اگر روزنامهنگاری ما حرفه ای شود،همه سود خواهند برد
کمترین روزنامهنگار تحصیلکرده ای هست که الان مشغول به کار باشد و به نوعی شاگردی شما را نکرده باشد و از شما به همراه دوستان و همنسلانتان به عنوان کسی که در پیشبرد روزنامهنگاری در ایران فعال بودید، خیلی سپاسگزاریم. آقای دکتر نقش رسانه ها این روزها دگرگون شده، با توجه به رسانه هایی که گوناگون شدند، در فضای مجازی، غیر مجازی، به نظر می رسد که سپهر رسانه ای امروز متفاوت شده و ما مردم وقتی که می خواهیم اخبار را دریافت کنیم دیگر با یکی دو تا خبر روبرو نیستیم، سیل خبر ما را می برد. ما چطور باید بفهمیم کدام خبر درست است و کدام خبر در دنیای امروز غلط است؟
کاملا درست می فرمایید. ما در یک جهان رسانه ای شده به معنای کامل کلمه به سر می بریم، جهانی که ما را در یک فضای رسانه ای شناور کرده، به هر طرف که نگاه می کنیم در محاصره رسانه ها هستیم، حالا اعم از رسانه های سنتی یا رسانه های مجازی که اینها هم با هم رقابت می کنند و هم همافزایی دارند درعین حال، هم مخاطب را آگاه می کنند، هم مخاطب را سرگردان می کنند. تاثیرات متفاوتی دارند و به همین دلیل من فکر می کنم امروز بحثی به نام سواد رسانه ای بیش از همیشه اهمیت پیدا کرده است. ما به کمک سواد رسانه ای که شناخت انواع رسانه ها، کارکرد آنها، مدیریت و مالکیت آنها، نحوه تاثیرگذاریشان، تعاملشان با یکدیگر را در برمی گیرد و به نوعی خوانش انتقادی رسانه ها را به دنبال دارد، می توانیم به هر حال در این بازار مکاره کالای مورد نیاز خودمان را که خبر درست است، کم و بیش پیدا کنیم. نکته دیگر اینکه همان طور که خود جنابعالی هم اشاره فرمودید، در گذشته ما در معرض یک یا دو رسانه بودیم و معمولا خبرهایی که دریافت می کردیم را درست و دقیق می پنداشتیم و قبول می کردیم، حالا ممکن بود که احیانا رگه هایی از عدم صحت هم درآنها باشد، اما امروز این تعدد و تنوع بیش از حد رسانه ها واقعا مخاطب را گیج و سردرگم کرده و درعین حال شناخت واقعیت و شناخت خبر درست از نادرست بسیار دشوار شده است. من معتقدم که امروز در درک و دریافت حقیقت بیش از همیشه میان رسانه ای شده، یعنی شما با اینکه در معرض یک یا دو رسانه قرار بگیرید و خبر را از آنها دریافت کنید، نمی توانید به خبر درست و دقیق دست پیدا کنید. هیچ رسانه ای را در جهان نمی شود پیدا کرد که خبر درست و دقیق را به مخاطبانش برساند. به همین دلیل مخاطب امروز از راه مقایسه، از راه کنار هم گذاشتن پاره های خبر که در رسانه های مختلف منتشر می شود، باید حقیقت را استنتاج کند. سواد رسانه ای می خواهد که بتوانیم پاره های حقیقت را از لابه لای اخبار مختلف استخراج کند، آنها را در کنارهم قرار بدهد و به یک درک نسبی از خبر درست و اطلاعات دقیق برسد.
و در این سبک و سنگین کردن یک سمت ماجرا مردم هستند که مخاطب هستند و باید تمایز قائل شوند یا استنتاج کنند در نهایت از بین پاره های خبر و نهایتا به نتیجه نهایی برسند. یک سمت دیگر تولیدکنندگان اطلاعات هستند. این روزها به نظر می آید که اینقدر جهان علم( دست کم در موضوع علم اگر بخواهیم صحبت کنیم) هر روز در حال نو و تازه شدن است که تقریبا برای خود خبرنگاران علمی هم پیدا کردن منابعی که منبع صحیح اخبار باشد آسان نیست. یک سمت ماجرا شاید آن بزرگنمایی رشد علمی باشد، یک سمت ماجرا شرکت های تولیدکننده ای باشند که به تولید خبرهای علمی از محل های پژوهشگاه های علمی کمک می کنند. خود تولیدکنندگان خبر که اینجا خبرنگاران و روزنامه نگاران و در حوزه های متفاوت هستند، این گروه احتمالا با سختی بیشتر نسبت به گذشته روبرو هستند.
ببینید از یک جنبه می شود گفت کارشان راحت تر شده نسبت به دوره ای که ما در رسانه ها و به خصوص در مطبوعات کار خبری می کردیم، از یک جنبه هم می شود گفت دشوارتر شده است. راحت تر شده به این دلیل که بالاخره دسترسی به منابع خبری امروزه تسهیل شده و روزنامهنگار فقط و فقط سرنوشتش به یک منبع خبر وصل نیست. یک منبع خبری اگر از دادن خبر احتراز کند، منابع موازی هستند، گرچه ممکن است دقیق نباشند و خطر در عین حال اینجا هم هست که اگر منابع خبری اصلی دریغ کنند از اینکه اطلاعات درست و دقیق در اختیار بگذارند، به هر حال خبر منتشر می شود، اما با رگه های ناخالصی بیشتر، یعنی هیچ وقت خبرنگار و روزنامهنگار کارش را متوقف نمی کند به اینکه یک منبع خبر به اوخبر بدهد یا ندهد. او به هر حال منابع موازی را جستجو می کند و بسیاری اوقات ممکن است این منابع موازی موثق نباشند چندان که بتوانند اخبار درست و دقیق را در اختیار بگذارند. اما بالاخره اینقدر امکانات زیاد شده که می تواند خبرنگار گلیم خودش را حداقل از آب بکشد. یادمان باشد اگر در گذشته یک منبع خبر خاص به ما خبر نمی داد، دستمان دیگر بسته بود، واقعا به هیچ جا دسترسی نداشتیم. امروز سایتهای مختلف، شبکه های مختلف و منابع مختلف وجود دارد، بنابراین روزنامهنگار با وفور و تنوع و تعدد منابع خبری روبروست، اما مهم این است که اینقدر مسئولیت و تعهد اجتماعی و اخلاقی حرفهایاش بالا باشد که خودش را در قبال کشف و اعلام حقیقت مسئول بداند و نه اینکه هر خبری به دستش رسید، علیرغم اینکه به صحتش اطمینان ندارد آن را منتشر کند، برای اینکه کار این لحظه اش بگذرد. من معتقدم که ما امروز بیش از گذشته به این رسالت و مسئولیت اجتماعی در بین روزنامهنگاران نیاز داریم و باید این جنبه از کار در کنار اخلاق حرفه ای تقویت شود تا مخاطبانی که عرض کردم در برابر منابع متعدد و مختلف قرار می گیرند، واقعا بتوانند اعتماد کنند به رسانه ای که مخاطبش هستند که اخبار دقیق و درست در اختیارشان بگذارد.
آقای دکتر فرقانی ما در سالهای گذشته تا امروز مسیر توسعه یافتگی را تجربه کردیم، در ادبیات توسعه یافتگی ما به تدریج توسعه پایدار اضافه شده، بحث های زیست محیطی در نظر گرفته شده، بحث های اقتصاد دانش بنیان، همه این بحث ها در مسیر توسعه یافتگی ایران امروز مطرح هست. نقش روزنامهنگاران یا رسانه های مختلف را در توسعه علمی ایران چطور می شود تصور کرد؟ چون معمولا در بین محافل سیاستگذاری، روزنامهنگاران علمی یا موضوعات علمی که پرداخته می شود به آنها، به عنوان مُخلفات است، یعنی در کنار متن قرار می گیرد، بیشتر در حاشیه است. به نظر شما ایرانی که قرار است توسعه یافته باشد، در آن روزنامهنگاران و خبرنگاران علمی چه نقشی می توانند داشته باشند؟
