«شبیه‌سازی موجودات زنده»خوب یا بد؟!

توسعه فناوری شبیه‌سازی موجودات زنده و ورود آن به حوزه هایی کاربردی نظیر بازتولید و درمان در سال‌های اخیر، حساسیت‌های گسترده‌ای را در جامعه جهانی برانگیخته است. از یک سو موافقان با طرح موضوعاتی نظیر توانمندی این فناوری در اصلاح نواقص زیستی و درمان بیماری‌ها از آن حمایت می نمایند و از سوی دیگر، منتقدان با در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقی و اجتماعی، از ناتوانی بشر در کنترل پیامدهای این فناوری ابراز نگرانی می‌کنند.

در کشور ما نیز نظیر جوامع دیگر و با توجه به حساسیت های مختلف فرهنگی و مذهبی، توسعه این فناوری، مستلزم درک عمومی مثبت و ایجاد پذیرش اجتماعی مناسب در مورد آن است. در این خصوص پژوهشی توسط محققینی از دانشگاه تهران به انجام رسیده که در آن میزان پذیرش فناوری شبیه‌سازی از دو نوع بازتولیدی و شبیه‌سازی درمانی در بین افراد حاضر در جامعه دانشگاهی ایران مورد بررسی و سنجش واقع شده است.

توسعه فناوری شبیه‌سازی موجودات زنده و ورود آن به حوزه هایی کاربردی نظیر بازتولید و درمان در سال‌های اخیر، حساسیت‌های گسترده‌ای را در جامعه جهانی برانگیخته است.

در این پژوهش، 316 نفر از دانشجویان و اعضاء هیأت‌علمی دانشگاه‌های شهر تهران مشارکت نموده اند. داده های مورد نیاز این پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردیده و با به کارگیری روش های آماری، مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است.

یافته‌های این مطالعه علمی پژوهشی نشان می‌دهد  که درک عمومی جامعه دانشگاهی از شبیه‌سازی انسانی با هدف بازتولید، منفی است. ولی جامعه فوق، نسبت به جنبه دیگر شبیه‌سازی یعنی استفاده در امور درمانی، نظری مثبت و موافق دارند.

در این پژوهش، مشخص شد که جنسیت، عاملی تأثیرگذار بر میزان پذیرش این فناوری است.  بدین معنا که مردان شرکت کننده در این مطالعه، نسبت به فناوری شبیه‌سازی خوش‌بین بوده، در حالی که  زنان نسبت به آن بدبینی داشته اند.

یافته‌های این پژوهش جالب که در فصل نامه «سیاست علم و فناوری» وابسته به مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور منتشر گردیده، می‌تواند دلالت‌های سیاستی قابل ملاحظه‌ای را برای سیاست‌گذاری‌های مرتبط با توسعه فناوری شبیه‌سازی در اختیار سیاست‌گذاران علم و فناوری کشور قرار دهد.

 

گزارش: محمدرضا دلفیه

منبع: مهاجری، آ. و همکاران. 1395. سنجش پذیرش اجتماعی فناوری شبیه‌سازی انسان در جامعه دانشگاهی ایران. سیاست علم و فناوری ، 8(4): 48-35.

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا