیشه آرزو کنید؛ همانند این است که تمام عمر عشق می‌خواهید، صلح می‌خواهید، شعور می‌خواهید و جامعه‌ای می‌خواهید که سرشار باشد. ما هنرمندان ایران که در ایران زندگی می‌کنیم و هنردوستانی که بدون آنها زندگی و کار برای ما معنا نداشت، برایمان کار متفاوت‌تر است؛ زیرا باید ثابت کنیم آنچه می‌خواهیم باید باشد.

 

ما آمده‌ایم زندگی بیافرینیم

وی اظهار داشت: خوشحالم در این تاریخ، اینجا ایستادم و از زمان گذشته‌ای صحبت می‌کنم که می‌توانست همه چیز بازدارنده باشد؛ چون شعور و شوقش وجود نداشت. در دنیا فقط ایران و افغانستان هستند که درباره بود و نبود موسیقی صحبت می‌کنند. امروز این همه آدم اینجا نشسته که شادابی چهره آنها مدیون خود شماست که چقدر از موسیقی دفاع کردید. هستند حتی هنرمندانی که حتی جان خود را برای حفظ موسیقی گذاشتند. آنها ترور نشدند ولی در واقع شدند؛ یعنی همان هنرمندان و همکارانی که زود از دنیا رفتند یا افسرده شدند و کار نکردند، در اصل ترور شدند. قرار نبود انقدر زود ما را ترک کنند، ولی آرزوهای برآورده نشده طاقت بعضی‌ها را سر می‌برد.

علیزاده همچنین گفت: امری که خیلی جالب است، این است که ما آمده‌ایم زندگی بیافرینیم، ما آمده‌ایم که انرژی داشته باشیم. این نیست که خسته شویم یا مثلاً بگوییم حالا پیر شدیم. زمانی هست که نفس آدم می‌رود و دیگر نیست ولی پیر نمی‌شوی؛ چون ما با مقوله‌ای سر و کار داریم که هر لحظه جوان‌تر می‌شیم.

علیزاده تصریح کرد: به یاد ندارم در کارم هیچ‌وقت مشقت کشیده باشم؛ یعنی من خیلی زود فهمیدم که در کجا زندگی می‌کنم. جزو روشنفکرانی نبودم که غافلگیر شوم، حال اگر که روشنفکر باشم، البته بعضی موقع‌ها می‌گویم خدا کند، نباشم.

این هنرمند اضافه کرد: به هر حال هیچ‌وقت در تمام عمرم در ایران غافلگیر نشدم. همیشه در نگاه ساده خودم به جامعه، شرایط آن را درک می‌کردم. اتفاقات سیاسی را تا حدودی درک می‌کردم و غافلگیر نمی‌شدم. در نهایت نتیجه آن حجم از لجاجتی که نسبت به موسیقی نشان داده شد، این شد. هیچ‌وقت جلوی نگاه و آرزوی هنرمند را هیچکس نتوانسته بگیرد؛ زیرا نمی‌توان مانع دل و ذهن شد. این چیزی است که من از استادان خود، جامعه و پدر و مادرم یاد گرفتم و باعث شد امروز که مقابل شما ایستادم احساس خرسندی کنم و اصلا احساس نمی‌کنم سال‌های طولانی گذشته است. فرمول‌های جامعه مشخص است و تمام آن را عشق تعریف می‌کند. عشق وقتی هست به ظاهر شکست‌خورده‌ای اما در درون پیروزی! امشب شب من نیست شب همه شماست.

پایان این مراسم با تکنوازی حسین علیزاده همراه بود و او پس از سال‌ها دوری از صحنه اجرا با ساز شورانگیز قطعاتی از موسیقی ایرانی را برای حاضران در فرهنگسرای نیاوران اجرا کرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا