روسا در رفتار با کارمندانشان تجدیدنظر کنند
محققان دانشگاه کارولینای شمالی، دانشگاه پکینگ و دانشگاه آیووا دریافتند رفتارکردن بسیار بهتر با تعدادی از اعضای تیم در مقایسه با دیگران میتواند دارای اثرات عملکردی منفی به همان اندازه رفتارکردن یکسان با اعضای تیم باشد.
تحقیقات قبلی نشان داده بود روسایی که بسته به مولفههایی مانند میزان شایستگی هر کارمند، با آنها متفاوت رفتار میکنند، موجب افزایش بازدهی تیم کاریشان میشوند. در واقع، این تحقیقات به رابطه خطی بین رفتارکردن متفاوت با هر کارمند و عملکرد تیم اشاره میکند اما پژوهش جدید چیز دیگری میگوید.
دانشمندان به تازگی دریافتهاند جنانچه رئیسی با اعضای تیمش بیش از حد متفاوت برخورد کند، عملکرد تیم وی دچار آسیب خواهد شد. در واقع ارتباط بین تفاوتگذاشتن و عملکرد تیم کاری بیشتر یک منحنی است تا خط مستقیم.
در این پژوهش، محققان رفتار متفاوت توسط تیمی از روسای 145 تیم کاری را در سه شرکت چینی داروسازی، ارتباطات از راه دور و شرکت تولیدی ارزیابی کردند.
عملکرد تیمها از طریق نظرخواهی از روسا ارزیابی شد و بر موضوعاتی همچون کیفیت و کارآمدی هر تیم کاری و توانایی آن تیم برای برآوردن خطقرمزها و بودجه انجام شد.
رفتار متفاوت با استفاده از مقیاس LMX7سنجیده شد که ارتباط بین کیفیت ارتباط روسا و اعضای تیم را ارزیابی میکند. تمرکز مقیاس LMX7 بر موضوعاتی مانند ارتباطات کاری و نه پاداشهای ملموسی مانند حقوق است.
دانشمندان دریافتند چنانچه روسا بیش از حد رفتار متفاوتی با اعضای تیمشان داشته باشند، دو دستگی در تیم به وجود میآید و رفتارکردن یکسان با کارمندان نیز میتواند به عملکرد تیم کاری آسیب بزند بنابراین روسا باید بین تفاوتگذاری رفتاریشان با کارمندان نوعی تعادل برقرار کنند.
آنها نباید با تمامی کارمندانشان رفتار یکسانی داشته باشند و باید بر اساس شایستگی و توانایی مقداری تفاوتگذاری داشته باشند با این حال باید از رفتارهای ترجیحی بیش از حد نیز اجتناب کنند.
دانشمندان همچنین دو مولفه تاثیرگذار بر میزان تحملکردن رفتارهای فرقگذارنده را پیش از عملکرد منفی تیم کاری یافتند؛ بر اساس نتایج آنها، تیمهای بزرگتر (تیمهای 10 نفره یا بیشتر) میتوانند تفاوتگذاری بیشتری را تحمل کنند زیرا تیمهای بزرگتر نیاز بیشتری به همکاری و انسجام دارند و ارائه منابع بیشتر به اعضای توانمندتر به موفقشدن چنین فرآیندی کمک میکند.
مولفه دوم میزان پذیرش فاصلههای قدرتی بین اعضا و اهمیت اجتماعی سلسله مراتب در یک فرهنگ است. تیمی که اعضایش متعلق به کشورهای دارای فاصله قدرتی بیشتر مانند هند باشند در مقایسه با کارکنان در استرالیا که کشوری با فاصله قدرتی کمتر است، کمتر به رفتارهای تفاوتگذارنده عکسالعمل منفی نشان میدهند.
این پژوهش در مجله Personnel Psychology منتشر شده است.
No tags for this post.