چرا نئاندرتال ها منقرض شدند؟

انسان های نئاندرتال را می توان نزدیک ترین خویشاوندان انسان های امروزی که انسان هوشمند یا هومو ساپینس نام دارند معرفی کرد. این دو گروه انسانی برای مدتی نسبتا طولانی به همراه یکدیگر در بخش های مختلفی از کره زمین زندگی کرده و به مرور نئاندرتال ها منقرض شده و انسان امروزی باقی ماند.

نتایج پژوهش های ژنتیکی نشان می دهد که انسان های امروزی و نئاندرتال ها زودتر از آن چیزی که پیش از آن تصور می شد یعنی از حدود یک صد هزار سال پیش  باهم زاد و ولد  داشته و دچار آمیختگی ژنتیکی شده اند.

پیش از این دانشمندان در توضیح و ارائه دلیل از بین رفتن نئاندرتال ها ، ایده ها و نظریات مختلفی را در نظر گرفتند که می توان به این موارد اشاره کرد؛ بیماری های مرگباری که انسان های هوشمند ناقل آنها بوده اند و نئاندرتال ها در برابر آن ها ناتوان بودند ، دیگر اینکه انسان های هوشمند به سادگی نئاندرتال ها را می کشتند و در نهایت تغییرات آب و هوایی می توانسته دلیل ناپدید شدن نئاندرتال ها به حساب آید.

پسر عموهای منقرض شده

اگر چه پیش از این نشانه های وجود  ژن انسان های نئاندرتال در نقشه ژنتیکی انسان امروزی پیدا شده و دانشمندان بر این باور بودند که در فاصله زمانی بین 47 تا 65 هزار سال پیش و پس از خروج گروهی از انسان های امروزی از آفریقا ، تولید مثل و زاد و ولد در بین این دو گروه  انسانی انجام گرفته است، اما بررسی جدید روی بقایای پیکر یک انسان نئاندرتال ماده که در غاری واقع در کشور صربستان یافت شده ، نشان می دهد که ژن های انسان های امروزی بخشی از نقشه ژنتیکی اورا تشکیل داده و موضوع فوق  به این معنی است که او حاصل آمیزش میان دو گونه نئاندرتال و انسان امروزی بوده است.

دکتر کاستلا از موسسه مردم شناسی ماکس پلانک در آلمان در رابطه با این موضوع می گوید : این کشف مهمی برای فهم ما از تاریخ انسان امروزی و نئاندرتال ها است. این کشف به فهم بهتر مهاجرت انسان مدرن از آفریقا کمک می کند و از آنجا که در آفریقا اثری از نئاندرتال ها پیدا نشده ، پس این زاد و ولد باید در محلی خارج از آفریقا انجام شده باشد. موضوع فوق  به این معناست که انسان های امروزی آفریقا را حدود 100 هزار سال پیش ترک کرده اند.

پروفسور کریس استرینگر ، محقق ارشد منشا انسان در موزه علوم طبیعی در لندن نیز  درباره این تحقیق و نتایج آن عنوان کرد که در حال حاضر ما نمیدانیم که این جفت گیری ها چه طور انجام شده است واز نوع جفت گیری مسالمت آمیز بوده یا حمله گروهی و ربودن اسرا  که در انسان های عصر شکار و گردآوری غذا  و شامپانزه ها وجود داشته است. گفتنی است این پژوهشگر در پایان توضیحات خود  حتی احتمال به فرزندی گرفتن بچه های یتیم و بی سرپرست را در این پروسه رد نکرده است .

از سوی دیگر پژوهشگران آلمانی در شهر مونیخ در حال بررسی ژنتیکی انسان های اولیه به منظور یافتن میزان اختلاط نژادی بین گونه منقرض شده نئاندرتال و انسان های هوشمند هستند. در این مطالعات بر اساس تجزیه و تحلیل دی ان ای استخراج شده از فک تحتانی یک انسان 40 هزار ساله که در غار اوآسی Oase Cave رومانی به دست آمده و یکی از قدیمی ترین نمونه های فسیل انسان هوشمند کشف شده در قاره اروپا محسوب می شود ، نشان دهنده این موضوع است که 5 تا 11 درصد از ژن های این انسان از اجداد نئاندرتال وی منتقل شده است.

کیائومی فو Qiaomei Fu از پژوهشگران شرکت کننده در این تحقیقات در رابطه با موضوع فوق اعلام کرد : قدمت  این اسکلت و فک تحتانی مورد مطالعه قرار گرفته ، نشان می دهد که انسان های مدرن و نئاندرتال ها تنها در خاور میانه با یکدیگر آمیزش نداشته اند بلکه این موضوع در قاره اروپا نیز مشاهده می شود .

تشابه  ژنتیکی نئاندرتال ها و انسان هوشمند

آنالیز ژنتیکی بقایای استخوانی به دست آمده از انسان های نئاندرتال در رومانی که 40 هزار سال قدمت دارد، نشان دهنده وجود ارتباط  ژنتیکی بین انسان هوشمند و نئاندرتال ها است.  مقایسه ویژگی های ژنتیکی انسان مدرن و نئاندرتال ها نشان می دهد که در حدود پنج تا یازده درصد از ژنوم انسان های اوآس Oase man ( که خود گونه ای از انسان های باستانی هستند که در غاری با همین نام در رومانی کشف شد ) با نئاندرتال ها یکسان است . این شباهت شامل مقدار قابل توجهی از کروموزوم های یکسان است . گفتنی است این اطلاعات بر اساس بررسی استخوان فک مورد نظر و همچنین تکه دیگری از استخوان به دست آمده از این انسان ها در غار Peştera cu Oase در کشور رومانی ، حاصل شده است .  از سوی دیگر اریک ترینکاوس از پژوهشگران دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس ، اعتقاد دارد که این استخوان ها نشان دهنده ازدواج و پیوند زناشوئی بین انسان های هوشمند و نئاندرتال ها است.

این مساله از این نظر دارای اهمیت است که آزمایش های تعیین قدمت مبتنی بر روش رادیو کربن نشان می دهد که انسان هوشمند و نئاندرتال ها در برخی از بخش های اروپا برای مدت زمانی برابر با 5 هزار سال با یکدیگر همزیستی داشته اند.

با در نظر داشتن تمامی موارد، موضوعی که بدیهی و غیر قابل کتمان است، انقراض نئاندرتال ها و بقای انسان های هوشمند در عرصه گیتی است. پیش از این دانشمندان در توضیح و ارائه دلیل از بین رفتن نئاندرتال ها ، ایده ها و نظریات مختلفی را در نظر گرفتند که می توان به این موارد اشاره کرد؛ بیماری های مرگباری که انسان های هوشمند ناقل آنها بوده اند و نئاندرتال ها در برابر آن ها ناتوان بودند ، دیگر اینکه انسان های هوشمند به سادگی نئاندرتال ها را می کشتند و در نهایت تغییرات آب و هوایی می توانسته دلیل ناپدید شدن نئاندرتال ها به حساب آید. در این یادداشت به بررسی برخی از مشهورترین و قابل استنادترین دلایل انقراض این گونه انسانی می پردازیم.

کمبود مواد غذائی ؛ سرما و تغییرات آب و هوائی

برخی پژوهش های جدید نشان می دهد همزمان با پدیده تغییرات آب و هوائی و کاهش دما در حدود 40 تا 45 هزار سال پیش در قاره اروپا، انسان های نئاندرتال منابع غذائی خود را از دست داده و منقرض شده اند. پژوهشگری به نام جیمی هاگکینز از دانشگاه کلورادو در مطالعات خود به بررسی روند تغییرات اب و هوائی و تاثیر آن بر زندگی انسان در روزگار باستان پرداخته و به نتایج جالبی در این رابطه دست پیدا کرده است.  به اعتقاد این پژوهشگر، تغییرات آب و هوائی یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در انقراض انسان های نئاندرتا در حدود 40 هزار سال پیش بوده است.

وی در این مطالعات به بررسی بقایای شکار شده استخوان حیوانات توسط انسان های نئاندرتال پرداخته و طی تجزیه و تحلیل و مطالعه ویژگی های این استخوان ها دریافت که هر چه میزان سرمای هوا بیشتر شده است، میزان خراش ها و آثار جویدن استخوان های حیوانات شکار شده توسط انسان های نئاندرتال نیز افزایش پیدا می کند . در حقیقت این موضوع نشان می دهد که همزمان با بروز تغییرات آب و هوائی ، انسان های نئاندرتال از منابع غذائی کمتری برخوردار بوده و تلاش می کردند تا از تمامی ذرات و تکه های شکار ، نهایت استفاده را ببرند.

وی در این رابطه چنین توضیح می دهد: همزمان با افزایش روند سرد شدن هوا، انسان های نئاندرتال سعی در استفاده از تمامی اجزا و ذرات استخوان حیوانات شکار شده داشته و این موضوع به دلیل کم شدن منابع غذائی در دسترس این انسان ها رخ داده است. ما در این مطالعات دریافتیم که در این زمان، انسان های نئاندرتال حتی نازک ترین استخوان های حیوانات را برای مصرف مغز استخوان موجود در آن شکسته و مصرف می کردند.

پیش از این در پژوهش های دیگری، تاثیر تغییرات آب و هوائی و مهاجرت و فرار انسان های نئاندرتال توسط این عوامل در قاره اروپا مورد مطالعه قرار گرفته بود. مطالعات پژوهشگران دانشگاه لا لاگونا نشان دهنده ابعاد جدیدی از زندگی این انسان های باستانی در قاره اروپا است . در این پژوهش ها که با سرپرستی برتیلا گالوان انجام گرفت، مشخص شده است که انسان های نئاندرتال باید در حدود 45 هزار سال پیش در شبه جزیره ایبری از بین رفته باشند  که این موضوع نشان می دهد که نئاندرتال ها پنج سال زودتر در این بخش از قاره اروپا  از صفحه روزگار محو شده اند . این اطلاعات بر پایه مستندات به دست آمده از آخرین لایه استقراری سایت  El Salt نتیجه گیری شده است.

نئاندرتال ها ، قربانیان حیوانات گوشتخوار

یکی دیگر از فرضیات مربوط به انقراض انسان های نئاندرتال، شکار شدن این انسان ها توسط جانوران وحشی در عصر یخبندان است. تیمی از پژوهشگران اسپانیایی با بررسی فسیل های باقی مانده از انسان های نئاندرتالی هستند که بر اثر حمله حیوانات گوشتخوار از بین رفته بودند؛ این نظریه را مطرح کرده اند. ادگارد کامارو ، کارلوس لورنزو و فلورنت ریواز سه پژوهشگری هستند که از سوی موسسه تحقیقاتی (IPHES) به بررسی این مساله پرداخته و نتیج مطالعات خود را منتشر کرده اند. آن ها برای انجام این کار، استخوان های افرادی را که در سال های اخیر بر اثر حمله حیوانات گوشتخواری مانند شیر ، ببر ، خرس و پلنگ کشته شده اند بررسی کرده و نوع آسیب های وارد شده به استخوان های این افراد را با بقایای انسان های نئاندرتالی که احتمال داده می شود به صورت مشابه کشته شده اند مقایسه می کنند.

در همین زمینه ادگارد کامارو در یک نشست خبری اعلام کرد : الگوی یکسانی از آسیب های وارد شده به این استخوان ها در بین قربانیان عصر جدید و نئاندرتال ها دیده می شود. بر این اساس ما دریافتیم که نئاندرتال ها همواره در خطر حمله حیوانات گوشتخوار بزرگ قرار داشته و این موضوع باعث مرگ بسیاری از این افراد شده است.

کشف آتش توسط انسان هوشمند

همانطور که گفته شد بر اساس شواهد و مدارک موجود، انسان های نئاندرتال در حدود 40 هزار سال پیش در بیشتر نقاط اروپا منقرض شدند. این موضوع در حدود 5 هزار سال پس از ورود نخستین گروه از انسان های هوشمند به این مناطق روی داد.

در همین زمینه آنا گلدفیلد از دانشگاه بوستون در نشست سالانه انجمن باستان شناسان آمریکا در سال 2015 اعلام کرد: مبحث انقراض نئاندرتال ها بسیار پیچیده بوده و تنها بر موضوعات معدودی از این حوزه توافق نظر وجود دارد.

به باور این پژوهشگر، کشف و استفاده از آتش توسط انسان های هوشمند، یک مزیت و برتری واضح انسان های هوشمند در برابر نئاندرتال ها محسوب می شود که سبب پیروزی آن ها در جنگ بقا شد. استفاده از  آتش  و پخت غذا موجب می شد که انسان هوشمند در در مقایسه با نئاندرتال ها، کالری بیشتری از مقدار غذائی مشابه به دست آورده و از سوی دیگر آتش سبب از بین رفتن و نابودی باکتری ها شده و غذائی مطمئن تر را برایشان فراهم کرده و آن ها را از سرما مصون می داشت. در این مطالعات همچنین بقایای گوزن سرخ شمالی که از مهمترین منابع غذائی هر دو گروه بوده نیز مورد بررسی قرار گرفته است . مطالعات انجام شده نشان می دهد که انسان های نئاندرتال نیز آتش را می شناخته و از ان استفاده می کردند اما بر اساس شواهد موجود، انسان های هوشمند به میزان بسیار بیشتر از آتش برای پخت غذا استفاده کرده و نئاندرتال ها عموما در این رقابت ، بازنده بودند.

