محدود کردن صنایع خلاق به لفاظیهای مدیریتی / فرهنگ متولی زیاد دارد!

صنایع خلاق واژهای است که این روزها بسیار شنیده میشود؛ واژهای که حتی برخی آن را «صنایع خلاق فرهنگی» مینامند. موضوعی که یک پژوهشگر صنایع خلاق با تاکید بر غلط بودن آن در عین حال به اهمیت بالای این حوزه اشاره میکند و میگوید: صنایع خلاق برای کشور ما نوعی مزیت رقابتی است که شوربختانه به لفاظیها و ایونتهای بیسر و ته محدود شده است.
به گزارش خبرگزاری سینا ، حجتاله مرادخانی پژوهشگر در حوزه صنایع خلاق، در بخش اول از گفتوگوی تفصیلی خود به تعریف واژه «صنایع خلاق» پرداخت و گفت: صنایع خلاق تمامی کسب و کارها و فعالیتهایی را شامل میشود که ارزش اقتصادی آنها نه به واسطه مواد و تکنولوژی بهکار رفته در محصول، بلکه ارزش افزوده آنها ناشی از ایده ابتکاری و خلاقیتی است که در ساختار آن محصول به کار رفته است.
به گفته او از اواخر قرن بیستم تمرکز دنیا بر عرصه صنایع خلاق افزایش یافت و از اوایل قرن ۲۱ نیز نظریهپردازی و طرح تئوریهای پایه پیرامون آن به طور جدی مطرح شد و رویکرد جوامع به این سمت پیش رفت که در سیاستگذاریهای خود به صنایع خلاق توجه کنند، به شکلی که بسیاری از اقتصادهای توسعه یافته و اقتصادهای درحال توسعه نیز به این سمت سوق پیدا کردند.
این پژوهشگر صنایع خلاق درباره علت افزایش توجه به صنایع خلاق و اقتصاد خلاق نیز توضیح داد: یکی از دلایل مهم این اتفاق تبعاتی بود که صنایع سنتی بر محیط زیست باقی میگذاشتند؛ یعنی صنایعی که پسماندهای خطرناک داشتند و باعث آلودگی آب، هوا و منابع طبیعی تجدیدناپذیر، گرمایش کره زمین و… میشدند که ردپای آنها هنوز هم مشخص است. این موارد سبب شد تمرکز سیاستگذاران و تحلیلگران به سمت کسب و کارهایی که فاقد نتایج مخرب هستند و یا اصطلاحا کسب و کارهای سبز جلب شود.
از مفهوم «ملت خلاق» چه میدانیم؟
او با اشاره به اینکه عرصه خلاقیت و نوآوری به وسطه اهمیت دادن به محیط زیست بسیار مورد توجه قرار گرفت، بیان کرد: به دنبال این افزایش اهمیت، در اوایل قرن ۲۱ یکی از متخصصین اقتصاد فرهنگ به نام «جان هاوکینز» برای اولین بار مفهوم «ملت خلاق» را مطرح کرد. مفهوم «ملت خلاق» برای توصیف جوامع و سازمانهایی به کار میرفت که ارزش افزوده فعالیتهای آنها دیگر از منابع سنتی اقتصادی شامل کار، سرمایههای مالی و زمین به دست نمیآمد، بلکه ارزش اقتصادی فعالیتهایشان ناشی از ایده و خلاقیت بود. این مفهوم به سرعت در دنیا مورد توجه قرار گرفت و گسترش پیدا کرد و بر همین مبنا در ۲ دهه گذشته استقبال و گرایش جهانی به سمت توسعه اقتصادِ مبتنی بر خلاقیت برجسته شد و در سیاستگذاریهای خرد و کلان اقتصادهای توسعهیافته و درحال توسعه و اخیرا حتی بین اقتصادهای درحال گذار نیز این مفهوم بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
تابآوری بالای اقتصاد خلاق در بحرانها
مرادخانی با بیان اینکه اقتصاد خلاق را میتوان به دو عرصه مستقل از هم شامل خدمات خلاق و صنایع خلاق تفکیک کرد، گفت: خدمات خلاق خدماتی هستند که ارزش افزوده آنها ناشی از خلاقیت به کار رفته در آن خدمات است مانند خدمات آموزشی، روانشناختی، مالی، آیتی و… که کالایی مبادله نمیشود و مبادله یک خدمت در جریان است. خدمات خلاق به شدت در حال رشد هستند. صنایع خلاق نیز همان محصولات خلاق است؛ یعنی کالاهایی که ارزش افزوده آنها ناشی از خلاقیتِ به کار رفته در آنهاست مانند فرش دستباف، صنایع دستی، آثار نقاشی و… که مواد اولیه چندان گران قیمتی ندارند، اما وقتی تبدیل به یک اثر میشوند ارزش افزودهشان دیگر قابل توصیف نیست. این آثار دیگر پسماند ندارند، به محیط زیست آسیب نمیرسانند و موجب تخریب منابع تجدیدناپذیر نمیشوند و چون مواد اولیه آنها سبز است مجدد به طبیعت باز میگردند.
او با تاکید بر اینکه اقتصاد خلاق تابآوری بالایی در مواجهه با بحرانها دارد، ادامه داد: تجربه دو دهه اخیر نشان داده است که بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در جهان به وجود آمده است کمترین اثر بازدارنده را بر اقتصاد خلاق داشته است. حتی رکود اقتصادی بسیار مشهور سالهای ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹ میلادی هم کمترین اثر را بر اقتصاد خلاق داشت.
این مدرس دانشگاه به نتایج یک گزارش مقایسهای که توسط کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد (آنکتاد) در سال ۲۰۰۵ و سال ۲۰۱۵ صورت گرفته است اشاره کرد و افزود: این مقایسه نشان میدهد که رشد بازار جهانی اقتصاد خلاق در طول این بازه ۱۰ ساله با شیب ممتد ۷.۴ درصد رشد داشته است؛ یعنی با وجود تمام بحرانهای اقتصادی و سایر چالشها، رشد این حوزه مثبت بوده است و این بیانگر تابآوری بالای این حوزه است.
سرمایهگذاری جهانی بر خلاقیت
او اضافه کرد: تجربیات این دو دهه و محکهای این مدت نشان داد که اقتصاد خلاق عرصه به شدت قابل اتکایی است و جهان به طور واقعبینانه و به دور از هرگونه شعار و ژست درحال سرمایهگذاری در این حوزه است و باور عمومی هم بر این است که این هزینههای مادی و معنوی، هزینه صرف نیست بلکه نوعی سرمایهگذاری برای پایدارسازی جامعه و رشد تابآوری اقتصادی کشورها است. از این رو یک باور مبنایی شکل گرفته است و تئوریسینهای اقتصادی معتقدند توسعه اقتصادی در قرن ۲۱ مبتنی بر ۳ نیروی محرکه اصلی شامل دانش، دسترسی به اطلاعات و در نهایت خلاقیت است.
اقتصاد خلاق را به لفاظیها محدود کردهایم
مرادخانی با تاکید بر اینکه خلاقیت دیگر یک عنصر تزئینی نیست، اظهار کرد: خلاقیت یک نیروی اصلی در توسعه اقتصادی است و به همین دلیل بحث اقتصاد خلاق مطرح میشود که بسیار راهبردی است؛ آن وقت در چنین شرایطی برای کشور ما که اصولا اکثر بحرانها را با اتکا به این حوزه از سر گذرانده است شایسته نیست که به علت جهل، نادانی و ناآگاهی با این حوزه به درستی مانوس نباشیم. اقتصاد خلاق برای کشور ما نوعی مزیت رقابتی است که شوربختانه در حد لفاظیها و ایونتهای بیسر و ته محدود شده است.
