سالمرگ شیخ بهایی

شیخ بهاءالدین محمد عاملی که بعدها بیشتر به‌عنوان شیخ بهایی اشتهار یافت، از مفاخر تراز اول جهان اسلام است و شاید بی‌مبالغه بتوان او را درخشان‌ترین شخصیت علمی اسلامی در سده‌های دهم و یازدهم هجری خواند. او در بیست و ششم ذی‌الحجه سال ۹۵۳ ق در بعلبک به دنیا آمد. خاستگاه وی جَبَع یا جباع، از قرای جبل عامل بوده است. پدر بهاءالدین محمد، شیخ عزالدین حسین‌بن عبدالصمد (۹۱۸ ـ ۹۸۴ هـ. ق.)، از عالمان بزرگ شیعه و شاگرد و یار صمیمی شهید ثانی (۹۱۱ ـ ۹۶۵ هـ. ق.) بود. نیای بهاءالدین، شمس‌الدین محمد بن علی، از دانشوران و پارسایان جبل عامل بوده است و او را مردی صاحب کرامت قلمداد کرده‌اند. تبار این خاندان به حارث همدانی (معروف به حارث اعور / ف: ۶۵ هـ. ق.) که از یاران برجسته امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب (ع) بوده است، می‌رسد.

یک سال پس از تولد بهاءالدین محمد، خانواده‌اش به جبل عامل رفتند؛ اما پس از شهادت شهید ثانی و احساس عدم امنیت در جبل عامل و نیز به دعوت و تشویق شاه تهماسب اول و علی بن هلال کرکی معروف به شیخ علی مِنشار، شیخ الاسلام اصفهان، از جبل عامل مهاجرت کرد، به ایران آمد و در اصفهان ساکن شد.

پس از ۳ سال اقامت در اصفهان، شاه تهماسب اول به توصیه و تأکید شیخ علی منشار، عزالدین حسین را به قزوین دعوت کرد و منصب شیخ‌الاسلامی این شهر را به او اعطا کرد و شیخ بهایی همراه پدرش به قزوین رفت و برای مدتی در آنجا اقامت کرد و به تحصیل علوم مختلف پرداخت.

تردیدی نیست که بخش بزرگی از زندگی شیخ بهاءالدین در سیاحت سپری شده است. او در سفر طولانی خود به عراق و حلب، شام و مصر و سراندیب، حجاز و بیت‌المقدس رفت و در این سیاحت به مصاحبت کثیری از عالمان دین و بزرگان اهل تصوف نائل شد. بهایی در سفرهای خود، ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر کرده و با ارباب ادیان و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بعضی موارد تقیه می‌کرده است.

استادان شیخ بهایی

بیشتر تحصیلات بهایی، در قزوین که آن زمان حوزه علمی فعّالی داشت، اتفاق افتاد. پس از قزوین، اصفهان شهر دیگری بود که شیخ بهایی در آن به تحصیل خود ادامه داد. اولین و مهم‌ترین استاد او، پدرش بود که نزد وی تفسیر و حدیث و ادبیات عرب و مقداری معقول خواند و از او اجازه روایت دریافت کرد. بهاءالدین همچنین نزد ملاعبدالله یزدی (فـ.: ۹۸۱ هـ. ق.) حکمت و منطق، کلام، طب و قدری از علوم نقلی را فراگرفت و نزد ملاعلی مذهب و ملاعلی قائنی و ملامحمدباقر یزدی به تعلم ریاضیات و هیئت پرداخت. شیخ، نزد حکیم عمادالدین محمود قمی و حکیم صدرای گیلانی، پزشکی آموخت. احتمالاً نخستین منصب رسمی و حکومتی شیخ بهایی، شیخ‌الاسلامی هرات بود که از سوی شاه‌طهماسب صفوی به او تفویض شد. احتمالاً دورة شیخ‌الاسلامی شیخ بهاءالدین در هرات چندان دراز نبوده است زیرا وی پس از وفات شیخ علی منشار که پدر همسرش بود، در همان سال شیخ‌الاسلام اصفهان شد.

مقام علمی شیخ بهایی

شیخ بهایی در تمام علوم رسمی زمان خود دست داشت و در شماری از آن‌ها منحصر به فرد بود. او در حوزه معارف دینی و علوم اسلامی استاد بود. در سلسله اجازات روایی، از محدثان امامی برجسته قرن یازدهم به شمار می‌رود و طرق بسیاری از اجازات محدّثین در قرون اخیر به او و از او به پدرش و شهید ثانی منتهی می‌شود. مهم‌ترین کوشش بهایی، ارائه توجیه و تعلیلی در مورد وضع معانی جدید برای تقسیم‌بندی احادیث از سوی متأخران است. وی همچنین به ریشه‌های تقسیم‌بندی قدما و تعریف آنان از صحیح و حسن و موثق اشاره می‌کند. گذشته از علوم و معارف اسلامی، مهم‌ترین حوزه فعالیت علمی بهایی، ریاضی و سپس معماری و مهندسی بوده و در جغرافیا و نجوم نیز تبحر داشته است.

