بحران اخلاقی در شبکه های اجتماعی
امروزه، انقلاب اطلاعات وارتباطات، جامعه جهانی را به دلیل پیشرفت در حوزه وسایل ارتباطی، در دوبعد زمان و مکان بسیار به هم نزدیک و فشرده کرده است . حاصل این توسعه و پیشرفت پدید آمدن « دهکده جهانی» است که درآن، انسان ها بسیار به هم نزدیک شده و از بی خبری و جهل رهایی یافته اند.
در این جهان مجازی یکی از رخدادهای مهم ظهور شبکه های اجتماعی است که با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و مبادله افکار و عقاید عمومی، در راه پیشرفت وتمدن بشری نقش بزرگی بر عهده گرفته است .
شبکه های اجتماعی پدیده ای نوین از نسلی جدید است که توانسته با حضور و بهره گیری تکنولوژی، آرمان های انسانی را گسترش دهند. بدین منظور شبکه های اجتماعی دارای توانایی لازم برای توسعه در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. شبکه های اجتماعی از گردآوری، ساماندهی، ذخیره و نشر اطلاعات اعم از صوت، تصویر و متن یا عدد که با استفاده از ابزار رایانه ای و مخابراتی صورت می گیرد، بهره می برد .
در برقراری ارتباط همه جانبه درگستره ای وسیع، فراهم کردن زمینه توسعه دانش، اطلاعات وفرهنگ، حذف فاصله های زمانی و مکانی، افزایش درک اجتماعی و اخلاقی ، ایجاد بسترهایی برای تحقیقات علمی، افزایش همکاری افراد با یکدیگر ، کاهش هزینه های اجرایی ، به اشتراک گذاشتن آرمانهای مشترک ، ایجاد الگوها و نگرشهای جدید، شبکه های اجتماعی بسیار تاثیر گذار بوده اند .
با توصیف شبکه های اجتماعی، کارکردها و تاثیرات آن می توانیم به یکی از این تاثیرات یعنی افزایش درک اجتماعی و اخلاقی اشاره داشت. چرا که شبکه های اجتماعی دارای یک منش اخلاقی هستند.
بنابراین ما با مسئله ای به نام «اخلاق شبکه های اجتماعی» رو به رو هستیم . هدف از این گفت وگو که در ادامه مطالعه خواهید کرد، آن است که به سؤالاتی پاسخ داده شود که مربوط به بنیان های ارزشی اخلاق و مسؤلیت های افراد در حوزه شبکه های اجتماعی است. علاوه بر آن می توان از سیاست های دولتی در زمینه زیربناهای اخلاقی حوزه شبکه های اجتماعی نیز بحث نمود.
ایرنا در گفت وگویی با دکتر سید جواد میری، جامعه شناس به تحلیل و بررسی ، جایگاه اخلاق در شبکه های اجتماعی پرداخت و دیدگاه های وی را در این زمینه جویا شد .
میری دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه بریستول انگلستان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با سوابق آموزشی در دانشکده جامعه شناسی بریستول انگلستان، دانشکده مردم شناسی دانشگاه دولتی چیتا روسیه، دانشگاه صنعتی شریف ، وی آثار متعددی در زمینه جامعه شناسی ایران و فلسفه علوم اجتماعی تالیف کرده است .
مشروح این گفت وگو در پی می آید :
**س : آقای دکتر اگر موافق باشید پرسش نخست را این گونه مطرح کنم که از نظر شما شبکه های اجتماعی چه کارکرد و تاثیری در درک اجتماعی و منش اخلاقی داشته است ؟
– شبکه های اجتماعی به گونه ای درامتداد روابط و شبکه هایی است که در هرجامعه ای شکل گرفته است و آنها را تشدید و تعمیق و گسترش وتوسعه می دهد . در بحث اخلاق در فضای مجازی اولین پرسشی که در ذهن هر اندیشمندی نقش می بندد این است که اخلاق در جامعه چه جایگاهی دارد به عنوان مثال سوژه ایرانی در عالم معاصر، اخلاق درکجای زندگی و سپهراندیشه اونقش دارد که این سوژه وقتی وارد شبکه های فضای مجازی می شود چگونه با آن ها روبرو می شود. درجامعه ایران پس از انقلاب آیا اخلاق جایگاهی داشته یا دارد، یا اخلاق چگونه تعریف شده است . موضوعی که همیشه بین اندیشمندان مطرح بوده است این است که آیا اخلاق در اندیشه ایرانی جایگاه مستقلی از دین داشته یا نداشته است ؟ یعنی آیا سوژه ایرانی سوژه ای است که حتی اگر دین هم در آن نقشی نداشته باشد، اخلاق یک محوریت خاص و ویژ ه ای در ذهن و زبان وجان او دارد ؟
برخی معتقدند که در تفکر ایرانی، در سنت های اندیشه ای و سنت های فرهنگی در ایران اخلاق ، بی پشتوانه دین و دیانت و مولفه های دینی جایگاهی نداشته است . در مقام مقایسه اگر به وضعیت اخلاق درتمدن اروپایی در دوره قرن هفدهم و هجدهم توجه کنیم شباهت هایی بااخلاق درجامعه ایرانی داشت . بعد از کانت مسئله حقوقی و اخلاقی ازهم جدا می شود یعنی مباحث حقوقی واخلاقی به صورت مجزا دریک چهارچوب و پارادایم فلسفی در تفکر کانت مشاهده می کنیم و بعد از آن هم موضوع جامعه مدنی وجامعه ای که درآن کلیسا و نهاد دین نقشی نداشته باشد اما در عمل یک چهارچوب حقوقی و اخلاقی وجود دارد که این اخلاق ممکن است ریشه های آن به دین و مسیحیت باز گردد اما چنان از نهاد دین فاصله پیدا کرده است که نمی توان این دومولفه را به هم پیوسته دانست .
آیا یک چنین وضعیت تمایزبین حقوق و اخلاق وجدایی آن ها از دین در فرهنگ ایرانی وتمدن و نگاه اسلامی وجود دارد یا اینکه سوژه ایرانی توانسته است این مفاهیم را ازهم تمیز دهد ؟ این پرسشی است بین کسانی که در حوزه فلسفه واخلاق در ایران قلم زده اند و به بحث و گفت و گو در این زمینه پرداخته اند . معتقدم که اگر به سیرتفکر و اندیشه در پهنه تاریخ ایران و تاریخ اسلام نگاه کنیم بسیار اندک نشانه هایی از این است که اندیشمندانی باشند که اخلاق را به مثابه یک مفهوم انتزاعی و جدا ازدین بدانند . با ظهور مدرنیته، ذهن، زبان و جان سوژه ایرانی ، تمدن ایران و تمدن اسلام با وضعیتی دچار شده است که آن چارچوب های دینی نحیف شده است اما درکنار آن سازه های اخلاقی نتواسته اند خود را بازسازی کنند ، این مسئله به این علت است که اخلاق به عنوان بک مقوله در چار چوب دین فقط تعریف شده است . البته می توان پرسشی مطرح کرد و آن این است که آیا بزرگان، حکما و اولیای دین در فرهنگ و تمدن اسلامی و اندیشه ایرانی به مسئله اخلاق بی توجه به دین سخنی گفته اند ؟ آیا ما می توانیم در اندیشه ایرانی و در اندیشه اسلامی بگوییم اگر متافیزیک دینی وجود نداشت اخلاق به مثابه یک مقوله وجود دارد یا نه ؟
اگر با نگاه نقادانه به آموزه های دینی نگاه کنیم می بینیم بذر این اندیشه و این ایده در برخی از چارچوب های ذهنی و تفکری و اندیشه ای بزرگان دین وجود دارد . نمونه آشکار کلام امام حسین (ع) است که در معرکه عاشورا به دشمنان خود می گوید اگر دین ندارید جوانمردی که دارید ، جوانمردی یک صفت اخلاقی است که این صفت اخلاقی در این نگاه متصل به فطرت انسانی است و فطرت انسانی هم جهان شمول است . اگرفردی به آموزه های دینی هیچ التفاتی ندارد این به این معنا نیست که از آدمیت فاصله بگیرد . در این نگاه شان انسانی مورد توجه است .
اما چرا این نوع تفکر نتوانسته است بسط پیدا کند ؟ یکی از علل آن این است که تفکر دینی ما بیش از آن که فلسفی شود رنگ وبوی فقاهتی گرفته است یعنی درعرصه عمومی نوع اندیشه ما بسیار متاثر است از نگاه فقاهتی بوده است وچون فقه به عنوان یک چهارچوب در سیر تاریخ اندیشه اسلام وسوژه ایرانی همیشه پیوند عمیق با آیین شهریاری داشته است ، اجازه بروزنحله های دیگر را در میانه تمدن اسلامی نداده است .
حال ما وقتی با موضوع جدید و معاصری به نام شبکه های اجتماعی روبرو می شویم ، آیا سوژه ایرانی ، پیکره ذهن اوبه گونه ای است که بتواند به صورت فعالانه وارداین حوزه شود وبتواند چهارچوب های اخلاقی خود را نهادینه کند ؟
**س : برخی مفاهیم اخلاقی مانند مالکیت، حریم خصوصی ، توزیع قدرت ، مفهوم آزادی های اساسی و مفهوم مسئولیت اخلاقی با پیشرفت فن آوری اطلاعات با مشکلاتی مواجه شده اند، این آسیب ها را چگونه تحلیل می کنید ؟
– همه این مفاهیم مبتنی برانسان ، فرد و فردیت است . در جامعه مدرن فرد و فردیت به صورت یک پدیده جدید چندضلعی زاده می شود . یعنی یک انسان با مفهوم فردیت متولد می شود که همه حقوق و وظایف او مبتنی بر فردیت بوده و مبتنی بر طایفه و قبیله نیست به عنوان مثال ظهور شناسنامه یکی از آثار تغییر حکومتی است که اداره یک ملت را مبتنی بر قبیله نمی بیند بلکه مبتنی بر فرد و فردیت انسان ها است . در چنین فضایی وقتی ما از شخصیت و مسایل حقوقی وحریم صحبت می کنیم باید ببینیم در این فضای مدرن، کنشگری انسان به جای اینکه در عرصه محدود فیزیکی بررسی شود او در جهان شبکه ها مورد توجه قرار می گیرد . در این فضا که زمان و مکان آن به هم چسبیده اند و به صورت یک کپسول درآمده است کنشگری فرد رودرو نیست بلکه کنشگری او کل جهان را در بر می گیرد .
در چنین فضایی وقتی بخواهیم مفاهیم حقوقی و اخلاقی را باز تعریف کنیم ، باید این را درنظر بگیریم که زمان ومکان ابعاد جدیدی پیدا کرده اند و از تعریف دو بعدی زمان و مکان به تعریف چند بعدی تبدیل شود . فضای مجازی تنها یک ابزار نیست زیرا هرگاه یک مسئله را به عنوان یک ابزار تلقی کنیم ، در فکر مهار آن هستیم . این فضا ابزار نیست بلکه هندسه نگاه ما را تغییر می دهد ، برای فهم هندسه تغییر یافته که نوع ارتباطات ما را تحت تاثیر قرار می دهد و شالوده شکنی می کند باید این مفاهیم را باز تعریف کرد .
ارتباطات جمعی نوع هندسه ارتباطات انسانی را تحت تاثیر خود قرار داده است و رابطه به عنوان یک مفهوم نه تنها باز تعریف شده بلکه هندسه آن تغییر کرده است ، در این هندسه دگرگون شده ما سوژه ایرانی را باید چگونه تعریف کنیم ؟ روابط ، ضوابط ، حقوق ، وظایف وتکالیف در این هندسه جدید سوژه نیازمند بازتعریف نوین است .
**س : کاربران شبکه های اجتماعی چه مسئولیت های اخلاقی دارند ؟
– هر انسانی چار چوب های ذهنی ، زبانی ، عقلی و اخلاقی دارد، برای ورود به این بحث که کاربران چه باید بکنند ، در واقع فضای جامعه با ید به صورتی باشد که در حوزه نظام آموزش و پرورش به کودکان که در سنین شکل گیری هستند ، شیوه های مواجهه با فضای مجازی ، از موضع و مقام سوژه ایرانی آموزش داده شود ، چون نظام آموزش وپرورش ایران در فضای قبل از جهان مجازی شکل گرفته است و اکنون باید این نظام بازتعریف شود . کودکان از زمانی که الفبا رایاد می گیرند، به جای استفاده از لفظ « نباید» ضروری است که برخورد با جهان مجازی را یاد بگیرند بنابر حدیث امام صادق که می فرمایند : اگر موقعی خواستی راهی و شیوه ای را برای دیگران مطرح کنید که تغییر رویه دهند به غیر از زبان از آن استفاده کنید یعنی یک ظرفیتی در جامعه ایجاد شود که آن ظرفیت ها و پاردایم ها فضایی ایجاد کند که به صورت غیر مستقیم افراد را به کانال های درست هدایت کند . یکی از مشکلات ما در جامعه وفور این شیوه های زبانی است ، درواقع باید فضایی ایجاد شود که سوژه ایرانی به گونه ای شکل گیرد که بتواند با شیوه های جدید یک مواجهه عقلانی،اخلاقی ، حکمی و انسانی داشته باشد .
**س : دولت ها چه سیاست و مسئولیت مدنی در جهت حفظ حریم خصوصی افراد دارد ؟
– در هر کشوری مسایل حقوقی وجوددارد به عنوان مثال در اروپا کسانی که می خواهند از سایت های غیر مجاز استفاده کنند و به کودکان آسیب برسانند، دولت به عنوان یک متصدی از حقوق شهروندان دفاع می کند و سعی می کند کنشگری آنان را محدود کند و اگر نتوانست محدود کند آنان را دستگیر می کند و شبکه های آنان را متلاشی می کند در ایران هم پلیس فتا متصدی حفظ حریم خصوصی است . باید نوع نگاه ما به مسئله محدود و کنترل یک تغییر ماهوی کند ، یعنی به جای اعمال سلایق سیاسی فضا مجازی را باز ببینیم، زیرا فضا بسته و محدود نیست . محدویت فیزیکی در فضای مجازی جواب نمی دهد زیرا درنهایت فیلتر شکن شکل می گیرد .
نقش دولت می تواند این باشد که فضای مجازی بازی ایجاد کند تا انسان ایرانی بتواند خود را تعریف و بازبینی کند ، محدودیت های نباید بیرونی باشد بلکه باید محدودیت درونی ، اخلاقی و نهادینه باشد زیرا نوع و شیوه حکوت داری مدرن ، خشونت فیزیکی از بیرون نیست، بلکه براساس آموزه های مکتب فرانکفورت و فوکو شیوه حکومت داری جدید در عمل درونی شده است . وقتی محدودیت درونی شود ، لایه ای از عقلانیت در آن وجود داشته باشد و رژیم اخلاقی درونی شده عقلانی هم در آن شکل گرفته باشد در این شرایط انسان ایرانی در مواجهه با مسایل اخلاقی به طریق دیگری خواهد بود.
فضای مجازی را باید مدیریت شود نه اینکه کنترل شود . سیاستمداران و سیاستگزاران نیازمندند که به عرصه اندیش ورزان توجه کنند و اندیشمندان بیاندیشند و ماحصل اندیشه آنان ، نوع ، شیوه و روش نگاه سیاستمداران شود . اگر این چرخه برعکس شود ، یعنی سیاستمداران بیاندیشند، سیاستگزاران سیاست گذاری کنند، و اندیشمندان پیروی کنند این چرخه معیوب خواهد بود . شیوه تغییر و تحولات و چرخه بازیافت اندیشه باید به صورت نوین مطرح شود و سقف تعقل جایی قرار داده نشود که ساحت سیاست سقف تعقل را تعیین کند بلکه سیاست گزاران و سیاستمداران باید ببینند اندیش ورزان چگونه می اندیشند ، افق ها را از آنان بگیرند .
**س : چه راهکارهایی برای استفاده درست از شبکه های اجتماعی پیشنهاد می دهید ؟
– همان طورکه در پنجاه سال پیش وقتی صحبت از مطبوعات می شد، عنصر چهارم جامعه مدنی را مطبوعات آزاد می دانستند و آن را عامل بالندگی و رشد جامعه مدنی محسوب می شد . امروز در جهان معاصر فضای مجازی به عنوان یکی از عنصرهای تقویت وهمگرا کننده جامعه مدنی می تواند عمل کند به شرط آن که سیاستمداران این مولفه را در نظر بگیرند که آیا فضای مجازی یک تهدید است یا یک فرصت ؟ اگر به عنوان یک تهدید به آن نگاه کنند فقط در فکر محدود و کنترل کردن آن خواهند بود اما اگر آن را یک فرصت بدانند ممکن است دریای تهدیدها هم وجود داشته باشد با این حال نوع نگاه فرصت محور است یعنی در این نگاه درپی مسدودومحدود کردن نیستند بلکه بررسی نوع مدیریت این موضوع مطرح می شود .
مدیریت یعنی این که یک انسان ، یک سیاست گزار، دارای نوعی اندیشه باشد که شیوه تکثیر شدن این شبکه هارا بفهمد یعنی این شبکه های مجازی چگونه ظهور و افول می کنند ؟ این شبکه هاچه منطقی دارند آیا منطق آنها همان منطق جهان واقعی است ؟ اگر از متطق فیس بوک فقط یک سبک و شیوه تفکر در ذهن داشته باشیم آن به عنوان یک بازی غیر معقول ، غیر منطقی ، سست و بی بنیاد جلوه می کند . به عنوان مثال فردی برای اولین بار وارد عرصه فوتبال می شود وقتی به فوتبال نگاه می کند حرکات بازیکنان برای او بی معنا است ، اگر منطق این فرد شکل گرفته از منطق کشتی باشد نمی تواند منطق حاکم بر فوتبال را درک کند .
کسی که وارد فضای مجازی می شود و به شبکه فیس بوک نگاه کند و منطق آن را درک نکند یعنی با شیوه مسدودیت و محدودیت وارد این فضاشود از فیس بوک فقط ممکن است عامل جاسوسی را درک کند در حالی که اگر نوع نگاه او تغییر کند و درک کند که ممکن است این فضا برای جاسوسی استفاده شود ولی آیا تمام قدرت فیس بوک به دلیل شبکه جاسوسی است یا یک ابزار وشیوه از زیست انسان مدرن است که می خواهد خلا تنهایی خود را پرکند یا می خواهد وجود خود را بسط جهانی دهد .
این سبک و شیوه زیست انسان درزندگی مدرن یک ارزش محسوب می شود . باید این نظام ارزشی و سوژه مدرن درک شود و پس از درک منطق این نظام نوع نگاه مدیریت این فضا تغییر می کند . در این وضعیت ما نیازمند یک اتاق فکر هستیم که اندیشمندان، فیلسوفان ، جامعه شناسان وروانشناسانی باشند که جهان مدرن ونظام های ارزشی حاکم بر جهان دیجیتالیزه شده را درک کنند . با درک این نظام منطق های مواجهه با آن را می توانند پی ریزی کنند . وقتی این منطق ها به صورت یک چها رچوب تدوین شده در آمد آن موقع سیاست گزاران می توانند سیاست های خود را مبتنی بر این منطق های موازی پی ریزی کنند و سیاستمداران بر اساس آن ها حرکت کنند.
اگر یک چنین وضعیتی بر سازمان های سیاست گذار حاکم بر فضای مجازی ایجاد شود، می توان گفت در 10 سال آینده با انقلاب های مستمری که در حوزه مجازی در حال اتفاق افتادن است، فضای مجازی به گونه ای تغییر خواهد یافت که فضای واقعی به صورت عمیق متاثر از فضای مجازی خواهد شد . در انقلاب های جهان عرب یکی از وسایل و شیوه هایی که توانست عالم واقع را تغییر دهد و قبل از حرکت های واقعی در صحنه های واقعی سیاسی موثر واقع شود شبکه های مجازی بود . شبکه های مجازی در آینده بسیار نزدیک نوع نگاه ما را از عالم واقع و شهر سیاسی که ما در آن زندگی می کنیم زیست بوم سیاسی ما را تغییرماهوی خواهد داد . مولفه های جهان مجازی سایه خود را بر این مولفه های واقعی گسترده خواهد کرد . در این شرایط زیست بوم دیگری متولد خواهد شد . اگر ما یک نگاه منفعلانه داشته باشیم قربانی این حرکت ها خواهیم شد ، اما اگر نگاه فعالانه داشته باشیم در 10 سال آینده ما بر این موج ها یی که انقلاب های تکنولوژیک مستمر را ایجاد می کنند می توانیم بر آن فایق آییم و نهادینه کنیم و جهت ها ی خود مان را بر آن ها تحمیل کنیم .