نظریه آتشفشان ها

برخی از پژوهش ها نیز نشان دهنده تقارن زمانی فعالیت آتش فشانی قلهCampanian Ignimbrite  در ایتالیا و نابودی نئاندرتال ها در حدود 40 هزار سال پیش است. به باور کارشناسان این رویداد سبب تزریق گاز دی اکسید سولفور در جو و کاهش دما شده است.

بر اساس شواهد و قرائن باستان شناسی می دانیم که  آخرین بازماندگان انسان های نئاندرتال در حدود 40 هزار سال پیش برای همیشه از صحنه گیتی ناپدید شدند. این رویداد مقارن با فعالیت آتش فشانی قله Campanian Ignimbrite (CI) در ایتالیا بود . این فعل و انفعالات آتش فشانی سبب شد تا میزان زیادی از دی اکسید سولفور به لایه های فوقانی جو از جمله استراتوسفر stratosphere ( لایه بالائی جو در فاصله 11 کیلومتری سطح زمین ) تزریق شده و باعث نابودی و زوال نئاندرتال ها شود .

در راستای این پژوهش ها ، بنجامین . ا . بلک، از پژوهشگران و اساتید  دانشگاه کالیفرنیا ، به همراه دانشجویان خود مدل علمی تغییرات آب و هوائی رخ داده در آن بازه زمانی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و موفق به ترسیم شرایط اتمسفر زمین پس از این آتش فشان شد .

این تیم تحقیقاتی در مقاله ای که در مجله زمین شناسی منتشر شده است اعلام کردند : نتایج آزمایش های تعیین قدمت مبتنی بر رادیو کربن، نشان می دهد که در زمان فوران آتشفشانی قله Campanian Ignimbrite (CI) در ایتالیا ، انسان های مدرن وارد اروپا شده بودند و در همین زمان تعداد انسان های نئاندرتال با روند ثابتی رو به کاهش می رفته است. مطالعات انجام شده در پنج محوطه باستانی متعلق به این دوره در حاشیه دریای مدیترانه نشان می دهد که انسان های مدرن به خوبی در این نقاط گسترش یافته و سکونت داشتند .

این مدل بازسازی شده همچنین نشان می دهد که پس از این فعالیت آتش فشانی و تبعات ناشی از آن ، دمای هوا در شرق اروپا و بخش هایی از آسیا به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. از سوی دیگر آخرین بازماندگان نئاندرتال ها و گروه های انسان های مدرن در غرب اروپا احتمالا کاهش دمائی در حدود دو تا چهار درجه سانتیگراد را تجربه کرده و با آن دست به گریبان بودند . پژوهشگران معتقدند که این رویداد اگرچه خود به تنهائی نقش اصلی در نابودی نئاندرتال ها ایفا نکرده است ولی یکی از دلایل تاثیر گذار در نابودی این نژاد منقرض شده انسانی به شمار می رود .

 رقابت فرهنگی با انسان مدرن

نظریه رقابت فرهنگی، یکی دیگر از نظریات مطرح شده در رابطه با انقراض انسان های نئاندرتال محسوب می شود. محققان امریکایی با کمک پژوهشگران ژاپنی مدلی را ساختند که نشان می دهد تفاوت های فرهنگی انسان های هوشمند و برتری فرهنگی آن ها با نئاندرتال ها در انقراض نئاندرتال ها موثر بوده و می توان گفت که عامل مهمی در این روند به حساب می آید.

یک گروه تحقیقاتی سه نفره ، متشکل از دو پژوهشگر از دانشگاه استنفورد ایالات متحده امریکا و یک محقق از دانشگاه میجی ژاپن مدلی را طراحی کرده اند که نشان می دهد ممکن است ، انقراض نئاندرتال ها در سال های اولیه ورود به اروپا با توجه به برتری فرهنگی انسان هوشمند، رخ داده باشد.

تحقیقات نشان می دهد که پیشرفت فرهنگی به همراه  نوآوری در فن آوری دست به دست دادند تا انسان های هوشمند برای به دست آوردن منابع طبیعی ، در رقابت با نئاندرتال ها پیروز شده و باعث انقراض آن ها شوند.  تحقیقات پیشین نشان می داده که نئاندرتال ها برای صدها سال بدون محدودیت در اروپا زندگی می کردند اما در حدود 45 هزار سال پیش، انسان هوشمند از افریقا مهاجرت کرده و وارد اروپا شده است و پنج هزار سال بعد نئاندرتال ها در اروپا ناپدید شده ند.