او یکی از پرکارترین علمای جهان اسلام از نظر تألیف و تنوع در آن بوده است. او در علومی که در آن زمان مرسوم بود، به‌ویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تألیفات بسیار است. تألیفات شیخ بر اساس پژوهش یکی از محققان بالغ بر ۹۵ کتاب و رساله است. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذکر کرده‌اند. برخی از کتاب‌های او عبارت‌اند از:

جامع عباسی: این کتاب، شاخص‌ترین اثر شیخ به زبان فارسی در علم فقه است. برخی از صاحب نظران از آن به‌عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به‌صورت رساله عملیه نوشته شده است، یاد می‌کنند.

الزبده فی الاصول: این کتاب مهم‌ترین اثر شیخ در اصول است. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده است.

اربعین: تألیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است که از پیامبر اسلام نقل شده است. شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تألیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز که شرح کافی و جامع درباره احادیث یاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروف‌ترین اربعین‌هاست.

مثنوی سوانح الحجاز (نان و حلوا): این کتاب آمیخته‌ای از مواعظ، طنز، حکایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری با زبانی روان و دلنشین است.

 

کشکول: این کتاب به‌صورت جُنگی آزاد، شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه بهایی است که برخی از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوان‌ها و کتاب‌های مورد علاقه‌اش بوده‌اند. این مطالب اغلب بی‌هیچ نظم خاصی به دنبال هم آمده‌اند.

 

صمدیه: این کتاب را شیخ بهایی برای برادر خود «عبدالصمد» نوشته است. او در این کتاب در مورد علم نحو و کلمه و کلام به تفضیل مطالب خود را بیان کرده است.

مهارت شیخ بهایی در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و از مهم‌ترین خدمات شیخ بهایی در رونق بخشیدن به شهر اصفهان تعیین سمت قبله مسجد شاه (امام) اصفهان است. این قبله‌یابی که با استفاده از ابزارهای آن زمان صورت پذیرفته هفت درجه با جهت واقعی قبله اختلاف دارد. تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و روستاهای مجاور رودخانه، ساخت گلخن گرمابه‌ای است که هنوز در اصفهان مانده معروف به حمام شیخ بهایی و طراحی منار جنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده می‌شود. همچنین طرح‌ریزی کاریز نجف آباد-اصفهان است که به نام قنات زرین کمر، (یکی از بزرگ‌ترین کاریزهای ایران) و معماری مسجد شاه (امام) اصفهان و مهندسی حصار نجف و شاخص تعیین اوقات شرعی (ساعت آفتابی در مغرب مسجد شاه (امام)) را به او نسبت می‌دهند.

شیخ بهایی و ادبیات

شیخ بهایی آثار برجسته‌ای به نثر و نظم پدید آورده که علاوه بر فارسی و عربی، شامل ترکی هم می‌شده است. اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. او در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر می‌سرود. ویژگی مشترک اشعار شیخ بهایی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. از مثنویات معروف شیخ در زبان فارسی می‌توان به نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز، نان و پنیر، شیر و شکر اشاره کرد.

 

مرگ شیخ بهایی

بهاءالدین عاملی چند روز قبل از مرگ با جمعی از همراهان و شاگردان خود به زیارت قبر بابا رکن‌الدین شیرازی رفت و مکاشفه‌ای برایش روی داد که از آن نزدیک بودن مرگش را استنباط کرد. بهایی از آن پس خلوت گزید و بعد از ۷ روز بیماری از دنیا رفت و طبق وصیتش او را به مشهد انتقال دادند و در مَدْرس سابق خودِ او در پایین پای امام رضا (ع) به خاک سپردند.

اسکندر منشی، وقایع‌نگار روزانه شاه عباس و نیز مظفر بن محمدقاسم گنابادی، منجم معروف آن عصر، در تنبیهات المنجمین که چند ماه پس از مرگ بهایی نوشته، سال وفات شیخ بهایی را ۱۰۳۰ ق ذکر کرده‌اند؛ اما نظام الدین ساوجی، شاگرد بهایی و تمام‌کننده جامع عباسی، وفات وی را در ۱۰۳۱ ق ذکر کرده است و بسیاری از تذکره‌نویسان از وی پیروی کرده‌اند.

 

اعظم حسن تقی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا