چرا هنرمندان تجسمی کتاب تالیف میکنند؟

نشر کتابهای هنری در ایران طی دهههای اخیر روندی رو به رشد را تجربه کرده است. یکی از جنبههای مهم این تحولات، ورود و نقشآفرینی هنرمندان تجسمی در فرآیند تألیف، طراحی و تولید کتابهای هنری بوده است. این حضور، نه تنها کیفیت محتوایی و بصری این آثار را ارتقا داده، بلکه در شکلگیری سلیقه مخاطبان و گسترش ادبیات تخصصی هنرهای تجسمی نیز نقش بسزایی ایفا کرده است.
به گزارش خبرگزاری سینا، نشر کتابهای هنری در ایران طی دهههای اخیر روندی رو به رشد را تجربه کرده است. یکی از جنبههای مهم این تحولات، ورود و نقشآفرینی هنرمندان تجسمی در فرآیند تألیف، طراحی و تولید کتابهای هنری بوده است. این حضور، نه تنها کیفیت محتوایی و بصری این آثار را ارتقا داده، بلکه در شکلگیری سلیقه مخاطبان و گسترش ادبیات تخصصی هنرهای تجسمی نیز نقش بسزایی ایفا کرده است. پرسش مهم اینجاست که چرا برخی از هنرمندان تجسمی تصمیم گرفتند به سمت تألیف و طراحی کتابهای هنری گرایش پیدا کنند؟
یکی از عوامل مهم این گرایش، نیاز به مستندسازی و بایگانی تجربیات هنری است. بسیاری از هنرمندان دریافتهاند که آثارشان، بدون ثبت و تحلیل مکتوب، ممکن است در گذر زمان فراموش شوند یا تحریف شوند. تألیف کتاب به هنرمندان این امکان را میدهد که ضمن بازخوانی مسیر خلاقانه خود، آن را برای آیندگان ثبت کنند. به عنوان مثال، یدالله کابلی خوانساری، خوشنویس برجسته ایرانی، با انتشار مجموعههایی از آثار و تجربیات خود در قالب کتاب، کوشیده است سیر تحول خط نستعلیق را از منظر شخصی خود به تصویر بکشد. کتابهای او نه تنها جنبه آموزشی دارند، بلکه نوعی سند هنری برای پژوهشگران محسوب میشوند.
عامل دیگر، خلأ منابع آموزشی معتبر در زمینه هنرهای تجسمی در ایران بوده است. بسیاری از هنرمندان، به ویژه در حوزههایی مانند نقاشی، خوشنویسی، تصویرسازی و طراحی گرافیک، با کمبود منابع فارسیزبانِ تخصصی مواجه بودند. این کمبود، آنان را بر آن داشت که بر پایه تجربیات و دانش خود، آثاری آموزشی یا پژوهشی تألیف کنند. نمونه قابل توجه در این زمینه، کتابهای آموزشی فرشید مثقالی در حوزه تصویرسازی است. مثقالی که یکی از چهرههای پیشرو در عرصه تصویرگری ایران است، در آثارش ضمن ارائه تجربیات عملی، نگاهی عمیق به فرآیند خلاقیت و ساخت تصویر دارد.
نکته مهم دیگر، گرایش طبیعی هنرمندان تجسمی به زیباییشناسی و فرم است. کتاب، به عنوان یک شیء هنری، میتواند فضایی برای بروز خلاقیتهای بصری باشد. هنرمندانی که تجربه طراحی و تصویرسازی داشتند، در فرآیند تولید کتابهای هنری، نه فقط به محتوا بلکه به فرم و فیزیک کتاب نیز توجه ویژهای نشان دادند. برای مثال، کتابهای آیدین آغداشلو که ترکیبی از مقالههای تحلیلی و مجموعه آثار تصویری اوست، نمونهای روشن از توجه یک هنرمند به ترکیب فرم و محتوای کتابی است.
