روزنامهنگاران یا تولد عصر جدید محتوا/3
روایت، نقطه آغاز دیدهشدن

در دنیای امروز که دادهها و محتوا از هر سو مخاطب را احاطه کردهاند، آنچه یک موضوع خلاقانه را به سوژهای داغ در رسانهها تبدیل میکند، روایت خوب است؛ روایتی که نهتنها اطلاعات بدهد، بلکه احساس خلق کند، کنجکاوی برانگیزد و مخاطب را درگیر کند. صنایع خلاق، از موسیقی نواحی گرفته تا معماری بومی و بازیسازی ایرانی، زمانی میتوانند در فضای عمومی دیده شوند که رسانهها بتوانند داستانی جذاب از آنها بسازند و منتشر کنند. در این گزارش چتجیپیتی این موضوع را بررسی میکند.
رسانهها؛ صرفاً ناقلان خبر نیستند
به گزارش خبرگزاری سینا، برخلاف تصور سنتی، رسانهها دیگر صرفاً وظیفه انتقال خبر را ندارند؛ بلکه نقش آنها در ساختن روایت و شکل دادن به افکار عمومی پررنگتر از همیشه است. یک بازی رایانهای بومی ممکن است سالها در سکوت تولید شود، اما زمانی در سطح ملی دیده میشود که یک رسانه، آن را در قالب داستان موفقیت، نوآوری یا هویت فرهنگی روایت کند.
در مورد موسیقی نواحی نیز، همین فرایند صادق است. تا زمانی که صرفاً از اجرای فلان خواننده محلی در یک جشنواره گفته میشود، این موسیقی در سطح خاصپسندان باقی میماند. اما اگر رسانهها این موسیقی را بهعنوان سند زندهی فرهنگ قومی، صدای تاریخ یا ابزار دیپلماسی فرهنگی بازروایت کنند، ماجرا فرق خواهد کرد.
روایتسازی چطور شکل میگیرد؟
ساخت روایت رسانهای درباره یک پدیده خلاقانه، فراتر از معرفی اولیه است. معمولاً سه مرحله کلیدی دارد:
۱. زمینهسازی: رسانهها ابتدا مخاطب را با پدیده آشنا میکنند. مثلاً در مورد بازیسازی ایرانی، با پرداختن به اخبار تولید یک بازی جدید و گفتگو با سازندگان، مخاطب با موضوع ارتباط اولیه برقرار میکند.
۲. برجستهسازی: در این مرحله، رسانهها به جنبههای خاص، منحصربهفرد یا بحثبرانگیز پدیده میپردازند. مثلا، تأکید بر اینکه بازی “پروانه” یک بازی تاریخی درباره فرهنگ ایرانی است یا معماری بومی فلان روستا چگونه با اقلیم سازگار شده.
۳. بازنشر و چندرسانهای کردن: روایت موفق باید به فرمتهای مختلف (متن، تصویر، ویدیو، پادکست و…) ترجمه شود تا بتواند در شبکههای اجتماعی، خبرگزاریها، مجلات و سایر پلتفرمها بازنشر شود. این مرحله، «موضوع» را به «ترند» تبدیل میکند.
بیشتر بخوانید:
نقش روایت در موسیقی نواحی
موسیقی نواحی ایران، یکی از غنیترین گنجینههای فرهنگی کشور است. اما بدون روایت، این گنجینه پنهان میماند. زمانی که رسانهها از هنرمندان نواحی چون عثمان حسینپور و یا قنبر راستگو با عنوان “راویان بیواسطه تاریخ” یاد کردند و داستان زندگی و دغدغههایشان را بهتصویر کشیدند، این موسیقی از حاشیه به متن آمد.
روایتهایی که به پیوند موسیقی نواحی با آیینها، کوچنشینی، یا حتی درمانهای روانی پرداختند، موجب شدند مخاطب جدیدی، بهویژه نسل جوان، به این موسیقی جذب شود.
معماری بومی؛ وقتی خاک، آجر میشود
معماری بومی، نمونهای دیگر از پدیدههای خلاقانهایست که روایت رسانهای آن را زنده نگه داشته. نمونههایی مثل خانههای بادگیر یزد، معماری روستای ماسوله یا خانههای گِلی جنوب کرمان، زمانی به مسئله عمومی تبدیل شدند که رسانهها آنها را بهعنوان پاسخهای هوشمندانه بومی به بحرانهای جهانی مثل گرمایش زمین، سبک زندگی مینیمال یا پایداری زیستمحیطی بازروایت کردند.
در این روایتها، معمار بومی از «سازنده سنتی» به «نوآور فرهنگی» ارتقا مییابد؛ روایتی که حتی میتواند الهامبخش سیاستگذاران و سرمایهگذاران باشد.
بازیسازی ایرانی؛ از سرگرمی تا ابزار هویتسازی
صنعت بازیسازی در ایران هنوز نوپاست، اما بهکمک روایتسازی رسانهای، توانسته جایگاهی برای خود بیابد. گزارشهایی درباره بازیهایی چون “انقلاب ۵۷”، “مختارنامه” یا “پهلوانان” توانستهاند نشان دهند که بازیسازی ایرانی فقط یک سرگرمی وارداتی نیست، بلکه میتواند ابزاری برای بازنمایی هویت، تاریخ و فرهنگ باشد.
حتی زمانی که این بازیها با انتقاد مواجه میشوند، روایتهای رسانهای آنها را در کانون گفتوگوهای عمومی قرار میدهند و باعث رشد آگاهی نسبت به ظرفیتهای این صنعت میشوند.
نتیجهگیری: روایت، پلی میان خلاقیت و جامعه
در نهایت، رسانهها پلی هستند میان پدیدههای خلاقانه و جامعه. اگر این پل با روایتسازی صحیح، مداوم و هدفمند ساخته شود، صنایع خلاق نهتنها دیده میشوند، بلکه به بخشی از زندگی عمومی و سیاستگذاری فرهنگی کشور تبدیل خواهند شد.
سازوکارهای روایتسازی رسانهای، نه تنها برای معرفی آثار فرهنگی، بلکه برای تثبیت جایگاه آنها در آینده فرهنگی کشور حیاتیاند. اینکه فردا درباره یک معمار گمنام، یک نوازنده محلی یا یک بازیساز نوپا چه میگویند، امروز به روایتی بستگی دارد که ما دربارهاش میسازیم.
*این گزارش برگرفته از توضیحات ارائهشده توسط ChatGPT است.
*تصویر این گزارش توسط هوش مصنوعی Copilot طراحی و اجرا شده است.