در یک مطالعه پژوهشی بررسی شد
صدای محرومیت عروسان کوچک شنیده نمی شود
کودک همسری، پدیده مذمومی است که تبعات منفی بسیاری را به همراه دارد. محققان کشور در یک مطالعه پژوهشی، تجربه برخی از این کودک همسران را که زندگی زناشویی شان دوام نداشته است مورد بررسی قرار داده اند.
به گزارش سیناپرس، تولد، ازدواج و مرگ، سه واقعه مهم زندگی انسان ها هستند و در بین وقایع یادشده، تنها مقوله قابل انتخاب، ازدواج است. ازدواج در تمام طول تاریخ جزو حقوق قانونی افراد بوده است. این در حالی است که در برخی مناطق جهان، بسیاری از دختران و پسران از حق انتخاب در زمینه ازدواج برخوردار نیستند و مجبور می شوند در سنین پایین ازدواج کنند.
کنوانسیون مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک، ازدواج افراد زیر 18 سال را به عنوان کودک همسری تعریف کرده است. ازدواج کودکان، یک مساله پیچیده و اغلب یک عمل مضر است. از دیدگاه جامعه شناختی، آرامش و امنیت در یک جامعه نتیجه ازدواج بهنگام و محیط آرامش بخش خانواده است.
بیشتر بخوانید:
برداشت نادرست از دین؛ عامل اصلی کودک همسری
کاهش سن ازدواج با رویکرد تجویزی دولت
معیارهای دادگاه برای ازدواج کودکان چیست؟
به گفته صاحب نظران، ازدواج زودهنگام کودکان یا کودک همسری می تواند منجر به بروز اختلالاتی در پیدایش و شکل گیری خانواده های جدید و همچنین خود شخص گردد. چنین ازدواجی، چالش های قابل توجهی برای سلامتی، عزت و استقلال افراد دارد. اگرچه دختران و پسران هر دو تحت تأثیر کودک همسری قرار دارند، اما شیوع آن در دختران به طور نامتناسبی بیشتر است. به گزارش سیناپرس، بنابر گزارش سال 2021 یونیسف، حدود 21 درصد دختران در سراسر جهان، قبل از هجدهمین سالگرد تولدشان ازدواج کرده اند، درحالی که این نسبت در بین پسران زیر 5 درصد بوده است.
پژوهشگران دانشگاه شهید باهنر کرمان با توجه به اهمیتی که این مقوله دارد، یک مطالعه پژوهشی را انجام داده اند که در آن تجربه کودکهمسری در بین زنان جداشده مورد واکاوی علمی قرار گرفته است.
این پژوهش با مشارکت بخشی از زنان مطلقه شهر کرمان که در سن کمتر از هجدهسالگی ازدواج کرده بودند انجام شده و داده های مورد نیاز آن از طریق مصاحبه استاندارد جمع آوری شده اند.
بر اساس نتایج این مطالعه، ازدواج زودهنگام به دلایلی چون ضعف قوانین در ازدواج، فقر و تنگدستی، پدرسالاری و استیلای قدرت پدر در کنار سنتها و باورهای مذهبی و فرهنگی اتفاق می افتد و مقولههای زیر به عنوان تجربه زیسته و تبعات چنین ازدواجی مطرح است؛ نبود خانواده بهعنوان پناهگاهی امن، ، نداشتن درک روشن از هویت خود، دردمندی روحی و جسمی، تجربه خشونت، ناتوانی در مسئولیتهای زناشویی، بیقدرتی و ناتوانی در تصمیمگیری، بیعلاقگی به زندگی مشترک، ترک و طلاق.
به گفته فخرالسادات هاشمی نسب، پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران از دانشگاه شهید باهنر کرمان و دیگر همکارانش در این تحقیق، ازدواج کودکان، نقض حقوق بشر است، زیرا به سلامتی و رشد افراد به ویژه دختران آسیب می زند و حقوق آن ها را برای تصمیم گیری در مورد زمان و کیفیت ازدواج سلب می کند، چراکه آن ها ازنظر رشد شناختی و عاطفی آمادگی پذیرش نقش ها و مسئولیت های مورد انتظار در روابط زناشویی را ندارند.
آنها می گویند: کودک همسری، پدیده ای است که در غیاب نقش عاملیت برای کودکان و در نبود ساختارهای حمایتی قوی و راهگشا به منظور حمایت از این افراد، یک کودک را تبدیل به همسر و مادر می کند و در برخی موارد متأسفانه کودک بیوگی نیز به دنبال آن اتفاق می افتد. در چنین حالتی فرد بزرگسال کوچک، به عنوان موجودی به حاشیه رانده شده تلقی می شود که زمینه سلطه بر او به دلایل مختلف ازجمله پدرسالاری و تقدیرگرایی و بی قدرتی و ناتوانی در تصمیم گیری فراهم است.
در این تحقیق تاکید شده است؛ عروسان کوچک، از حق تحصیل و رفتن به مدرسه، انتخاب رشته تحصیلی، نحوه خواب و آسایش، نحوه برقراری روابط جنسی، چگونگی گذراندن اوقات فراغت ومواردی از این قبیل محروم اند و صدای محرومیت آنان گوش شنوایی را پیدا نخواهد کرد. از همین روست که عده ای معتقدند: مسئله کودک همسری به دلیل درگیرکردن تعداد افراد اندکی در جامعه موضوعیت ندارد و این عامل خود بر دامنه رنج و عذاب این کودکان می افزاید.
هاشمی نسب و همکارانش معتقدند: متأسفانه ازآنجاکه توسل به آداب و رسوم رسوب یافته از نسل های قبل و در مواقع کثیری، تشویق نهادهای مذهبی، نوعی مشروعیت برای این پدیده به همراه دارد، پیامدهایی چون استثمار بدن و مواجهه با نوزادی دیگر برای بزرگ کردن در شرایطی که خود مادر نیازمند مسائل تربیتی است درکنار تحمل دردهای روحی و جسمی، تجربه خشونت در انواع آن و ناتوانی در مسئولیت های زناشویی از عواقب مترتب بر این سبک از تشکیل خانواده خواهد بود که نتیجه ای جز بی علاقگی به زندگی زناشویی نخواهد داشت.
آن ها می افزایند: حداقل سن قانونی ازدواج از مهم ترین عواملی است که در ازدواج کودکان مؤثر است و اصلاح قوانین در این خصوص می تواند مانع جدی برای این پدیده باشد. علاوه بر این، افزایش فرصت های تحصیل دختران برای کاهش این آسیب، اصلاح باورهای مذهبی و فرهنگی و به کارگیری خدمات مشاوره ای در این خصوص می تواند راهگشا باشد.
به گزارش سیناپرس، این یافته های پژوهشی را دو فصل نامه مسائل اجتماعی ایران وابسته به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم تهران منتشر کرده است.
گزارش: محمدرضا دلفیه
No tags for this post.