تشخیص مرگ مغزی قطعی است
گاهی در برنامههای تلویزیونی فردی ادعا میکند که دچار مرگ مغزی شده بوده و حتی خانواده وی نیز برای اهدای عضو رضایت داده بودهاند که ناگهان به زندگی بازگشته است. در مرگ مغزی امکان بازگشت وجود ندارد و بنابراین در این فرد بهاشتباه مرگ مغزی تشخیص دادهشده است؛ اما نکته مهم این است که بههیچعنوان این امکان وجود ندارد فردی که بهاشتباه مرگ مغزی تشخیص دادهشده است به مرحله اهدای عضو برسد. وقتی مرگ مغزی مطرح میشود تیم اهدا بر بالین بیمار حضور پیدا میکند. معاینات بسیار دقیق انجام میشود.
نوارمغزی گرفته میشود و تستهای تشخیصی دقیق انجام میشود و درنهایت بر این اساس مرگ مغزی در مرحله اولیه تشخیص داده میشود؛ اما تأیید مرگ مغزی مستلزم انجام معاینات بالینی است. تأیید مرگ مغزی توسط چهار گروه پزشک انجام میشود که این چهار گروه عبارتند از جراح مغز و اعصاب، داخلی اعصاب، داخلی و بیهوشی؛ اما این چهار گروه بهتنهایی و در هر جای کشور اجازه تأیید مرگ مغزی ندارند. چهار گروهی که تحت آموزشهای ویژه کشوری و بینالمللی تأیید مرگ مغزی قرارگرفتهاند، این مجوز را دارند.
پس یک جراح مغز و اعصاب اجازه ندارد درباره تأیید مرگ مغزی اظهارنظر قطعی کند، مگر اینکه این دورهها را گذرانده باشد و از وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی حکم گرفته باشد. در حقیقت این چهار گروه معتمد وزارت بهداشت هستند که از وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی حکم گرفتهاند. تعداد این افراد زیاد نیست، اما بهطور گسترده در همه کشور این کارشناسان وجود دارند. در هر استان تعدادی از این چهار گروه تأییدکننده مرگ مغزی هستند که هر چهار گروه باید مرگ مغزی را تأیید کنند. گاهی خانوادهها درخواست میکنند مدارک بیمار را به پزشک دیگری نشان دهند، اما هیچ پزشک دیگری اجازه تأیید ندارد، مگر اینکه مجوز داشته باشد و از همه مهمتر اینکه تأیید مرگ مغزی مستلزم انجام معاینات بالینی است. بههیچعنوان هیچ پزشکی اجازه ندارد با مشاهده و بررسی مدارک یک بیمار اعلام کند فرد دچار مرگ مغزی شده است یا خیر؛ مگر اینکه بیمار را معاینه کند و دورههای لازم را گذرانده باشد. در مرگ مغزی احتمال بازگشت به زندگی وجود ندارد.
از اهدا تا پیوند اعضا
در حوزه پیوند اعضا پرستارانی با شرایط خاص بهعنوان بازرس همکاری میکنند. این افراد بر اساس برنامهریزیهای انجامشده هر روز از همه مراکز ICU و اورژانس در سطح کشور بازدید میکنند. این افراد دورههای آموزشی را طی کردهاند و بهمحض اینکه به مرگ مغزی در فردی مشکوک میشوند با مرکز فراهمآوری اعضای پیوندی تماس گرفته و موضوع را اطلاعرسانی میکنند. هماهنگکننده در چرخه اهدای عضو در سطح دنیا مهمترین نقش را دارد. هماهنگکننده از سوی مرکز فراهمآوری بر بالین فردی که ممکن است دچار مرگ مغزی شده باشد فرستاده میشود. ابتدا فرد را بهطور کامل معاینه میکند و پس از بررسی مدارک تشخیص مرگ مغزی، برای انتقال بیمار از خانواده رضایت میگیرد؛ یعنی گفته میشود باید بیمار برای تأیید مرگ مغزی به مرکز فراهمآوری منتقل شود. در سطح شهر تهران با وجود 170 بیمارستان، چهار مرکز فراهمآوری وجود دارد. مراکز فراهمآوری فقط در بیمارستانهای دولتی و مراکز دانشگاهی اجازه فعالیت دارند. پس از اخذ رضایت از اولیای دم، بیمار به مرکز فراهمآوری منتقل میشود. در مرکز فراهمآوری بیمار 16 تا 24 ساعت تحت نظر قرار میگیرد. باید به فاصله ششساعت از نوار مغزی اول که پس از انتقال گرفته میشود، از بیمار نوار مغزی دوم گرفته شود.
چهار گروه پزشکی که مجوز دارند در این مرکز مرگ مغزی را مورد تأیید قرار میدهند. بعد از تأیید، نماینده پزشکی قانونی به مرکز مراجعه کرده و تاییدات این چهار پزشک را مورد تأیید نهایی قرار میدهد. سپس در جلسهای با حضور خانواده، از خانواده رضایت قانونی گرفته میشود. از رضایت انتقال تا رضایت اهدا، خانواده 24 ساعت فرصت دارد تا تجدیدنظر کند. خانواده میتواند در این مرحله رضایت ندهد، اما تاکنون چنین موردی اصلا دیده نشده است. اهدای عضو یعنی گذر خانواده از انکار به باور قلبی. این اتفاق توسط فرد هماهنگکننده و در مرحله رضایت انتقال انجام میشود. نماینده پزشکی قانونی فقط کارهای قانونی و اداری را انجام میدهد. پس از اخذ رضایت قانونی فرد مرگ مغزی به اتاق عمل منتقل میشود تا ارگانها و نسوجی که خانواده برای اهدای آنها رضایت خود را اعلام کردهاند برداشته شود. در همین فاصله فرد هماهنگکننده مشخصات اهداکننده را به اداره پیوند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اطلاع میدهد. اداره پیوند تشخیص میدهد این ارگان باید به کجا و به کدام بیمار برسد.
تخصیص عضو زیر نظر وزارت بهداشت
در اینجا بحثی به نام تخصیص عضو مطرح است که مهمترین فعالیت چرخه اهدای عضو است. تخصیص عضو همیشه در همه جای دنیا یا در وزارت بهداشت انجام میشود یا در مرکزی که تحت نظارت مستقیم وزارت بهداشت است. در وزارت بهداشت دو پرونده بیماران اورژانسی و غیراورژانسی وجود دارد. وقتی فرد اهداکننده شناسایی میشود و مشخصات او اطلاعرسانی میشود، در اقدام اول پرونده بیماران اورژانسی بررسی میشود تا فردی که مشخصات او با مشخصات اهداکننده از نظر گروه خون، سن، وزن، جنس و بسیاری از دیگر مشخصات همخوانی دارد، شناسایی شود.
اگر در این پرونده فردی یافت نشود، پرونده دوم بررسی میشود. در پرونده افراد غیراورژانسی اولویت براساس زمان ثبتنام است؛ اما معمولا از پرونده اورژانسی فردی انتخاب میشود. بهمحض اینکه وزارتخانه به مرکز فراهمآوری اعلام میکند که برای مثال کبد فرد مرگمغزی باید به بیمارستانی در شیراز منتقل شود، در مدتزمان چند ساعت همه بیماران انتخابشده برای پیوند به مراکز پیوند منتقل میشوند تا جراح برداشتکننده ارگان را برداشته و پس از بررسی کیفیت ارگان، به مرکز درمانی که قرار است پیوند انجام شود منتقل شود. در اینجا مبحثی به نام Ischemic time مطرح میشود که عبارت است از حداکثر زمان برداشت یک ارگان تا کاشت آن. ارگانها قابلیت نگهداری و انجماد ندارند. نسج را میتوان ابتدا در دمای زیر چهاردرجه سانتیگراد و اگر 48 ساعت بعد برداشت و فرآوری انجام شود برای مدتزمان پنج سال نگهداری کرد. حداکثر زمان برداشت یک ارگان تا کاشت آن برای قلب و ریه چهار تا شش ساعت است که وقتی در فرد اهداکننده آئورت یا رگ اصلی قلب را میبندند محاسبه میشود تا زمانی که آئورت بستهشده در بدن گیرنده پیوند باز شود. این عمل درمجموع حدود سه ساعت طول میکشد. فرآیند نقلوانتقال هم حدود یک تا سه ساعت به طول میانجامد. بنابراین چگونه ممکن است فردی ادعا کند که قلب میفروشد؟! نمیتوان چنین کاری انجام داد. امکان فروش کبد نیز وجود ندارد. فرد زنده نمیتواند کبد خود را بفروشد. حداکثر زمان برداشت تا کاشت برای کبد و لوزالمعده 12 تا 16 ساعت و برای روده 12 ساعت است.
No tags for this post.