چرا واژه «صنایع خلاقِ فرهنگی» اشتباه است؟
او همچنین در تبیین این موضوع که چرا واژه «صنایع خلاق فرهنگی» اشتباه است؟، توضیح داد: اصولا صنایع خلاق غیر فرهنگی نداریم. واژه «صنایع خلاق فرهنگی» به لحاظ مفهومی نابجا است چون وقتی از صنایع خلاق صحبت میکنیم یعنی محصولاتی که ارزش افزوده آنها ناشی از ایدهی به کار رفته در آنها است. خلاقیت وجه لاینفک حوزه فرهنگ و هنر است و بر اساس تقسیمبندیهایی که در این حوزه صورت گرفته است، تمام محصولات اصولا برآمده از دل فرهنگ هستند؛ در نتیجه موضوع غیرفرهنگی در صنایع خلاق نداریم.
۷ گروه اصلی صنایع خلاق
به گفته این مدرس دانشگاه کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد (آنکتاد) در گزارش سال ۲۰۱۸ خود، صنایع خلاق را به ۷ گروه اصلی شامل محصولات صنعت طراحی، محصولات صنایع دستی، محصولات صنعت نشر، رسانههای جدید، محصولات هنرهای تجسمی، محصولات سمعی و بصری، محصولات هنرهای نمایشی تقسیم بندی کرده است. البته این تقسیم بندی در گزارشی که سال گذشته میلادی ۲۰۲۴ منتشر شد به شکل مفصلتری شامل بازیهای رایانهای، کنسرتها، راستههای نوین و رویدادهای زنده و… نیز میشود بسط داده شد.
این پژوهشگر صنایع خلاق ادامه داد: بنابراین با نگاه به این تعریف و تقسیمبندیها مشخص میشود که همه این موارد مرتبط با فرهنگ است، اما متاسفانه ما در کشورمان، گاهی به جای پرداختن به اصل ماجرا خیلی علاقهمند هستیم که به سراغ حواشی برویم. صنایع خلاق به اندازه کافی واضح و مبرهن است.
حوزه فرهنگ متولی زیاد دارد!
او یکی از معضلات حوزه فرهنگ را تعدد نهادهای متولی دانست و تصریح کرد: حوزه فرهنگ متولی زیاد دارد و این باعث تشتت آرا میشود. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری درگیر صنایع خلاق هستند و این به جز سایر نهادها و سازمانهای کوچکتر است که خود را دخیل میدانند، اما مسلما موضوع مبنایی تر از این صحبتها است.
صنایع خلاق؛ چه واژه قشنگی!
مرادخانی با بیان اینکه سیاستگذاران و کسانی که به عنوان متولی درباره حوزه صنایع فرهنگی صحبت میکنند درکی از اهمیت صنایع خلاق ندارند، گفت: برخی فقط چون صنایع خلاق یک لفظ قشنگ است آن را وارد ادبیات محاوره خود میکنند.
او در این زمینه به ذکر مثالی پرداخت و گفت: چند سال قبل سند «توسعه فعالیتهای نرم و فرهنگی» توسط معاونت علمی و فناوری تهیه و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و توسط رئیس جمهور وقت در تیرماه ۱۳۹۶ ابلاغ شد، اما از آنجایی که گویا قصد داشتند سند هرچه سریعتر تصویب شود دقت کافی در محتوای آن صورت نگرفته بود به شکلی که در تمام این سند، هیچ اسمی از صنایع دستی به میان نیامده است. چطور ممکن است از فعالیتهای نرم و فرهنگی صحبت کنیم، آنوقت به صنایع دستی نپردازیم؟ سند مینویسند ولی نه نویسنده، نه تصویب کننده و نه ابلاغ کننده آن، متوجه کلیت سند و کاستیها نمیشوند چون در کشور ما برای برخی صرفا شوآف (خودنمایی) مهم است.
