پوشش زنان و پیشینه تاریخی آن در فرهنگ ایرانی
طی روزهای اخیر، بحث های متعددی در زمینه حجاب و نوع پوشش زنان در تاریخ ایران مطرح شده و در این آشفته بازار هر قلمی به دلخواه خود بخشی از حقیقت را تصاحب کرده و بخشی را بر اساس سلیقه خود پر رنگ می کند. به همین دلیل تلاش کردیم در این گزارش به بررسی تاریخ پوشش زنان ایرانی در روزگار پیش از اسلام پرداخته و نگاهی به ادبیات ایران و دیدگاه برخی بزرگان تاریخ سرزمینمان در این رابطه داشته باشیم.
به گزارش سیناپرس، در وهله نخست باید اذعان داشت که انسان تنها موجود جهان است که آگاهانه برای خود پوشش مصنوعی ایجاد کرده و این ویژگی در هیچ موجود دیگری مشاهده نمی شود. جامعه شناسان بر این باور هستند که اگرچه پیدایش و ابداع پوشش توسط بشر به خاطر دور ماندن از گزند تغییرات آب و هوایی و پیشگیری از آسیب دیدگی ناشی از این شرایط بود، اما توسعه و استفاده از پوشش و لباس، نمادی از رشد و بالندگی فرهنگ انسانی بوده و توسط جوامع مختلف و به ویژه کشورهای حوزه فرهنگی ایران مورد استفاده قرار داشت.
طی روزهای اخیر بحث های متعددی در مورد ریشه های فرهنگ پوشش در ایران زمین مطرح شده و برخی افراد به طور کلی منکر وجود چنین پیشینه ای در ایران هستند. این موضوع در حالی عنوان می شود که شواهد باستان شناسی، مستندات تاریخی و ادبیات ایران مشحون از شواهدی است که خلاف این موضوع را اثبات کرده و در نگاهی به دور از تعصب باید اذعان داشت که پوشیدگی همواره یکی از ویژگی های فرهنگ ایرانی بوده و این موضوع نه در مرزهای کنونی ایران که در گستره وسیع جغرافیای فرهنگی ایران زمین دیده می شود.
در این میان باید توجه داشت که پوشش، اصلی بدیهی در فرهنگ چند هزار ساله ما ایرانیان بوده و اگرچه نوع پوشش همواره در حال تغییر و گذار است اما ماهیت آن همواره در حافظه تاریخی ایران زمین منعکس شده است.
پیش از ورود به این بحث مهم باید تاکید کرد که جایگاه زن در هر جامعه ای بهعنوان یکی از استانداردهای فرهنگی آن جامعه محسوب شده و به طور مستقیم نشان دهنده میزان آزادی و حقوق انسانی رایج در آن جامعه است.به گزارش سیناپرس، شواهد باستان شناختی و مطالعه متون مذهبی و تاریخی ایران نشان میدهد :در روزگار هخامنشی، زنان از آزادیهای مدنی و حقوقی بالایی برخوردار بوده و تفاوت چشمگیری بین جایگاه زن و مرد در سطوح مختلف جامعه از زنان دربار تا کارگران و خدمتکاران دیده نمی شود.
گذشته از مستندات باستان شناسی، در لا به لای نوشته های پژوهشگرانی چون هاید ماری کخ، رولف نارمن شارپ و رومن گیرشمن، میتوان اطلاعاتی در رابطه با نقش زنان در جامعه و دولت هخامنشی به دست آورد. از سوی دیگر مورخین کهن همچون گزنفون، هرودوت و حتی ابوریحان بیرونی نیز در آثار خود اطلاعات ارزشمندی در این رابطه به یادگار گذاشته اند و این اطلاعات را می توان با بررسی متون مذهبی باستانی همچون اوستا و بررسی های انجام شده توسط نویسندگان و پژوهشگران این حوزه همچون آر. سی زنر و مری بویس، تکمیل کرده و تصویری کامل تر از زن ایرانی در روزگار باستان به دست آورد.
مروری بر اسناد تاریخی و شواهد باستان شناسانه نشان دهنده وجود پوشش فاخر زنان ایرانی از روزگار ایلامی تا هخامنشی و ساسانی و عصر اسلامی است. در کشورهای همجوار ایران امروزی که همگی متاثر از فرهنگ شرقی هستند نیز مشابه این سنت دیده شده و برای نمونه زنان آشوری در ملا عام رو بنده استفاده کرده و در بسیاری از کشورها مانند مصر نیز زنان همواره لباس های گشاد بر تن داشته و تن پوش چسبان نوعی توهین و بی تمدنی محسوب می شد.
ویل دورانت مورخ مشهور در رابطه با فرهنگ پوشش در ایران باستان می نویسد: غالب پارسیان، برهنه بودن حتی قسمتی از بدنشان را بی شرمی دانسته و همواره جامه بلند می پوشند.
شاید یکی از زیباترین تصاویر باقی مانده از پوشش زنان ایرانی در دوران باستان، نقش ملکه ناپیراسو از روزگار پادشاهی ایلام است که یک لباس فاخر و کاملا پوشیده محسوب شده و روی سرش یک سربند دیده می شود.
متاسفانه شرایط ایجاد شده فعلی به نوعی است که در آن ادعاهای بی اساسی مبتنی بر نا آگاهی مطرح شده و برخی به اشتباه تصاویر و نقوش تخت جمشید را به زنان ایرانی منتسب می کنند در حالی که اصولا در تخت جمشید نقش هیچ زنی کشیده نشده است. البته این موضوع به معنی فقدان شواهد از چگونگی پوشش زنان در این روزگار نبوده و در برخی نقوش باقی مانده از دوره هخامنشیان به زنانی بر می خوریم که پوششی جالب دارند.
شواهد باستان شناختی گویای این واقعیت است که لباس زنان هخامنشی عموما پوششی ساده و بلند است و زنان دیگری نیز از پهلو به اسب سوار شده و عموما پارچه ای مستطیل به روی لباسشان داشته و در زیر آن پیراهنی بلند تا مچ در بر کرده و تقریبا هیچ نقطه ای از بدنشان دیده نمی شود. به باور برخی کارشناسان، این چادر مربع شکل همان چادر ایرانی است که در طول زمان شکل آن تغییر کرده و رفته رفته به شکل امروزی در آمد.
به گزارش سیناپرس، بررسی شواهد باستان شناسی باقی مانده از این روزگار، مستندات دیگری در اختیار ما قرار می دهد. برای نمونه در یک مهر سنگی استوانه ای مربوط به دوره هخامنشی که امروزه در موزه لوور پاریس نگهداشته می شود ملکه ای ایرانی دیده می شود که با لباس و تاج بر مسند شاهی تکیه زده و از همین چادر ایرانی برای پوشش استفاده می کند.
شاهد دیگر استفاده از این نوع پوشش در روزگار هخامنشی، فرش مشهور پازیریک است. تصاویر این فرش نشان می دهد؛ زنان هخامنشی صورت خود را نپوشانده و از پوششی مشابه دو نمونه ذکر شده فوق استفاده می کردند.
در نمونه مهری دیگر، زنی بلند پایه بر صندلی تخت مانندی که پشتی مرتفعی دارد، نشسته و پاهایش را روی چهارپایه گذارده و گل نیلوفری در دست دارد. لباس این زن، لباس رایج در دربار هخامنشی است، کلاهی شبیه تاج بر سر دارد که شنلی روی آن انداخته است. این تصویر متعلق به زنی بلندپایه است که با رفتاری درباری خواسته است تا اعتبار و درجه خود را بالا ببرد.
بررسی شواهد تاریخی و باستانی از عصر اشکانی اما نشان می دهد؛ زنان این دوره از شلوارهای چین دار و پیراهن های بلند استفاده کرده و همچنین در پوشش سر مشابه زنان هخامنشی از همان پوشش سنتی بهره جسته و تقریبا تمام موهایشان پوشیده بود. تصاویر باقی مانده از پوشش زنان اشکانی همچنین گواه این موضوع است که بلندی لباس زنان گاه به حدی بود که روی کفش آن ها را نیز پوشانده و در این دوره گاهی زنان با دستارهایی که دور سرشان پیچیده شده و ادامه آن روی شانه هایشان قرار گرفته به تصویر کشیده می شوند.
در مورد زنان ساسانی اما شواهد و مستندات به مراتب بیشتر از دوره اشکانی است و اسناد باقی مانده نشان می دهد: چادر و شنل از عناصر مهم پوشش زنان ساسانی بوده که ما آن را بر سر ملکه آذرمیدخت، دختر خسروپرویز که مدتی بر ایران حکمرانی کرد، می بینیم. در طاق بستان نیز سربندها و دستارهای موجود روی سر زنان ساسانی به خوبی دیده شده و سندی دیگر از نوع پوشش زنان ایرانی است.
نکته مهمی که باید به آن اشاره کنیم این است که این پوشیدگی و عفاف تاریخی به منزله محدود شدن زنان ایرانی نبوده و شواهد تاریخی نشان می دهد، همانگونه که امروزه زنان ایرانی در عرصه های مختلف جامعه حضور دارند، در طول تاریخ نیز زنان ایرانی دوشادوش مردان در تلاش و کوشش بودند و همواره نقش و اهمیتی زیادی در جامعه داشتند.
برای نمونه بایدگفت؛ ایرانیان باستان، در ماه اسفند و به ویژه روز اسفند از آن ماه را که «اسفندگان» نامیده می شد، جشنی برای بزرگداشت زن می گرفتند و روایت ابوریحان بیرونی و گواهی او که در هزار سال پیش (زمان ابوریحان) هنوز آن جشن برگزار میشده، نشان از اهمیت و جایگاه زن در فرهنگ و تاریخ ایرانی دارد. وی در این رابطه می نویسد:
- اسفندارمذ، فرشته موکل بر زمین است و نیز بر زنهای درستکار و عفیف و شوهر دوست و خیرخواه … و در زمان گذشته این ماه، بهویژه این روز عید زنان بوده است. (بیرونی، 1352: 302)
این نکته را نیز باید در نظر داشت که گرامیداشت زن، ویژه این روز و این ماه نبوده است و هر شبانگاه در عبادت شبانه زرتشتیان، عفاف و پاکی زنان و دختران ستایش می شدند. در متون زرتشتی این موضوع به روشنی بیان شده است:
- کدبانوی خانه را …. میستاییم. زن پارسایی را میستاییم که بسیار نیک اندیش، نیک گفتار، نیک کردار بوده و بهخوبی تعلیم یافته باشد….
در روزگار پس از اسلام نیز این سنت تداوم داشته و امروزه دختران سرزمین ما وارث فرهنگ و تمدنی چند هزار ساله هستند که چنان بر ارکان تاریخ ریشه دارد که کمتر تندبادی می تواند گزندی بر شاخه های تنومند آن وارد کند.
در این نوشتار قصد ما پرداختن به موکدات اسلامی در زمینه حجاب نیست که این موضوع خود نیازمند مقوله ای جدا و مفصل است ولی نمی توان از اشارات متعدد ادبیات غنی فارسی در این زمینه چشم پوشی کرد، جایی که سعدی علیه الرحمه می گوید:
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت / تا چون خورشید نبینند به هر بام و درت
بارها گفته ام این، روی به هر کس منمای / تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت
و در مقالی دیگر حکیم پارسی گوی، فردوسی طوسی می گوید:
منیژه منم دخت افراسیاب / برهنه ندیده، رُخم آفتاب
کس از پرده بیرون ندیده مرا / نه هرگز کس آوا شنیده مرا
و شعری زیبا از خاقانی که داشتن حجاب برای زنان را به قدری مهم می داند که در در مدح عصمت الدین خواهر منوچهر، دارنده حجاب را به خانه خدا تشبیه کرده و می گوید:
چندان که مجاور حجابی
داری صفات نهان کعبه
به گزارش سیناپرس، اما تاکید بر این نکته دارای اهمیت است که علاوه بر پیشینه فرهنگی غنی ایرانیان، در کلام و سیره بزرگان دین نیز بر این موضوع تاکید شده است که مردم باید متناسب با روزگار خود لباس پوشیده و بر اساس زمان حرکت کنند.
در کتاب کافی آمده است که یک روز سفیان ثوری بر امام صادق وارد میشود. حضرت لباس سفید بسیار لطیفی، مانند پوست نازک تخم مرغ پوشیده بود. تا چشمش به آن لباس افتاد، به حضرت اعتراض کرد که چرا شما باید یک همچون لباسی بپوشید؟ حضرت فرمود: مگر چه عیبی دارد؟ سفیان گفت شما مگر باید از اهل دنیا باشید؟
حضرت فرمود: اساساً تمام نعمتهای دنیا مال صالحین است، نه مال فاسقین! چیزی که در ذهن شما هست این است که پیامبر و حضرت علی علیهما السلام که از این لباس ها نمی پوشیدند، شما این را نمی دانید که این مسئله، مربوط به اسلام نبوده است، مربوط به زمان است.
اگر پیامبر در زمان من بود مثل من لباس می پوشید، اگر من هم در زمان پیامبر بودم، مثل او لباس میپوشیدم…. اما اینکه انسان نوع لباسش را چگونه باید انتخاب کند، این دیگر مساله زمان است… لباسی که امروز من می پوشم لباس معتدل امروز است؛ یعنی در اسلام پارچه اصالت ندارد که حتماً باید یک نوع لباس بپوشند، بلکه اسلام اصولی دارد که طبق آن باید لباس پوشید و آن اصول، ثابت است.
در خاتمه بر این نکته تاکید می کنم که موضوعات فرهنگی را نمی توان و نباید با جبر و فشار نهادینه کرد که این موضوع ممکن است در کوتاه مدت نتیجه بخش باشد اما قطعا در درازمدت نتیجه عکس خواهد داشت. آگاهی کلید دانش بوده و قطعا برای ترغیب جوان ایرانی به پایبند بودن به اخلاقیات باید وی را از گذشته خود آگاه کرد و این امر نیازمند آموزش است نه فریاد!
دکتر احسان محمدحسینی – باستان شناس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه
No tags for this post.