رشتهام را با علاقه انتخاب کردم
وی علاوه بر بازی در سریالهای تلویزیونی مثل “زمانه” (حسن فتحی)، ”وجدان آشفته” (منوچهر هادی) و “شمعدونی”(سروش صحت)، در نمایشهای متعددی نظیر کارهای همسرش حسین کیانی با نامهای"تیاتر اجباری"، "تکیهی ملت"، "خیشخانه"،"بازیخانه"،"واقعه در مجلس سودابه خوانی" و "پنهانخانه پنج در" نیز بازی کرده است و بازی در نمایشهای دیگری نظیر "طناب" (علمی محمد رحیمی)،"حرفی به جای حرفی دیگر" (ایرج زهری)،"قرمز و دیگران" (محمد یعقوبی)، "دن کامیلو" (کوروش نریمانی) در کارنامه بازیگری وی دیده میشود. رویا میرعلمی فارغالتحصیل مقطع کارشناسی طراحی صحنه از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است و در دو نمایش رژیستورها نمیمیرند و مضحکه شبیه قتل که این روزها مشغول بازی در آن است، علاوه بر بازیگری، طراح صحنه و لباس هم بوده است.
نسبت به رشته ای که خوانده اید، چقدر دغدغه دارید و پیگیر آن هستید؟
من با علاقه رشته ام را انتخاب کردم و رشته ای را که در آن تحصیل میکردم بسیار دوست داشتم اما هنگامی که به من پیشنهاد بازی در نمایش داده شد، بازیگری را انتخاب کردم.
زیرا من دوست دارم روی یک کار متمرکز شوم و ترجیحم آن بود که بازیگری را ادامه دهم و طراحی صحنه را مادامی که دغدغه بازیگری دارم کنار بگذارم. چون دوست دارم تنها بر یک چیز تمرکز و برای آن تلاش کنم. فکر می کردم که اگر هر دو این رشته ها را با هم دنبال کنم، یکی به دیگری آسیب می زند، چون مشغولیت ذهنی ام تغییر می کرد. در حال حاضر به طراحی صحنه فکر نمیکنم چون خدا را شکر در زمینه بازیگری یک کار که تمام میشود، کار دیگری را آغاز میکنم و به همین دلیل نمی توانم بر طراحی صحنه متمرکز شوم.
شما در زمینه رشته تخصصی و دانشگاهیتان؛ یعنی طراحی صحنه و لباس، آیا مشاوره هم میدهید؟
بله. در کارهای همسرم؛ آقای حسین کیانی برای طراحی صحنه، ایده و نظر می دهم. به خاطر رشته ای که خواندهام و علاقهای که داشته ام، دقتم روی طراحی صحنه کارها زیاد است. به طراحی لباس هم علاقه دارم. من حتی در جشنواره فجر یکبار در این زمینه، کاندید جایزه شدم. اما کلا آن کار را کنار گذاشتم.
جایزهها چه تاثیری در ادامه کار یک بازیگر دارند؟
من سه بار در جشنواره تئاتر فجر جایزه گرفتم. هفت بار کاندیدای جشن بازیگر بودم. از جشنواره مقاومت جایزه گرفته ام. وقتی یک بازیگر جایزه می گیرد، آن لحظه برایش بسیار خوشایند است. اما چه بهتر که زودتر این اتفاق را فراموش کند و به کارش ادامه دهد.
برای نزدیک شدن به یک نقش شما چه کار میکنید و چه تمهیداتی میاندیشید؟
ابتدا که نقش را می خوانم، شناسنامه ای برای آن کاراکتر طراحی میکنم. من ابتدا تیپ و ظاهر شخصیت را میسازم و بعد به درونیاتش میپردازم. یعنی از بیرون شروع میکنم و به درون میرسم. وقتی تیپ و ظاهر را میسازم درونیات شخصیت برایم ساده تر میشود و می توانم آن را بسازم. زمان هم به خصوص در تئاتر این کمک را میکند و من هر لحظه چیزی جدیدی در شخصیت کشف میکنم. طی این سالها با بالا رفتن تجربه ام این اتفاق برایم زودتر می افتد و زودتر می توانم به شخصیت جدید دست پیدا کنم. تمرکز بالا هم در این امر دخیل است و نقشی اساسی و غیر قابل انکار دارد.
این روزها نمایشنامه خوانی بیشتر از گذشته باب شده است، نظرتان راجع به این ژانر چیست؟
اوایل که این اتفاق می افتاد برایم کمی عجیب بود اما بعدها فکر کردم که اگر نمایشنامه ای باشد که بخواهند آن را معرفی کنند، یعنی کتابی ترجمه شده باشد و تماشاچی هیچ ذهنیتی راجع به نویسنده و متن نداشته باشد، به نظرم نمایشنامه خوانی این اثر جذاب است.اما واقعا برای من جای سوال است که کارهایی نظیر هملت و متونی که بارها و بارها به روی صحنه رفته است و تماشاچی نسبت به آن ذهنیت دارد چرا دوباره نمایشنامه خوانی میشود. به نظر من گروههایی که نمایشنامه خوانی میکنند شاید چون نمی توانند کار تئاتر بکنند، برای مطرح شدن و دیده شدن این کار را انجام می دهند. به اعتقاد من آن وجه اول که در تمام دنیا رواج دارد و برای شناساندن نمایشنامه و نمایشنامه نویسی جدید، اتفاق می افتد، کاری بسیار خوب است.
گفتگو: اعظم حسنتقی
No tags for this post.