نمایشنامهنویس حرفهای، بهمعنای از طریق نوشتن پول درآوردن است
حمیدرضا نعیمی معتقد است، نمایشنامهنویس حرفهای نداریم. حرفهای بهمعنای خوب نوشتن نیست؛ بهمعنای از طریق نوشتن پول درآوردن است. در گام بعدی حرفهای بودن یعنی عالی نوشتن. زیرا هیچکس برای کالای بد یا نمایشنامه ضعیف پول نمیدهد.
فاطمهسادات عبادی: حمیدرضا نعیمی نمایشنامهنویس، بازیگر، کارگردان و مدرس تئاتر است. نمایشنامههای «وعدهگاه نهنگها»، «امشب دیگر مهرههای پشتم نیلبک میزنند»، «ترانهای برای آیدا»، «شرق دور شرق نزدیک»، «سقراط»، «آژاکس و سنهکا»، «شوایک»، «ریچارد»، «سقراط» و «نادرشاه» از جمله آثار نشر یافته او در قالب کتاب است. با این هنرمند در خبرگزاری سینا درباره شرایط اقتصادی نمایشنامهنویسی گفتوگویی داشتیم.
آقای نعیمی، بهنظر شما از طریق نوشتن نمایشنامه میتوان امرار معاش کرد و آیا این حرفه در اقتصاد هنر جایگاهی دارد؟
خیر. در کشور ما متاسفانه برای شاعران، نویسندگان داستان و رمان و نمایشنامه، هیچ جایگاه شغلی و اقتصادی تعریف نشده است. شاید در حوزه سینما، بتوان گفت که یک نویسنده بهصورت حرفهای، مینویسد و زندگی میکند. چراکه فیلمنامهنویسان «قرارداد تیپ» دارند و براساس آن دستمزد میگیرند. این قراردادهای تیپ، بعدها در صداوسیما و رادیو هم رعایت شد. ممکن است نسبت به سینما در پرداخت دستمزد از میزان قابل توجهی برخوردار نباشد اما به هرحال تعریف خاص خود را دارد.
شما از اعضای موسسه فرهنگی هنری خانه تئاتر هستید، خانه تئاتر برای مبحث اقتصاد نمایشنامهنویسی فعالیتی نداشته است؟
بیش از بیست سال از تاسیس خانه تئاتر میگذرد، کانون نمایشنامهنویسان که بعدها مترجمان هم به نام آن اضافه شد، بهعنوان یکی از زیر شاخههای این خانه در تمام این سالها سعی کرد برای نمایشنامهنویس بهعنوان عضوی بسیار مهم که بهنظر من سر یک مجموعه نمایشی محسوب میشود تعریف شغلی و درآمدی داشته باشد. در همان سالهای آغازین، مرکز هنرهای نمایشی در تعامل با خانه تئاتر دست به تشکیل و راهاندازی شورای ساخت زد و براساس سابقه، تعداد کارها، جایگاه علمی و هنری نمایشنامهنویسان آن را به ۶ یا ۷ دسته تقسیم کرد. از پایینترین تا بالاترین رقم و بعد یک دستمزد ویژه برای نویسندگان ارشد در نظر گرفت. مثلا بزرگانی همچون بهرام بیضایی، اکبر رادی، محمود استادمحمد، اسماعیل خلج، بهزاد فراهانی و… نویسندگان ارشد محسوب میشدند. این دوران، دوران شانیت برای تمام شاخههای هنر نمایش از جمله نمایشنامهنویس بود. با از بین رفتن شورای ساخت که بهدلیل خیانت عدهای از مسئولان و تئاتریها بود، رسما یک بینظمی در تئاتر شکل گرفت. در تمام این سالها هم مسئولانی که در راس اداره کل مرکز هنرهای نمایشی حضور داشتند با وجود درخواستهای کتبی هنرمندان و بحثهای آسیبشناسانه حاضر نشدند یک بار دیگر به این وضعیت آشفته سروسامان بدهند. وقتی قانون مدون یا آییننامهای وجود داشته باشد، یک نمایشنامهنویس میداند در قبال واگذاری اثرش به یک گروه، تقاضای نامتعارفی نداشته باشد و از طرفی در حق و حقوقش اجحافی صورت نگیرد. این مشکلی است که در این سالها بین نمایشنامهنویسان و مترجمان با تهیهکنندگان، مدیران تولید یا کارگردانان بیشتر شده و همواره برای حل اختلافات و شکایتشان به مرکز هنرهای نمایشی یا خانه تئاتر برای داوری مراجعه میکنند.
با توجه به این که طی دو- سه سال گذشته بهعنوان رییس کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان خانه تئاتر مشغول به همکاری بودهاید برای بهبود این شرایط کاری انجام دادهاید؟
هیات مدیره کانون و من با همفکری به یک مدل و راهکار تقریبا متناسبی برای تعریف دستمزد درامنویس و مترجم رسیدیم. این مدل براساس تورم بهصورت درصدی طبق افزایش دستمزد وزارت کار سال به سال افزایش پیدا میکرد. بهنوعی میتوان گفت باعث میشد نمایشنامهنویس و مترجم نسبت به شرایط تورم اقتصادی همچون دیگر حرفهها دریافتی منطقی داشته باشد. این جریان را بهصورت آییننامه در اختیار اعضای کانون قرار دادیم. پس از توافق هم به مرکز هنرهای نمایشی پیشنهاد دادیم که همه گروههایی که در تئاترهای خصوصی و دولتی، نمایشی را به صحنه میبرند مکلف باشند با شخص درامنویس یا مترجم قرارداد مکتوب داشته باشند. براساس این آییننامه و قرارداد مکتوب، گروه متعهد است دستمزد نویسنده یا مترجم را پرداخت کند. حال اگر بنابر شرایطی، سالن بهدلیل ظرفیت و تعداد صندلیها امکان فروش بالایی نداشته باشد یا با عدم استقبال تماشاگر مواجه شود بندهایی بهعنوان توافق بین نویسنده با گروه اجرایی و تهیهکننده پیشبینی شده که براساس آن تخفیفی در نظر گرفته شود. آییننامه را به مدیرکل هنرهای نمایشی وقت، آقای کاظم نظری ارائه و در طی یک جلسه توضیحات لازم داده شد. ایشان هم موافقت و تایید کردند که کار ارزندهای صورت گرفته و باید حتما انجام شود. فرم قرارداد هم تنظیم شد تا گروهها در اختیار داشته باشند. اما از زمان ارائه آن تا به امروز متاسفانه این امر محقق نشده است.
بهنظر شما، نمایشنامهنویسی بهعنوان شغل پذیرفته شده است؟
در تمام دنیا وقتی کسی عضو صنف نمایشنامهنویسان، بازیگران، کارگردانان، طراحان و… باشد، براساس حق عضویتی که پرداخت میکند، صنف حافظ منافع او محسوب میشود. در چنین شرایطی هنر و حرفه شما رسمیت داشته و براساس قانون کار، شما شاغل، و حرفه شما یک شغل بهحساب میآید؛ اما تا انجام همین گفتوگو، در ایران حرفه تئاتر که کار دشوار، پیچیده، طاقتفرسا و پرهزینهای است بهعنوان شغل پذیرفته نشده است. پس اولین گام آن است که تخصص من و شما بهعنوان شغل پذیرفته شود تا مسئولان مکلف به ایفای نقش شوند. شما بگویید تعریف تئاتر دولتی و تئاتر خصوصی در ایران چیست؟ آیا ما چیزی به نام تئاتر دولتی داریم؟ همین حالا در شهرهای غیرتهرانی، بسیاری از هنرمندان با هزینه شخصی تئاتر را زنده نگه داشتهاند. ما در ایران نمایشنامهنویس حرفهای نداریم. حرفهای در گام نخست بهمعنای خوب نوشتن نیست؛ بهمعنای از طریق نوشتن پول درآوردن است. در گام بعدی حرفهای بودن یعنی عالی نوشتن. زیرا هیچکس برای کالای بد یا نمایشنامه ضعیف پول نمیدهد. مطمئنا زمانی میشود از نوشتن پول درآورد که مقبول واقع شده باشید و گروههای اجرایی خواستار این باشند بهجای نوشتههای دیگران، از شما استفاده کنند. این موضوع باعث رقابت میشود تا دیگرانی که کارشان بهدلیل ضعف ساختاری مورد استقبال قرار نمیگیرد، تلاش کنند از نظر کیفی پیشرفت کرده و تبدیل به نویسندهای حرفهای شوند.