از سوی دیگر، تغییرات در بازار نشر نیز انگیزههای تازهای برای هنرمندان ایجاد کرده است. با افزایش علاقه مخاطبان به کتابهای مصور و کتابهای هنری نفیس، فرصتهای تازهای برای هنرمندان به وجود آمد تا آثار خود را در قالب کتاب عرضه کنند. نمونه قابل توجه این روند، پروژههای نشر محدود هنرمندانی چون رضا عابدینی، گرافیست برجسته ایرانی، است. او با تألیف و طراحی کتابهایی که نه تنها آثارش را به نمایش میگذارند بلکه در خود حامل مفهوم هستند، نشر کتاب هنری را به سطح یک پروژه هنری مستقل ارتقا داده است.
در حوزه عکاسی نیز این روند چشمگیر بوده است. بسیاری از عکاسان ایرانی، به ویژه پس از دهه ۱۳۸۰، به انتشار کتابهایی از مجموعه آثار خود روی آوردهاند. برای نمونه، عباس کیارستمی، علاوه بر فعالیتهای سینمایی، در زمینه عکاسی نیز کتابهای متعددی همچون سفید بر سفید و جادهها را منتشر کرد. کتابهای عکاسی کیارستمی، فراتر از یک آلبوم تصویری، نوعی نگاه شاعرانه به جهان اطراف را منتقل میکنند و نمونهای بارز از پیوند هنر عکاسی با نشر هنری مستقل هستند.
در کنار نامهای شاخص، طی سالهای اخیر هنرمندان جوانتری نیز به این جریان پیوستهاند. برای مثال، مونا برزویی، با گردآوری آثار خوشنویسی معاصر در کتابهایی که نگاهی تازه به ترکیب خط و تصویر دارند، سهمی مهم در معاصر کردن خوشنویسی ایفا کرده است. همچنین مهدی قنبرپور، طراح گرافیک و تصویرگر، با انتشار کتابهای تصویری تجربی، کوشیده است مرز میان کتاب کودک و اثر هنری را از میان بردارد. در حوزه عکاسی معاصر نیز، شهابالدین عادل و محسن راستانی با انتشار مجموعههای عکاسی مستند خود، نگاه اجتماعی به کتاب عکاسی ایرانی افزودهاند. این نسل، ضمن وفاداری به اصول کلاسیک نشر هنری، تلاش کردهاند روایتهای تازهای از ایران معاصر را در قالب کتابهای خلاقانه ارائه دهند.
باید افزود که فناوریهای جدید در حوزه نشر نیز نقش مؤثری در این روند داشتهاند. امکان چاپ دیجیتال با تیراژ پایین، ابزارهای طراحی حرفهای و دسترسی آسانتر به چاپخانههای تخصصی، به هنرمندان اجازه داد تا بدون وابستگی کامل به ناشران سنتی، پروژههای خود را مدیریت و منتشر کنند. این آزادی عمل، خلاقیت بیشتری به همراه داشت و سبب شد که گونهای از نشر هنری مستقل در ایران شکل بگیرد. از جمله نمونههای قابل ذکر، میتوان به نشر آثار محدود هنری توسط گالریها و خود هنرمندان، مانند پروژههای کتابی گالری “آران” اشاره کرد.
با این حال، باید به چالشها و موانع موجود نیز اشاره کرد. هزینههای بالای چاپ و تولید کتابهای هنری، نبود حمایتهای کافی از سوی نهادهای فرهنگی، مشکلات توزیع و کمبود کتابفروشیهای تخصصی، از جمله مسائلی هستند که هنرمندان این حوزه با آن روبهرو هستند. همچنین، محدودیت در دسترسی به بازارهای جهانی، انتشار این آثار را عمدتاً به فضای داخلی محدود کرده است.
در مجموع، نقش هنرمندان تجسمی در نشر کتابهای هنری ایران را میتوان بسیار مثبت ارزیابی کرد. آنان نه تنها به غنای محتوایی کتابهای هنری افزودند، بلکه با نگاه خلاقانه خود، استانداردهای زیباییشناختی نشر را نیز ارتقا دادند. تداوم این روند، نیازمند حمایتهای جدیتر فرهنگی و اقتصادی است تا هنرمندان بتوانند بدون دغدغه مالی و با کیفیتی بالاتر، به خلق و انتشار کتابهای هنری بپردازند. نشر کتابهای هنری در ایران، بیش از هر زمان دیگری به ترکیب خلاقانه محتوا و فرم نیاز دارد؛ ترکیبی که تنها از دل همکاری نزدیک میان هنرمندان، نویسندگان و ناشران پدید میآید