سالروز گلولهباران مجلس و مسجد سپهسالار
اما نمي خواست اين مسأله را مستقيم نشان دهد بنابر اين در مراسم تاجگذاريش كسي از مجلسيان را دعوت نكرد تا به طور غير مستقيم به مجلس و قانون اعلام جنگ دهد.
در ادامه ضمن دعوت از امين السلطان معروف به اتابك كه خارج از ايران به سر مي برد، مشير الدوله را در ربيع الاول 1325ق وادار به استعفا کرد و مدتي بعد امين السلطان را به صدارت نشاند و اين جابه جايي، در واقع اعلان جنگ ديگري به نمايندگان ملت بود.
ترور اتابک اعلان جنگ به شاه
روز 21 رجب 1325ق، جواني به نام عباس از اهالي تبريز امين السلطان را ترور كرد. مرگ اتابك، هراس عجيبي در دل دربار انداخت و تا مدت ها بدخواهان مشروطه را برجاي خود نشاند. هم زمان ميرزا احمد خان مشير السلطنه به نخست وزيري رسيد كه خيلي زود با رأي مجلسيان خلع شد.اقداماتي از اين دست، شاه را بي اندازه خشمگين مي سازد. شاه به كودتايي مي انديشید.
از اين رو در 9 ذيقعده 1325ق، گروهي از اشرار و الواط و اشخاص وابسته به دربار را مامور اغتشاش در شهر شدند و در اطراف مجلس (ميدان توپخانه) گرد آمده، با مشروطه خواهان به زد و خورد پرداختند. همزمان، شاه هيئت دولت را كه روز پيش استعفا داده بود، به قصر احضار و ناصرالملك رئيس مجلس وقت را زنداني و زنجير كرد كه با مداخله و اعمال نفوذ انگليس از سرنوشتي كه در انتظارش بود، رهايي يافته، به اروپا گريخت.اين كودتا راه به جايي نبرد.
تشدید اختلافات شاه و مجلس
مجلسيان و رئيس جديدشان ممتاز الدوله پس از اين كودتاي نا فرجام، تلاش زيادي براي بهبود روابط با شاه به عمل آوردند و نتيجه آن شد كه شاه در سلام عيد غدير و قربان آن سال، هيئتي از نمايندگان را به حضور پذيرفت ولي در اواخر محرم 1326ق در اثر سوء قصدي كه به جان وي شد كه بيشتر مورخين بر اين باورند كه اين حادثه از طرف خود شاه ترتيب داده شدبود، ورق برگشت. داستان از اين قرار بود كه در اسفند 1287 گروهي با كمين در مسير حركت شاه و پرتاب بمب به سوي اتومبيلش موجب تعميق و تشديد اختلافات شدند. شاه از ترس اتفاقي مشابه خود را در قصرش محبوس ساخت و بدگمانياش افزون شد. مجلس به جاي رفع بدگمانيهاي شاه با سنگاندازي در راه دستگيري سوءقصدكنندگان فضا را مسمومتر كرد. محمدعلي شاه خواهان دستگيري بمباندازها بود. او در دستخطي به مجلس از بي عملي مجلس در دستگيري مقصرين شكايت كرد. در 11 خرداد گروهي به سركردگي علاءالدوله در خانه عضدالملك گرد آمدند و خواهان تبعيد 6 نفر از درباريان از جمله حسين پاشاخان اميربهادر جنگ شدند. محمدعلي شاه ناچار با بركناري و تبعيد آنها موافقت كرد. او كه مدت زيادي از ترورش نگذشته بود، تبعيد اميربهادر (رئيس كشيكخانه) را كه مسئول حفظ جان شاه بود حمل بر نقشهاي ديگر براي ترور خود كرد. چند روز قبل از عزيمت شاه به باغشاه اعلاناتي به ديوارها چسباندند به اين مضمون كه به شاه امر شده بود در تمام مدت جلسات مجلس از شهر خارج نشود. روز 14 خرداد درهاي قصر باز شد. شاه با كالسكهاش كه در محاصره قزاقها بود چهار نعل خارج شد و به باغشاه رفت. اين طرز حركت موجي از نگراني در شهر ايجاد كرد. متعاقب آن بازارها تعطيل شد.
موافقت مجلس با مطالبات شاه
محمدعلي شاه پس از استقرار در باغشاه در نامهاي به مجلس اظهار داشت براي استراحت از شهر خارج شده است و جاي نگراني نيست. مجلس در نامه شديداللحني به او جواب داد خروج ناگهاني شاه خلاف اراده ملت و تهديد آزادي و امنيت است. هم زمان محمدعلي شاه عضدالملك را همراه عدهاي ديگر از رجال به باغشاه احضار كرد و هنگام خروج آنها جلالالدوله، علاءالدوله و سردار منصور را توقيف كرد و دستور تبعيد آنها را داد. بعد از استقرار شاه در باغشاه از تبريز، رشت، قزوين و شيراز انجمنها تلگراف هايي مخابره كردند و خواهان خلع محمدعلي شاه از سلطنت شدند، در حالي كه شاه هنوز مدعي بود به قانون اساسي ملتزم است و خواهان رسيدن به توافق با مجلس شورا بود. شاه در 18 خرداد در پيامي مكتوب به مجلس اعلام كرد كه آزادي ملت را محترم ميشمارد و براي حفظ نظم و امنيت، بعضي از مفسدين را گرفتار كرده و بعضي ديگر را دستگير خواهد كرد.
محمد علي شاه تحت تأثير شاپشال روسي، معلم قديمش بود و به قدرت لياخوف رئيس قزاق هاي روس اعتماد داشت. شهر بعد از روزي كه محمد علي شاه با غوغا و جنجال به باغ شاه رفته بود، به حالت نظامي در آمده بود.
گلوله باران مجلس و مسجد سپهسالار
در چنين شرايطي محمد علي شاه مقام وزارت جنگ را نيز به ميرزاحسين پاشاخان اميربهادر سپرد كه چندي پيش به تبعيدش رضايت نداده بود و لياخوف ـ سردار روسي ـ را به فرمانداري نظامي تهران منصوب كرد. با اين انتصاب در اولين روزهاي تابستان 1287، نقاط حساس تهران به تصرف نظاميان قزاق تحت فرماندهي افسران روسي درآمد. اطراف ميدان بهارستان و مدرسه سپهسالار محاصره شد و توپخانه و سوارهنظام در مقابل مجلس مستقر شدند.
بامداد روز سه شنبه 24 جمادي الاولي 1326ق كه آن سال دوم تير ماه بود، قزاق ها به فرماندهي لياخوف و به دستور سفير روس و سران مرتجع ايراني و به روايتي به اشارت مستقيم شخص تزار، مجلس و مسجد سپهسالار را محاصره و گلوله باران كردند.
مهرداد نصرتی/ روزنامه نگار
No tags for this post.