این گروه تحقیقاتی با ارائه این مدل جدید نشان می دهند که ممکن است ، نئاندرتال ها در مواجه با برتری فرهنگی انسان هوشمند نتوانستند با آنها به رقابت بپردازند و در نتیجه منقرض شدند. آن ها برای فهم دقیق تر این موضوع  یک مدل کامپیوتری ساخته اند که پیش از این برای رقابت های تقلیدی انسان ها طراحی شده بود ، این پژوهشگران عناصر توانایی های فرهنگی و فنی را نیز به این مدل رقابت های تقلیدی اضافه کردند.

مدارک و شواهد نشان می دهند ، یک فرهنگ که به لحاظ تربیتی پیشرفته تر است می تواند جانشین فرهنگ ضعیف شود حتی اگر فرهنگ ضعیف قدیمی تر باشد. علاوه بر آن ، این مزایا و امتیازات فرهنگی می تواند باعث شوند تا فرهنگ جانشین به یک حلقه پیشرفته تر و نافذ تر بدل شوند.

تحقیقات انجام شده همچنین نشان می دهد که پیشرفت فرهنگی به همراه  نوآوری در فن آوری دست به دست دادند تا انسان های هوشمند برای به دست آوردن منابع طبیعی ، در رقابت با نئاندرتال ها پیروز شده و باعث انقراض آن ها شوند. 

در اینجا پرسشی مطرح می شوند که پاسخ آن به روشنی مشخص نیست و آن اینکه چرا نئاندرتال ها به سادگی فرهنگ پیشرفته انسان های هوشمند را تقلید نکردند تا به فن آوری های نو و پیشرفته آن ها دست پیدا کنند ؟ برای به دست آوردن پاسخ کامل و واضح این پرسش محققان نیاز به بررسی ها و مطالعات بیشتر دارند.

در این یادداشت با برخی از مشهورترین نظریات مرتبط با انقراض انسان های نئاندرتال آشنا شدید اما در حقیقت هیچ کدام از ان ها را نمی توان اصلی ترین دلیل از بین رفتن این گونه انسانی دانست و به نظر می رسد که مجموعه ای از عوامل فوق سبب شدند تا انسان هوشمند بقا یافته و انسان های نئاندرتال برای همیشه از صحته روزگار محو شوند. هر چند از نظر ژنتیکی هنوز اثرات امیزش انسان هوشمند و نئاندرتال وجود داشته و بسیاری از مردم جهان و به ویژه ساکنان قاره اروپا دارای تشابه ژنتیکی قابل توجهی با نئاندرتال ها هستند.

 

گزارش: دکتر احسان محمدحسینی – باستان شناس

No tags for this post.

‫5 دیدگاه ها

  1. سلام
    بسيار جالب بود.
    ولي توي متن آورده بودند كه إنسان نئاندرتال با انسان متمدن اشتراك پيدا كرده اند (از طريق ازدواج)و طبق گفته ها با آزمايشات ژنتيكي هم مشخص شده، پي ديگر آنها نئاندرتال نبودند كه بگوييم منقرض شده اند ،پس ميتوان گفت با متمدنها تلفيق شده اند.

  2. سلام
    با تشكر از مطالب مفيدتون
    ولي طبق تحقيقات انجام شده فقط بخش كوچكي از ژن انسان مدرن با نئاندرتال ها برابره،و الان هيچ اثري از نئاندرتال ها نيست ،ولي فرزندي از اين دو به وجود اومده كه ممكن بوده نازا يا ناقص الخلقه باشه كه ادامه پيدا نكرده نسل اين دو رگه ها

  3. من نمیفهمم اگر تغییرات دمایی یا اتشفشان بوده خب باید انسان خردمند هم نابود بشه . چطور اونا شدن اینا نشدن ؟

  4. نئاندرتال ها داراي مغزي با وزن ١٥٠٠ گرم بوده و هموساپينس ها فقط ١٤٠٠ گرم وزن مغزشون هست و اين نشون ميده كه نئندرتال ها باهوش تر هستند ضمن اينكه نظر ديگه اي كه دليل انقراضشون هست اينه كه مغز هموساپينس ها قسمتي در مغزشون دارند كه باعث ميشه انعطاف بيشتري داشته باشند و داراي اميد بيشتري بشند و اصطلاحا خيالبافي كنند ولي نئندرتال ها واقعيت ها رو بيشتر مي بينند لذا زودتر پي به پوچي دنيا بردند و ميزان خودكشي و عدم تمايل به بقاء و ادامه نسل و بچه دار شدن در اونها كمتر هست لذا منقرض شدن!
    مطالب علمي دقيقي در اين رابطه وجود داره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا