زمان ما هیچ کس برای پول کار نمی کرد

در این جستار، ادامه آن گفت‌وگو را می‌خوانید که حاوی نکات خواندنی و جالبی از بزرگانی نظیر رهی معیری، ابوالحسن خان صبا و … است. امین‌الله رشیدی، متولد چهارم اردیبهشت ۱۳۰۴ در روستای (اکنون شهر) راوند است. آهنگ‌سازی و خوانندگی رشیدی در رادیو تهران از سال ۱۳۲۷ خورشیدی آغاز شد و تا پایان سال ۱۳۴۴ به طور پیوسته ادامه داشت که حاصل این فعالیت، ساخت بیش از ۱۲۰ آهنگ بوده است.

استاد، شما به عنوان فردی که تاریخ زنده چند دهه موسیقی هستید و آثار متعددی نیز در قالب کتاب و نوار از شما منتشر شده، اوج شکوفایی موسیقی را در کدام دهه ها می بینید؟

به اعتقاد من دو دهه سی و چهل، دهه های تکرار نشدنی در هنر ماست؛ یعنی در این فاصله زمانی نه تنها در حوزه موسیقی، بلکه در پهنه ادبیات هم آثار بی نظیری خلق می شوند. دهه  بیست هم دهه با شکوهی بود اما باید آن را مقدمه  شکوفایی دو دهه بعد دانست. آنچه در دهه های سی و چهل شکل می گیرد، ادامه  روند تکاملی است که از دهه بیست شروع شده است.

آیا بعد از دهه سی و چهل با رکود مواجهیم یا افول؟

ما از ابتدای دهه ی پنجاه با افول کیفیت آثار هنری مواجهیم. استادان و بزرگان عرصه های هنر کناره گیری کردند و عرصه برای نوع بازاری و سطح پایینی از موسیقی برای بسیاری از افراد مهیا شد. خود من که از سال 1348 از رادیو استعفا داده بودم. البته دلیل آن شغلم بود. من در آن سال‌ها، سر دفتر یک دفتر خانه بودم. به من ایراد گرفتند که یک خواننده نمی تواند سر دفتر باشد. از دادگستری وقت به من ابلاغ شد که باید استعفا بدهم و هر چه گفتم من از راه موسیقی نان نمی‌خورم، به گوش کسی نرفت. من هم از کار سر دفتری استعفا دادم و نامه ای به وزیر دادگستری وقت نوشتم و ماجرا را شرح دادم. بعد از دو سال هم به شغل سر دفتری برگشتم و موسیقی را برای مدتی کنار گذاشتم. البته در این مدت تعدای آهنگ ساختم که یکی از آنها اجرا شد.

دو دهه سی و چهل، دهه های تکرار نشدنی در هنر ماست؛ در این فاصله زمانی نه تنها در حوزه موسیقی، بلکه در پهنه ادبیات هم آثار بی نظیری خلق می شوند.

آن زمان برای ورود به رادیو شرایط خاصی وجود داشت؟

بله! اگر فردی مورد تأیید یکی از استادان مشهور عصر قرار می گرفت، با همین مجوز می توانست واد رادیو شود؛ مثلاً روزی مرحوم موسی خان معروفی مرا به آقای علی محمد خادم، رهبر و نوازنده یکی از ارکسترهای رادیو معرفی و تأکید کردند که صدای من برای تصنیف خوانی مناسب است. آن زمان بیشتر خوانندگان آواز می خواندند و تصنیف خوان کم بود. استاد معروفی وقتی مرا معرفی کرد، گفت: بفرمایید. این هم همان خواننده تصنیف خوانی که می خواستید. نت هم می داند و به شما زحمت نمی دهد. این مجوز برای راه یابی من به رادیو بود. علی تجویدی هم یک سال بعد از من به معرفی زنده یاد ابوالحسن خان صبا وارد رادیو شد.

آن زمان، ابراهیم خان منصوری، تنها کسی بود که امتحان می گرفت اما از کسی که توسط استادانی چون موسی خان معروفی و ابوالحسن صبا معرفی شده بودند، امتحان نمی گرفت. این معرفی ها همه بر روی ضابطه ی مشخصی بود و امکان نداشت که استادی، فردی را روی رابطه معرفی کند و تا توانمندی های فرد برای آن استاد ثابت نشده بود، محال بود که او را به رادیو معرفی کند، زیرا پای اعتبار خود آن بزرگان در میان بود و آنها آبرو و اعتبارشان را زیر سؤال نمی بردند.

