سیناپرس از نگرانیها و ظرفیتها گزارش میدهد:
هوش مصنوعی؛ فرصت یا تهدید محتوای دیجیتال؟
آرین کربلائی: استفاده از قابلیتهای هوش مصنوعی در اقتصاد و صنایع خلاق یک فرصت است یا تهدید و آیا آینده صنایع فرهنگی و فناوریهای نرم با ترویج استفاده از هوش مصنوعی در خلق آثار فرهنگی از جمله موسیقی، ویدئو و تولید محتوای دیجیتال بهتر خواهد شد؟
به گزارش سیناپرس، این روزها دغدغه و چالش اصلی فعالان حوزه اقتصاد خلاق و به ویژه سازندگان و کارآفرینان حوزه اقتصاد دیجیتال و تولید محتوای دیجیتال این است که چگونه از هوش مصنوعی برای افزایش کارایی و بهرهوری و تقویت ظرفیتهای خلاقانه استفاده کنند. به این آمارها دقت کنید!
ظرف 4 هفته در فوریه سال 2021 میلادی، آمریکاییها بیش از 143 میلیارد دقیقی محتوای ویدئویی تولید و تماشا کردند و در فوریه سال بعد این عدد به بیش از 169 میلیارد دقیقه رسید و در سال 2021 شهروندان آمریکایی تقریبا معادل 15 میلیون سال محتوای ویدئویی را به اشتراک گذاشتهاند.
بر اساس برآوردها تخمین زده میشود که تا سال 2030 میلادی ارزش بازار صنعت استریم به عنوان یکی از صنایع نوظهور در دنیای سرگرمی دنیا به 330 میلیارد دلار در آمریکا برسد و انتظار میرود که ارزش بازار اقتصاد خلاق این کشور از 250 میلیارد دلار فعلی تا سال 2027 به 480 میلیارد دلار جهش کند.
استریمینگ در واقع پخش زنده روند بازی برای مخاطبان آنلاین، در بستر پلتفرمهای مخصوص است. در این نوع از پخش، دیگر لازم نیست مخاطب محتوا، ابتدا آن را دانلود کند و سپس به تماشای آن بنشیند. بلکه میتواند به صورت زنده و به اصطلاح جاری، محتوای مورد نظر خود را تماشا کند. بینندگان میتوانند به تماشای استریمهای موردعلاقه خود روی کامپیوتر، موبایل و یا حتی کنسولهای بازی بنشینند.
انقلاب در پخش زنده با هوش مصنوعی
هوش مصنوعی مولد از جمله پرپسامدترین واژههای این روزهاست چرا که با هجوم فناوری جدید از جمله هوش مصنوعی مولد، چشمانداز پیش روی سازندگان صنعت سرگرمی مبتنی بر هوش مصنوعی در حال تغییر است و همه در جستجوی راهی برای خلق آثار جدید و سهم بیشتر از بازار هستند.
گای آرمیتاژ، بنیانگذار و مدیر اجرایی Zealous میگوید: اکوسیستم هوش مصنوعی به قدری سریع در حال حرکت است که برای سازندگان درک تأثیری که بر روی آنها میگذارد، دشوار است. چرا که هوش مصنوعی در زمان انجام کارهای تکراری بیحسکننده صرفهجویی میکند و به مفاهیم اولیه سرعت میبخشد. افزون بر اینکه الگوریتمهای فشردهسازی بهتر، تشنگی روزافزون مخاطبان را برای تجربههای با کیفیت بالا تسریع میکنند و ممکن است به ما این امکان را بدهند که در بلندمدت از نظر محیطزیست دوستتر باشیم، چرا که ۲ درصد از انتشار کربن جهانی ناشی از مراکز ذخیرهسازی دادههاست.
اما تهدید را نباید دستکم بگیریم چرا که هوش مصنوعی راه را برای سرقت داراییهای معنوی و نقض حق خلق یک اثر را ممکن است باز کند. آرمیتاژ میگوید: هوش مصنوعی میتواند داراییهای معنوی را بدزدد و از آن درآمدزایی کند.
جفری جانستون، مدیر پروژهای به نام Streamable، بر این باور است که فناوریهای جدید میتوانند به سازندگان و تولیدکنندگان در صنعت سرگرمی پخش زنده کمک کنند تا محصولات خود را به صورت کارآمدتری از جمله هوش مصنوعی پخش کنند که باعث صرفهجویی در زمان تولید، ویرایش و پخش ویدئوها میشود.
او توضیح میدهد یکی از بزرگترین چالشهایی که سازندگان با آن روبرو هستند، نیاز به ارائه دائمی موضوعهای تازه و مرتبط است و خلاقیت زمانبر است و هوش مصنوعی این چالش را برطرف میسازد زیرا ما این توانایی را داریم که موضوعات جدید و پرطرفدار را به محض ظهور آنها شناسایی کنیم و به طور فعال سوژههای آینده و بالقوه مرتبط را برای سازندگان نشانهگذاری کنیم. جانستون با اشاره به چالش ویرایش در صنعت استریم میگوید: این چالش ممکن است یکی از خستهکنندهترین بخشهای این فرآیند باشد ولیکن هوش مصنوعی امکان کپی صدا، ایجاد برش، چسباندن و ویرایش روی رونوشتها را تا حد ویرایش یک سند متنی مبتنی بر Word را آسان میسازد.
او یادآوری میکند: برای سازندگانی که قبلاً محتوا را در یک قالب، مانند پادکستها ایجاد کردهاند، هوش مصنوعی به تغییر کاربری و قالببندی محتوای آنها برای قالبهای دیگر مانند ویدیوی کوتاه کمک و دامنه دسترسی آنها در چندین پلتفرم و دستیابی به مخاطبان کلیدی بیشتری را هموار میسازد.
جانستون اضافه میکند که در نهایت، سازندگان خوب از هوش مصنوعی برای خلاقیت بیشتر و سازندگان بد از هوش مصنوعی برای انتشار محتوای عمومیتر استفاده میکنند. روشی که ما در مورد این موضوع فکر میکنیم بیشتر این سوال است که چگونه از هوش مصنوعی برای پخش کارآمدتر محتوا بدون از دست دادن صدای منحصر به فرد خود استفاده کنیم.
فشار انحصار و چالش هوش مصنوعی
آیا استفاده از هوش مصنوعی به انحصار در تولید محتوای دیجیتال را از بین میبرد یا باعث نقض حق مولف، خلق اثر و مالکیت معنوی میشود. جانستون از این اتفاق به عنوان بزرگترین چالش هوش مصنوعی یاد و تاکید میکند: از آنجایی که بازار پدیدآورندگان یک بازار پویا با فناوریهای جدید است که به سرعت در حال ظهور هستند، سازندگان با چالشهایی از جمله وابستگی به پلتفرم، مالکیت معنوی و مسائل مربوط به حق چاپ و کشف و دیده شدن مواجه هستند.
او میگوید: به عنوان مثال، بسیاری از تولیدکنندگان ویدئوها، کلیپها و محتواهای دیگر دیجیتال برای امرار معاش خود به پلتفرمهایی مانند YouTube، Instagram، TikTok یا Patreon متکی هستند، اما اجازه دادن به پلتفرم دیگری که واسطه بین مخاطبان شما باشد مخاطره آمیز است چرا که تغییرات در الگوریتمها، سیاستها یا بسته شدن ناگهانی پلتفرمها میتواند به طور قابل توجهی بر سازندگان تاثیر بگذارد.
جانستون میافزاید که به عنوان مثال، یوتیوب به تازگی شروع به از کار انداختن افزونههای مسدود کنندههای تبلیغاتی کرده تا میلیاردها بیننده خود را مجبور به دیدن تبلیغات کند که این موضوع واکنشهای زیادی را به همراه داشته چرا که باعث حذف رکوردهای مسدودکنندههای تبلیغاتی شده و حتی باعث شده برخی اخلاقی بودن آن را زیر سوال ببرند. او میگوید: داشتن مخاطب، کلیدی است و وقتی شروع به جلب توجه کردید، مهم است، و سازندگان میخواهند اطمینان حاصل کنند که بر پخش محصولات خود کنترل دارند و مستقلتر از پلتفرم هستند و بر ارتباط با بیننده متمرکز هستند. جانستون اظهار میدارد: تولیدکنندگان و سازندگان بزرگ محتوای دیجیتال تیمهای حقوقی بزرگی دارند و میتوانند در صدد احقاق حقوق خود برآیند اما تولیدکنندگان سازندگان کوچکی که میخواهند از مالکیت معنوی خود محافظت کنند، منابع لازم برای انجام این کار را ندارند و به حال خود رها میشوند.
حریم خصوصی و چالش نظارت
چالش دیگر در حوزه محتوای دیجیتال به امنیت حریم خصوصی دادهها و حد و مرز دسترسی سازندگان این آثار برمیگردد که به گفته تحلیلگران ممکن است بر ایجاد درآمد پایدار در جوامع اثر بگذارد. آرمیتاژ میگوید: اینکه در آینده چگونه خواهد شد تا حد زیادی به تفکر انتقادی در حوزه استفاده از هوش مصنوعی در این صنعت برمیگردد اما مثل همه فناوریها، سرنوشت ما احتمالاً در منطقه خاکستری رقم خواهد خورد. او هشدار میدهد: الگوریتمهای پیشنهادی موجود بیشتر به مسابقه تسلیحاتی افراطی شبیه است که باعث میشود کاربران رسانهها و محتواهای رادیکال را بیشتر دنبال کنند که اثر آن رواج عصبانیت و دو قطبی شدن جامعه خواهد بود.
این تحلیلگر و فعال صنعت استریم تاکید میکند: با این حال، نسبت به یک چیز مطمئن هستیم، تلفنهای هوشمند به همه اجازه میدهند تا عکسهای بهتری تولید کنند و ابزارهای هوش مصنوعی نیز میتوانند هزینه تولید وپخش ویدئوهای آن را کاهش و به سیل این فیلمهای آنلاین بیافزایند و این مم است که افرادی که مهارت دارند اما بودجه کافی ندارد، از این مسیر خودشان را نشان دهند. او میگوید: (تولید) بیشتر همیشه به معنای بهتر نیست و نکته کلیدی این است که سازندگان را قادر به تولید بهتر میکند و نه فقط بیشتر. چرا که محتوای بهتر به معنای کیفیت بالاتر است و زمانی که سازندگان محتوای با کیفیت بالاتر تولید میکنند، به این معناست که حقوق مصرفکننده هم رعایت میشود و هوش مصنوعی این امکان را ایجاد میکند که کیفیت بهتر است تا کمتر.