به نکته خوبی اشاره فرمودید. شاخه نوپدید ارتباطات علم امروز در جهان به سرعت در حال گسترش است و این ارتباطات علم را اگر به عنوان تنه اصلی در نظر بگیریم، شاخه های متعددی دارد، مثل ارتباطات سلامت، ارتباطات محیط زیست، ارتباطات توسعه و غیره، درعین حال نمی شود نقش رسانه ها را در پیشبرد توسعه انکار کرد. بدون رسانه ها بسیار دشوار است که ما به توسعه برسیم. چرا؟ برای اینکه توسعه بیش از هر چیز نیاز به درک علمی و در کنارش مشارکت عمومی در فرآیند توسعه دارد. مشارکت مستلزم آگاهی است، مستلزم دانش و اطلاعات است و امروز بیشترین حجم داده ها از طریق رسانه ها در اختیار مردم قرار می گیرد. نه از طریق نظام های رسمی و آموزشی مثل مدارس و دانشگاه ها؛ بنابراین اول باید این را بپذیریم که مسیر توسعه امروز جهان از مجرای توسعه علمی می گذرد، یعنی علم باید توسعه پیدا کند و کیفیت زندگی را عوض کنیم. حالا علم چگونه توسعه پیدا می کند؟ خود علم هم دیگر نمی تواند در حصار آزمایشگاه ها و پژوهشگاه ها و پژوهشکده ها و دانشگاه ها محصور بماند. در گذشته بیشترین هنرِ دانشمندان و محققان این بود که فرآیند تحقیقاتشان و نتایج آزمایش هایشان را تا لحظه آخر محرمانه نگه می داشتند و هنوز هم عده ای هستند که اعتقاد دارند که ورود روزنامهنگاران به این عرصه باعث عوام زده شدن علم، باعث بی مقدار شدن علم و کاهش کیفیت و سطح علم می شود. چرا؟ برای اینکه روزنامهنگاران ناگزیرند که مفاهیم علمی را به زبان ساده برای مخاطبانشان بیان کنند تا امکان درک و فهم آن باشد و اعتقاد داشتند و هنوز هم دارند بعضی ها که این ساده سازی به کیفیت علمی لطمه می زند. اما اتفاقاتی که در جهان ارتباطات در این چند سال اخیر افتاده برعکس این موضوع را نشان داده است.محصول علم به هر حال برای مصرف عمومی است.
و هزینه عمومی برای آن صرف میشود
از هزینه عمومی برای توسعه علم استفاده می شود، بنابراین اگر مردم حاصل و نتایج فعالیت های علمی را لمس نکنند، حس نکنند، مشارکت هم در فرآیند توسعه علمی نخواهند داشت. دستگاه هایی که تخصیص اعتبار می دهند هم الزاما دیگر ممکن است که چنین کاری نکنند یا سهم بودجه پژوهش های علمی ممکن است آن طور که باید و شاید یا افزایش پیدا نکند، یا کاهش پیدا کند. بنابراین جهان به این سمت رو آورده است که باید روزنامهنگاران علم داشته باشیم.امروز همان طور که عرض کردم ما روزنامهنگاری علم و ارتباطات علم داریم. این مستلزم این است که روزنامهنگارانی را پرورش دهیم، تربیت کنیم و آموزش دهیم که بتوانند با فعالیت های علمی و فرآیند توسعه علمی آشنا بشوند و بتوانند مفاهیم و داده های علمی را بدون اینکه به کیفیت علمیشان لطمه وارد شود به زبان قابل هضم و قابل فهم برای عموم بازگو کنند. به این ترتیب مهمترین اتفاقی که باید بیفتد یعنی توسعه علمی اتفاق می افتد. چرا؟ به خاطر اینکه علم در جامعه تبدیل به فرهنگ می شود، روش زندگی مردم مبتنی بر روش علمی می شود.
دیگر خرافات و حتی شایعات آن چنان کارکرد نخواهند داشت. مردمی که آگاه باشند هیچ وقت به سراغ این نوع داده های مجهول نمی روند، بنابراین این شاخه از روزنامهنگاری و این شاخه ازارتباطات (روزنامهنگاری که من عرض می کنم منظورم فقط رسانه های مکتوب نیست، همه انواع رسانه ها را در بر می گیرد) باید تقویت شود و ما حتی در دانشگاه دنبال این هستیم که مقطع مثلا کارشناسی ارشد و بعد دکترای ارتباطات علم را راه اندازی کنیم، چرا که به شدت احساس نیاز می کنیم. در جامعه خودمان که قرار است توزیع علمی در آن حرف اول را بزند، ما اگر روزنامهنگاران علم نداشته باشیم، روزنامهنگارانی که بتوانند با این فرآیند خودشان را سازگار کنند، آن وقت هم به علم و هم به جامعه لطمه می خورد.
آقای دکتر وقتی راجع به توسعه علمی صحبت به میان می آید گاهی اوقات اتفاقات علمی یا پدیده های علمی یا رشد علمی با نگاه سیاسی همراه می شود.البته که در زندگی ما ایرانی ها سیاست در همه چیز وارد می شود و تحت تاثیر قرار می گیرد. به نظر شما سیاست زده کردن یا سیاسی کردن علم نمی تواند لطمه بزند به خود پدیده علم، به طور مثال برای خبرنگاری که قرار است توسعه علمی در ایران را نقد کند. اگر اشکالی را ببیند شاید گفته شود که سیاه نمایی اتفاق می افتد در صورتی که به نظر می رسد که این بازار نقد و تحلیل از سوی یک نگاه ناظر بیرونی می تواند کمک کند به رشد و توسعه علم در مسیر کلان تر اگر به آن نگاه شود. به نظر شما سیاست زده شدن علم چقدر می تواند به کل فرآیند علمی و به روزنامه نگاری علمی لطمه بزند؟
قطعا بسیار آسیب رسان است، این سیاست زده شدن یا سیاسی شدن علم، همچنان که سیاسی شدن عرصه های دیگر هم آسیب می رساند. سیاسی شدن محیط زیست هم آسیب رسان است. سیاسی شدن سلامت هم آسیب رسان است و هر عرصه ای که شما فکر کنید. چرا؟ برای اینکه کار سالم و علمی دیگر نمی شود آنجا انجام داد. شما به نسبتی که با یک حوزه سیاست نزدیک هستید ممکن است پذیرش یا عدم پذیرش داشته باشید، بنابراین تا قدری باید بین ساحت های مختلف تمایز قائل شد و اجازه دهیم که محیط زیست محیط زیست باشد، اجازه بدهیم که عرصه علم عرصه علمی باشد. اصلا این از ویژگی های جامعه توسعه یافته است که تمایزگذاری می کند بین عرصه های مختلف و آنها را با همدیگر درهم نمی آمیزد. در حوزه علم هم همین طور است. حوزه علم هم نیاز به نقد و نظارت دارد. نیاز به اطلاع رسانی و آگاهی بخشی دارد و اگر هر نوع نقد و نظارتی تعبیر و تفسیر سیاسی از آن به عمل آید، عملا روزنامهنگاران را محافظه کار می کند و منابع علمی را هم به همین ترتیب، یعنی عملا درهای منابع علمی را هم که داده های علمی را باید به جامعه پمپاژ کنند، آن را هم می بندد.
یک نوع بی حسی ایجاد می شود
یک جور بی حسی، بی تفاوتی و انزوای اجتماعی
و این چیزی است که ما در توسعه به آن نیازی نداریم و باید از آن دور شویم
توسعه درست برعکس این انزوا یا بی تفاوتی نیاز به آدم هایی دارد که نسبت به سرنوشت کشورشان حساس باشند، نسبت به پیشرفت جامعهشان حساس باشند، نسبت به اتفاقات و فعالیت هایی که در جامعهشان می افتد حساس و پیگیر باشند و این راهی ندارد جز اینکه رسانه ها داده های لازم را از عرصه های مختلف در اختیار مردم بگذارند و مردم احساس شفافیت کنند. در غیر این صورت مشارکتشان را دریغ خواهند کرد و توسعه بدون مشارکت محکوم به شکست است.
امیدوارم یک ساختار روزنامهنگاری حرفه ای در ایران هر چه سریعتر شکل بگیرد
آقای دکتر الان نداریم؟
ما حداقل 180 سال است که مطبوعات داریم ، ولی هنوز ساختار روزنامهنگاری مان حرفه ای نشده است. من فقط اشاره کنم که روزنامهنگاری حرفه ای چهار پایه اصلی دارد، یکی استقلال حرفه ای است، یکی آموزش تخصصی است، یکی اخلاق حرفه ای است و یکی هم تشکل های صنفی. این ارکان باید در چارچوب قانون با حمایت قانون با تضمین قانون واقعا شکل بگیرند تا روزنامهنگار هم به مسئولیت ها و وظایف خودش بتواند عمل کند و هم درعین حال پاسخگو باشد. هم از حقوق خودش باید در چارچوب قانون برخوردار باشد و در این چهار حوزه ای که عرض کردم ، یعنی قانون باید حقوق و آزادی های روزنامهنگاران را تضمین کند، در عین حال مسئولیت های اجتماعی آنها را هم بشناسد و احصاء کند و در نتیجه روزنامهنگاری که در فعالیت های حرفه ای آزادی عمل داشت، باید پاسخگو باشد و دیگر نمی تواند غیرپاسخگو باشد. اما روزنامهنگاری که با محدودیت روبرو باشد نمی توانیم صرفا از او مسئولیت بخواهیم. اگر روزنامهنگاری ما حرفه ای شود،همه سود خواهند برد و اگر مثل امروز سیاست زده باشد به نظرم چه روزنامه نگاران، چه جامعه و چه دولت همه ضرر خواهند کرد.
No tags for this post.