بزرگداشت ابوریحان بیرونی
به همین مناسبت در ادامه به مرور زندگی، اندیشه و آثار این دانشمند از نگاه شرق شناس برجسته «واسیلی ولادیمیر بارتُلد» برگرفته از کتاب «فرهنگ و تمدن اسلامی» خواهیم پرداخت.
«ابوریحان بیرونی، معاصر ابن سینا، دانشمندی کاملاً متفاوت با او بود. بیرونی دربارۀ موضوعات علمی متعددی با وی مکاتبه میکرد و گاه این مکاتبات مشاجره آمیز بود. بیرونی در خوارزم متولد و در آنجا مشاور امیران محلی شده بود. بهجز چند سالی که در جرجان (هیرکانی باستان در جنوب شرقی دریای خزر) سپری کرد تا چهل سالگی همانجا زندگی میکرد. در این سالها مسافرتهایی هم کرده بود اما تا آنجا که میدانیم از ری فراتر نرفته بود. او بعدها در دربار محمد و جانشینانش در غزنه زیست و از آنجا سفرهای متعددی به هندوستان کرد. متأسفانه تاریخ دقیق نگارش آثار او را نمیدانیم. وی یکی از بزرگترین دانشمندان عرب (از آنجا که به زبان عربی مینوشت) و نویسنده یک قانون نامه نجومی بیهمتا (به تعبیر یک متخصص اروپایی معاصر)، و نیز مؤلف یک اثر مختصر و مفید دربارۀ کرنولوژی (سالنامه نگاری) همۀ ملل و گزارشی از هندوستان است که به خاطر وسعت نظر و عینیت علمیاش قابل توجه است و عمدتاً دربارۀ علوم و ادیان هندی است که وی از منابع اصیل سانسکریت اخذ کرده است.
بیرونی با آثار دانشمندان و مکاتب بغداد و بصره، به نحوی آشنایی داشت اما آنها را منسوخ و قدیمی میدانست. وی جاحظ، محبوبترین عالم بصره در قرن نهم/سوم را سادهلوح میخواند. خود بیرونی در نجوم یا ریاضیات اصلاحی به عمل نیاورد. مانند بقیۀ هم عصرانش هنوز به طالع بینی اعتقاد داشت. از کتب وی در مییابیم که قبل از او تلاشهای زیادی برای اصلاح اندیشههای پذیرفته شده راجع به این علوم انجام شده است. دانشمندی به نام ابوسعید سجزی بر مبنای فرضیۀ حرکت زمین و ساکن بودن گنبد آسمان، اسطرلابی ساخته بود. بیرونی از نظریهای که در زمان او عموماً مقبولیت یافته بود بهطور کامل جانبداری نکرد و آن را مسئلهای «محل تردید» دانست «که حل آن دشوار است.» مدتها پس از او یک دانشمند عرب قرن چهاردهم/هشتم در شگفت بود از اینکه چقدر برای بیرونی سخت بوده است که میدید، فرضیه نادرست حرکت زمین بهروشنی توسط ابن سینا و مقدم بر او توسط طبیب و منجم معروف، رازی، که در سال 932/313 وفات یافت، اثبات شده است.
آنچه برای خوانندگان معاصر [ما] جالب است نظرات بیرونی دربارۀ باورهای مذهبی خارجی، بهویژه هندیان میباشد. وی دریافته بود که همه جا باورهای مذهبی تحت تأثیر انگیزههای روانشناختی یکسان است؛ همه جا فاصله بین اصول اعتقادی تودههای مردم و افراد نخبه بهوضوح پیداست. وی تعالیم مذهبی را به دور از هر گونه طعنۀ مجادله جویانهای توصیف نموده و تا حد ممکن وثاقت اظهارات پیروان آن مذاهب را حفظ کرده است. اگر از یک دین در مقابل دین دیگر بحث کرده است، از این روست که روش قیاس علمی را به کار گرفته و خواسته است اصول اعتقادات و اندیشۀ اصلیای را که آن اعتقادات بدان مبتنی است، از این روست که روش قیاس علمی را به کار گرفته و خواسته است اصول اعتقادات و اندیشۀ اصلیای را که آن اعتقادات بدان مبتنی است، بهطور برجسته نشان دهد. در متون اسلامیِ زمان بیرونی تسامح علمی و عینیت در ارتباط با دین چیز تازهای نبود و لذا تا آنجا که به این موضوع مربوط میشود، آثار وی به هیچ وجه استثنایی نیست. قبل از او در قرن نهم/سوم یعقوبی در کتاب تاریخیاش با همان دقت و نیز توجه به جزئیات و با همان میزان عینیت شرح و تفسیری بر محتویات کتب مقدس مسیحی نوشته است. در اواخر قرن نهم/سوم در همان دربار غزنویان کتاب الایمان به زبان فارسی نگاشته شد. خود بیرونی با لحن ستایشگرانهای از کتابهای معلمش، یعنی ایرانشهری [که متأسفانه کتابهای وی به دست ما نرسیده است و از زندگیاش اطلاعی نداریم]، درباره ادیان مسیحیت، یهودیت و مانویت سخن میگوید. او میگوید هنگامی که ایرانشهری مردم هند را توصیف میکرده است به اشتباه افتاده است زیرا به اطلاعاتی که از طریق افراد نه چندان آشنا با ادیان هندی به دست آمده بود، اعتماد کرده است. به دلیل فراوانی مطالب گردآوری شده و کمال روشهای علمی، آثار بیرونی در میان متون اسلامی که بر ما شناخته شده حائز جایگاه مطلقاً استثنائی است. با این حال گاهی اوقات در خلال این آثار به یک ایرانی شیفتۀ وطن پرست برمیخوریم که از فرهنگ ایران قبل از اسلام و نابودی آنکه بعد از حمله عربها صورت گرفت سخن میگوید. بیرونی به لحاظ عقاید مذهبیاش شیعه و مانند بسیاری از ایرانیان تحصیلکرده همدل با آئین مانویت بود. در سیاست برای هیچ نوع اصلاحی تلاش نکرد. به نظر وی وحدت میان قدرت حاکمه و مذهب یا به زبان امروزی میان دولت و کلیسا، که غزنویان همیشه در نیل به آن تلاش میکردند، بلندترین آرمان تشکیلات سیاسی و غایت آرزوی همۀ بشر بوده است. زبان بیرونی که فهمش بسیار دشوار است، مانع محبوبیت وی شد. تا مدت زیادی دانشمندان به نحو شایستهای از آثار وی، که اثر چندانی بر تودههای مردم نداشت، تجلیل میکردند. بهرغم این که در قرن دوازدهم/ششم یکی از کتابهای بیرونی دربارۀ جداول نجومی توسط یک یهودی اسپانیایی به نام ابراهیم بن عزرا به زبان عربی برگردانده شد، آثارش تا قرن نوزدهیم/سیزدهم برای اروپاییان ناشناخته بود. خود بیرونی هم گفته بود که برای دانشمندان مینویسد نه خوانندگان عام. فعالیتهای علمی وی نسبت به ابن سینا از تنوع کمتری برخوردار بود، اما او نیز در کنار کارهای علمیاش داستانهای فارسی را به عربی ترجمه میکرد و اشعار عربی میسرود، گر چه به گفتۀ خودش آثار ادبی را صرفاً برای سرگرمی مینوشت.»
استخراج و تنظیم: اعظم حسن
No tags for this post.