ظرفیتی که به آن بیتوجهیم
این پژوهشگر صنایع خلاق ادامه داد: حال این شرایط را با کشور بحرین مقایسه کنید که با ۷۰۰ کیلومتر مربع یعنی مساحتی نصف جزیره قشم، در سال ۲۰۱۵ توانسته در خصوص صادرات صنایع خلاق رقم ۵۴۸ میلیون دلار را ثبت کند که از این رقم حدود ۳۸ درصد صادرات به بازارهای آمریکای شمالی بوده است. آنوقت این رقم از کل صادرات فرش دستباف و صنایع دستی ما در همان سال بیشتر بوده است. بحرینیها برای چیزی که در آن تخصص نداشتند و بلد نبودند به سراغ متخصص رفتند تا کار اجرایی شود، اما ما در ایران با وجود ظرفیتی بزرگ و بیانتها در سراسر کشور، سندنویسی میکنیم بدون اینکه حتی به صنایع دستی اشاره کنیم.
نباید به واژههای زیبا بسنده کنیم
او با بیان اینکه واژههای مندرآوردی که مسئولان و مدیران این حوزه به کار میبرند صرفا برای راه انداختن یک سخنرانی است و آبی از آن گرم نشده است، تصریح کرد: در عرصه صادرات صنایع دستی و صنایع خلاق، مدیران ما را با چین و هند مقایسه میکنند و میگویند ایران، چین و هند سه قدرت بزرگ صنایع دستی دنیا هستند، اما خالی از لطف نیست که یک آماری را مرور کنیم. چین در سال ۲۰۲۳ میلادی بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار صنایع خلاق صادر کرده است و این یعنی اگر با کل ظرفیت صادرات نفت خام ایران مقایسه کنیم، این رقم ۵ برابر صادارت یک سال نفت ایران است. این نشان میدهد چین استراتژی درست دارد، به همین دلیل است که از حدود یک دهه قبل چین به جای اینکه روی محصولات تولیدیاش بنویسد Made in china مینویسد created by china یعنی این محصول خلق شده در چین است و این به معنای تغییر پارادایم مدیریتی است. ما هم نباید صرفا به یک سری واژه زیبا بسنده کنیم و در سخنرانیها بگوییم باید چنین و چنان شود و از فعلهای آینده استفاده کنیم.
صنایع خلاق در گرداب شوآفهای مدیریتی
این استاد دانشگاه همچنین به تفکرات یک متفکر و تحلیلگر اقتصاد فرهنگ ایتالیایی به نام «پییِر لوئیجی ساکو» اشاره کرد و ادامه داد: ساکو در مقالهای که سال ۲۰۱۱ منتشر کرد به صراحت میگوید آنچه در دنیای امروز شاهد آن هستیم، گونهای فرهنگسازی از اقتصاد است که در آن فرهنگ تبدیل به یک سرمایه اصلی شده و جایگاه آن در صدر هر نوع زنجیره ارزشی قرار دارد و به نظر میرسد جهان امروز به سمت غنا، توسعه و رشد این سرمایه نوظهور و به شدت مهم در حال حرکت است. سرمایههای فرهنگی نه تنها یک داشته انتزاعی، بلکه نوع جدیدی از سرمایه اقتصادی هستند؛ یعنی صنایع خلاق به محصولاتی تبدیل میشوند که رشد آنها اشتغالزایی، پایداری و بهبود معیشت اجتماعی را در جوامع بوجود میآورد. در این شرایط به همان تناسب هم شاهد کاهش جرم، بزهکاری، معضلات و آسیبهای اجتماعی در جوامع خواهیم بود و به مرور تابآوری جامعه افزایش مییابد. چراکه صنایع خلاق ماهیت سبز دارند و به محیط زیست و طبیعت هم آسیب نمیرسانند. این مسئله اکنون به مبنای اصلی رشد اقتصادی کشورهای کوچک و درحال توسعه جنوب شرق آسیا تبدیل شده است. این درحالی است که این کشورها حتی در مقام مقایسه با ایران هم نیستند، اما متاسفانه صنایع خلاق در ایران در گرداب لفاظیها و شوآفهای مدیریتی (خودنمایی) متلاطم شده است.
منبع: ایسنا