تفاوتهای اشتباه فردی و خطای ساختاری

اطلاعرسانی واقعیتها و رویدادها به دقیقترین و قابلاعتمادترین شیوه ممکن و نظارت بر روندها، رویدادها و آشکار کردن موضوعاتی که بهعمد یا سهو از دید مخاطبان پنهان مانده یا پنهان نگاه داشته شده است و ارائه پیشنهادهایی مبتنی بر تحلیلهای منطقی.
حوزه علم نیز از این کلیت مستثنا نیست. وظیفه بازگیران حرفهای رسانه، اطلاعرسانی دقیق و قابلاعتماد و مستند رویدادها و تحلیل دقیق موضوعات و بحثها و روندهای موجود است. هدف اصلی افزایش آگاهی مخاطب، توانا کردن او در تشخیص سره و ناسره و نظارت بر صداقت و عملکرد درست جامعه علمی است.
این فعالیت در طول سالهای طولانی با چالشها و آزمونهای مختلفی مواجه شده است. تجربه این مواجهه و این برخوردها و مطالعه عملکرد رسانهها در موضوعات مختلف و واکنشها آنها و تأثیراتی که بر مردم میگذارند، باعث شده است تا با مرور زمان برخی از اصول و روشهای عملی در حوزه ژورنالیسم شکل بگیرد. اصولی که امروز زیرساختهای بدیهی این حوزه را تشکیل میدهد.
یکی از بدیهیترین این اصول تلاش برای رعایت دقت و صحت محتوایی است که در رسانه تولید و از طریق آن منتشر میشود. یکی از سختترین لحظات زندگی هر روزنامهنگار – به معنی عمومی این واژه که شامل همه افرادی میشود که در تولید محتوای رسانههای مختلف نقش دارند – زمانی است که متوجه میشود محصولی که تولید کرده است کامل نبوده و یا از طریق رسانهی آنها و زیر نظر آنها اطلاعاتی اشتباه و غیردقیق منتشرشده است و ناچار به اصلاح یا شفاف کردن آن موضوع و از آن بدتر پس گرفتن و تکذیب داستان روایتشده خود میشود.
رسانههای معتبر برای کاهش دادن این خطاها اصول و تکنیکهایی را طراحی کرده و اجرا میکنند که بر اساس نوع محتوا و نوع رسانه تفاوتهای فنی دارند. برای مثال در یک گزارش تحقیقی و افشاگرانه که قرار است بهصورت مکتوب منتشر شود، پسازاینکه تیم تهیه، همه دقتها و بررسیها را انجام داد نتایج و دادههای خود را ممکن است در اختیار گروهی از همکاران خود بگذارد که تا آن لحظه درگیر تولید محتوا نبودهاند تا بتوانند با نگاهی تازه و نقاد کل فرآیند کار را مرور کنند تا مطمئن شوند خللی در بخشی از داستان وجود ندارد.
در گفتگوهای مختلف بهخصوص گفتگوهای رادیویی و تلویزیونی یکی از روشهای رایج این است که تیم تهیه پس از تعیین میهمان و موضوع تحقیق مناسبی درباره موضوعات مختلف که ممکن است در گفتگو مطرح شود انجام میدهند و تعاریف، اصطلاحات، آمار و ادعاها و نقلقولهای مختلف را تهیه و در اختیار گفتگوکننده میگذارند تا آن شخص مطمئن شود میتواند گفتگو را به بهترین شکل اداره کرده و همچنین جلوی خطاهای احتمالی را بگیرد.
با همه این دقتها، روزنامهنگاران و فعالان رسانهای نیز درنهایت انسان هستند. ما هم دچار بیدقتی میشویم، ما هم اشتباه میکنیم و گاهی فارغ از اینکه محتوای ما از چندلایه محافظ گذشته باشد ممکن است در آن خطایی رخ بدهد و ما بعد از انتشار متوجه شویم که محصولی نامرغوب را در اختیار مخاطبان خود قرار دادهایم. این اشتباه میتواند شامل آمار و دادههای غلط، ایدهها و ادعاهای اشتباه و تائید نشده یا حتی عدم مشخص کردن موقعیت حقوقی افرادی باشد که به آنها تریبون دادهایم.
این خطاها درنهایت گریزناپذیر هستند به همین دلیل هم در همه رسانهها میتوانید بهطور مکرر شاهد ارائه توضیحات، تصحیحها و در مواردی، تکذیبیهها باشیم. در عمده رسانههای جهان نهتنها این اصلاحها با حداکثر سرعت ممکن و به شفافترین و صریحترین وضعیت اتفاق میافتد که غیر از اعلام در همان برنامه یا صفحه یا بخش یا ستون در یک بانک اطلاعاتی قابلدسترسی عمومی نیز بهصورت یکجا ذخیره میشوند تا مخاطبان بتوانند به آرشیو اصلاحات آن رسانه دسترسی داشته باشند.
اینکه بعد از رخ دادن یک خطا آن را اصلاح کنیم از بدیهیترین اصول اخلاقی نهتنها در حوزه رسانه که در زندگی عمومی نیز به شمار میرود. در رسانههای حرفهای مسئله فقط ارزشی اخلاقی نیست ضرورتی حرفهای است. خطاها باعث کاهش اعتبار و اعتماد مخاطب میشود اما زمانی که رسانه خطا را اصلاح میکند بخشی از اعتبار و اعتماد ازدسترفته خود را نیز جبران میکند و به مخاطبش اطمینان میدهد که مراقب او است و حاضر نیست آگاهی او را قربانی موارد دیگری مانند دشواری اعتراف بهاشتباه کند.
نکته مهمی که باید مورد تأکید قرار بگیرد این است که اعتراف بهاشتباه نشانه امتیاز یا ارزش یا امری قهرمانانه نیست این بدیهیترین و اخلاقیترین کار بعد از ارتکاب اشتباه است و اگر این کار را نکنیم درواقع بر خطا پافشاری کردهایم.
نکته مهم دیگر این است که این خطاها حتی اگر فردی باشند، به دلیل انتشار از رسانه باید از سوی همان رسانه مورد اصلاح قرار بگیرند. نمیتوان اگر رسانهای با مخاطب میلیونی دادهای غلط را منتشر کرد آن را در صفحهای با مخاطب چند هزارنفره اصلاح کرد و ادعا کنیم ما خطا را اصلاحکردهایم. شاید این کار اعتبار شخص خطاکار را ترمیم کند اما اعتبار آن رسانه را ترمیم نخواهد کرد.
در ماههای اخیر موارد متعددی از این رویدادهای ناخوش آیند در رسانههای مختلف ما رخدادهاند. از برنامه معروف ماهعسل که تصویر یک سحابی سیارهای بهاشتباه بهجای تصویر میکروسکوپی تخمک نشان داده شد و مسئولان آن برنامه حاضر به اصلاح اشتباه خود نشدند تا همین هفته گذشته در برنامه علمی چرخ در شبکه 4 سیما که یکی از باسابقهترین کارشناسهای نجومی و فعالان ترویج علم کشور زمانی که خبر کشف سیارهای فراخورشیدی در اطراف ستاره پروکسیما قنطورس را بیان میکرد در تعریف ستارههای کوتوله سرخ اشتباه کرد و این اشتباه در یک بحث چنددقیقهای ادامه یافت و منجر به ارائه تصویری اشتباه از تحول ستارهها شد.
چند ساعت بعدازاین اتفاق این کارشناس (محمدرضا نوروزی) در صفحه اینستا گرام خود تصحیحی منتشر کرد و از این اشتباه – که ممکن است برای هرکدام از ما هم رخ بدهد و قطعاً برای بسیاری از ما رخداده است – عذرخواهی و موضوع را تصحیح کرد. چند ساعت بعد تهیهکننده و مجری برنامه با انتشار متنی دیگر در اینستاگرام خود به ستایش از کارشناس برنامه و عذرخواهی او پرداخت و این رفتار را الگویی قابل یادگیری برای دیگر فعالان رسانهای دانست.
داستان را مرور کنید: در یک برنامه با مخاطب چندمیلیونی که مردم به اعتبار آن باور دارند و احتمالا به این دلیل آن را دنبال میکنند که تا حدی خیالشان راحت است که آنچه میشنوند با حرفهای رایج در شبکههای اجتماعی متفاوت و دارای اعتبار و استناد بیشتری است خطایی بزرگ درباره ماهیت یک پدیده رخ میدهد. کارشناس برنامه در فراگیرترین رسانهای که در اختیار دارد برای مخاطب چند هزارنفریاش – که الزاماً همگی مخاطب آن برنامه نبودهاند – این اشتباه را توضیح و تصحیح میکند و این کار را در اولین فرصت پسازاینکه متوجه اشتباه خود شد انجام میدهد. تهیهکننده برنامه چند ساعت بعدتر در صفحه اینستاگرام با مخاطب چندین هزارنفری خود – که مجدداً الزامی ندارد همه آنها مخاطب برنامه بوده باشند – از اقدام کارشناس برنامه در تصحیح آن اشتباه تقدیر میکند.
بخش مهمی در روایت بالا جاافتاده است. تکلیف چند میلیون مخاطبی که پای برنامه بودند و این دادهها را شنیدهاند و درک اشتباهی از یک موضوع علمی به دست آوردهاند چه میشود؟ چرا این برنامه در اولین قسمت بعدی این اشتباه را اعلام و اصلاح نمیکند؟
بروز اشتباه گریزناپذیر است اما لاپوشانی و عدماصلاح آن خبر از نقص خطایی سیستماتیک و نهادینه میدهد. اگر باگذشت چندین روز از بروز چنین خطایی برنامه حاضر به اعلام و اصلاح آن نمیشود یعنی در اولویتبندی اهداف آن احتمالا موضوعاتی دیگر بالای دقت، اعتبار و ارزش مخاطب جای گرفته است.
این نظری شخصی نیست. بهتمامی متنهای کلاسیک روزنامهنگاری و راهنماهای ادیتوریال رسانههای مختلف نگاه کنید.
انجمن روزنامهنگاری کانادا دراینباره مینویسد: «شفافیت این الزام را ایجاد میکند تا ما مخاطب خود را در جریان هر نوع اصلاح و یا بهروزرسانی محتوای خود ازجمله در حوزه دیجیتال قرار دهیم»
خبرگزاری رویترز در روش نامه تحریریه خود آورده است:
«رویترز درباره اشتباههای خود شفاف عمل میکند. ما بیدرنگ، بهطور واضح و شفاف خطاهای رخداده را اصلاح و به مخاطب اطلاع میدهیم، چه این خطاها در محتوای یک داستان شرح عکس، متن یا درون تصویر باشد. ما این اصلاحات را شفاف اعلام میکنیم و از پنهان کردن آنها درون متن و یا داستانهای بعدی پرهیز میکنیم»
کمپانی خبرپراکنی بریتانیا (بی. بی. سی.) در راهنمای ادیتوریال خود دراینباره تأکید میکند:
«ما بهطورمعمول خطاهای فاحشی که دربیان دادهها و واقعیتها اتفاق میافتد را بهسرعت، شفاف و بهطور مناسب اعلام و اصلاح میکنیم. عدم دقت در (در محتوای منتشرشده) ممکن است منجر به تصور بیانصافی رسانهای شود. راه مؤثر برای اصلاح خطاها گفتن این است که چه چیزی اشتباه بوده است و درست آن چیست…»
اینها تنها چند نمونه کوچک از سیلی از دستورالعملهای حرفهای است که در کنار اصول اخلاقی و حرفهای اولیه در حوزه فعالیتهای ژورنالیستی بیانشده است. تأکید همه آها نهتنها بر ضرورت اصلاح سریع و مؤثر و شفاف است که بر آشکار بودن و عدم پنهانکاری و لاپوشانی خطا نیز تأکید میکنند.
انتظار اصلاح خطا انتظاری عجیب و غیرعادی از رسانه نیست. اصلی بدیهی است که حداقل باید افرادی که سعی در ارائه محصولی منطبق با استانداردهای حرفهای میکنند رعایت شود پشت گوش انداختن و امیدوار بودن به اینکه مخاطب متوجه اشتباه نشده باشد یا آن را فراموش کند درواقع فریب دادن خویش است. ما نسبت به مخاطب وظیفه اخلاقی داریم. ما از خطا مصون نیستیم اما میتوانیم با اعتمادبهنفس خطای خود را بپذیریم و سعی در کاهش دفعات رخ دادن آن کنیم.
طبیعی است از همه تولیدکنندگان محتوا در همه رسانهها چنان انتظاری نمیرود اما از آنها که سالها تجربه و انبوهی از استعداد و از آن مهمتر انبوهی از اعتماد عمومی را به همراه خوددارند این انتظاری بدیهی است.
ما در دوران مهمی از حیات رسانههای علمی در کشور زندگی میکنیم. تکتک رفتارهای ما در آینده ممکن است به الگویی برای دیگران بدل شود و این وظیفهای فراتر از انتظارات حرفهای بر دوش تهیهکنندهها و تولیدکنندگان محتوای رسانهای علم میگذارد.
—
پوریا ناظمی
No tags for this post.