استاد بین هنرهای مختلف چطور به موسیقی روی آوردید؟

مادرم که دختر پرتو ادیب بیضایی و اهل شعر و ادب بود، اعتقاد داشت فرزندانش حتماً باید هنری داشته باشند و حرفه های مختلفی را تجربه کنند تا اگر در آینده شغل اداری یا دولتی و به اصطلاح پشت میز نشینی ای به دست نیاوردند، بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. از این رو در تابستان ها ما را به شغل های مختلف فرستاد؛یک تابستان در دکان حلوایی، تابستان دیگر در نجاری و سال بعدش به مغازه نقاشی. من مدتی پیش محمد دبیر الصنایع و بعد هم نزد استاد حسن خان کاشانی کار نقاشی کردم. بعد هم به تهران آمدم و در هنرستان موسیقی ثبت نام کردم.

از رهی معیری هم برایمان بگویید؟

رهی یکی از شاعران طراز اول و در سرودن تصنیف نیز بسیار توانا بود. تعدادی از بهترین تصنیف ها که توسط بنان خوانده شد، ساخته ی اوست. تصنیف هایی نظیر «من از روز ازل دیوانه بودم» ، «من بی دل ساقی» ، «نوای نی» ، «دیدی ای مه» و «مرغ حق» جزو این آثار هستند. تصنیف بسیار مشهور «شد خزان» نیز که با صدای مرحوم جواد بدیع زاده ماندگار شد، از آثار دلنشین رهی است.

من در ایام جوانی، کنسرتی در تهران و در جایی به نام سینما متروپل داشتم که کمی بالاتر از لاله زار و چهار راه استانبول بود. آن روزها برای گرفتن مجوز برای اجرای برنامه، باید با فرمانداری نظامی مکاتبه و هماهنگی می شد. اتفاقاً دیروز نامه ای را لا به لای اوراق کهنه ام یافتم که جوابیه ی فرماندار نظامی تهران به درخواست من برای صدور مجوز برای کنسرتم بود که در آن شرایطی را برای گرفتن مجوز ارائه کرده بودند که یکی از آن شرایط، رعایت وضع پوشش خوانندگان زن بود. این نامه مرا به چهل ـ پنجاه سال قبل برد. به هر حال در آن کنسرت، شعر زیبایی هم از رهی معیری خوانده بودم که با این مصراع شروع  می شد:

تا دامن از من کشیدی ای سرو سیمین تن من ….

برای آن کنسرت لازم دیدم که از رهی معیری هم دعوت کنم و بنابراین دو بلیت هم برای او کنار گذاشتم و برایش بردم. وقتی او را دیدم، گفتم: برای کنسرت حتماً بیایید. کاری هم از شما اجرا کرده ام. رهی عذر خواهی کرد و گفت: من روز کنسرت شما گرفتاری دارم که نمی توانم بیایم. پیشاپیش عذر می خواهم. و خلاصه به گونه ای مرا متوجه که آن روز قراری دارد.

ارتباط تصنیف سازان و خوانندگان چگونه بود؟

بسیار صمیمی، انسانی و مهربانانه؛ مثلاً در ایامی که من در رادیو بودم، هر ماه برای هر خواننده، یک شاعر در نظر می گرفتند و این دو باید با هم به هماهنگی لازم می رسیدند؛ یک ماه بیژن ترقی و یک ماه رهی معیری، ماهی دیگر تورج نگهبان و یک ماه نظام فاطمی و شاعران و ترانه سازان دیگری نظیر پرویز وکیلی و رضا ثابتی و دیگران هم بودند. شاعران معمولاً کارمند رادیو نبودند و به ازای هر ترانه ای که می سرودند، پول دریافت می کردند که پول هر ترانه تقریبا پنجاه تومان بود.

شکل اجرا هم این گونه بود که رادیو به خواننده کاری را پیشنهاد می داد و شاعر مشخص شده را برای یک ماه مشخص می کرد تا با همکاری آهنگساز اثر را بسازند و اجرا کنند. جای دیگر هم گفتهام سه رکن اصلی یک اثر خواننده، آهنگساز و شاعر است و همین مراوده ی شبانه روزی، باعث می شد الفتی بین آنها به وجود بیایید که گسستنی نباشد. غالباً این روابط به رفت و آمدهای خانوادگی هم می کشید و این گونه بود که در طول زمان اشتراکات مجموعه هم بالا می رفت. در آن سال ها هیچ کس برای پول کار نمی کرد. در رادیو تا قبل از1330 کسی حقوق نمی گرفت. تازه از ابتدای دهه سی بود که حقوق و میزان پول خوانندگان، آهنگسازها و نوازندگان و رهبران ارکسترها مشخص شد.

 

گفتگو: مهرداد نصرتی ـ اعظم حسن‌تقی

 

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا