علم بهتر است یا قدرت ؟
به گزارش سیناپرس،دکتر محمدرضا اجتهادی ،عضو هیات دانشکدۀ فیزیک، دانشگاه صنعتی شریف طی یادداشتی در فصلنامه علمی-ترویجی«فیزیک روز» در این باره می نویسد:
مدت هاست که در کشور، موضوع انشای خاطره انگیز دوران تحصیل سال های دور، «علم بهتر است یا ثروت»، به سخره گرفته می شود. با مقایسۀ زندگی پر از محرومیت جویندگان علم دیروز و معلمان علم امروز، با زندگی پرتجمل سوداگران بازارهای سرمایه و دلالان صنعت، این جمله به شوخی بدل شده است. هر روز، از تعداد کسانی که قبول دارند که علم سرمایۀ اصلی تولید ثروت است، کاسته می شود. این، به این دلیل نیست که این باور، به کلی از دست رفته است؛ هنوز در سطح کلان تر، باور داریم که علم، مولد قدرت است. تمام کشورهای قدرتمند جهان )و البته ثروتمند) از نظر علمی، پیشرو هستند. نکته این است که در دنیای کنونی، دیگر تولید ثروت از علم، در مقیاس فردی، کار ساده ای نیست. برای چنین کاری، به برنامه های ملی و ساختارهای کلان نیاز است.به همین دلیل است که کشورهای قدرتمند، برای ماندن در قدرت، سهم بزرگی از درآمد خود را صرف تولید علم می کنند.
متأسفانه در کشور ما، نه به فیزیک نه به دیگر علوم زیربنایی و پایه، توجه درستی نمی شود. نمی دانم که این نکته، معلول توسعه نیافتگی است یا علت آن.کمی شبیه مسألۀ مرغ و تخم مرغ است. ولی آنچه بدیهی است این است که ، قدر این علوم در تولید ثروت و قدرت، دانسته نمی شود. شاید به این دلیل که ما همیشه، به دنبال راه حل های کوتاه مدت و حل مشکلات آنی هستیم.
می خواهیم دریاچۀ ارومیه را به روزهای پرآبی برگردانیم، ولی بیست سال پیش، نگران نبودیم که چه کنیم که این دریاچه، بیست سال بعد خشک نشود. مشکل آلودگی هوا را مشکل کنونی خود می دانیم، ولی هنوز هم برنامه ای برای آینده نداریم و نگران این نیستیم که ۵۰ سال دیگر، وضعیت آلودگی چه طور است. مشکل انرژی را برای امروز قرار است حل کنیم، ۱۰۰ سال آینده ما نیستیم که برایمان اصلاً مهم باشد. برای حل آنی این مشکلات، نیازمند دانشی هستیم که در گذشته تولید شده است و امروز در دست مهندسان است. بله، امروز و فردا را مهندسان می سازند و آینده دور را، علوم زیربنایی. عدم توجه کافی به علوم زیربنایی، اشتباه راهبردی است که کشورهای «در حال توسعه» را، همیشه در حال توسعه نگه می دارد و شانس توسعه یافتگی را از آنان می گیرد.
پژوهش های محصول محور، ارزشمند هستند، مدیریت آن ها ساده است، بازده سریعی دارند، شما می دانید که چه می خواهید و در راه رسیدن به آن تلاش می کنید. اگر به درستی به پیش روید، حتماً به نتیجه هم می رسید. چون این مسیر، قبلاً امتحان و حتی هموار هم شده است. در هر گلوگاهی، امکان خرید کمک وجود دارد و یا می توانیم کپی کنیم، ولی در نهایت، نمی تواند مزیت بزرگی برای شما فراهم کند؛ چون شما محصولی را می خواهید، که وجود دارد. قبلاً به آن فکر کرده اید، نمونه اش را دیده اید، و به زودی کهنه و قدیمی می شود. ولی محصولات آینده را امروز نمی توان حتی به راحتی پیش بینی کرد.
از ساده ترین ابزارها گرفته تا پیشرفته ترین فن آوری های دنیای امروز، تمامی محصول علم هستند. ولی یادمان باشد، نیوتن وقتی قوانین نیرو و شتاب را مطالعه می کرد، در فکر ساختن ماشین هایی نبود که زندگی امروز ما را کاملا با زندگی او متفاوت کرده است. گاهی از او، به عنوان یکی از بزرگ ترین دانش پیشگان تاریخ بشری نام برده و گفته می شود که او ۲۰۰ سال از زمان خودش جلوتر بوده، یا کارهای او ۲۰۰ سال علم را پیش انداخت. نمی دانم که این گفته چه اندازه درست است و این ۲۰۰ سال چگونه حساب شده است.
ولی بیاییم فرض کنیم که این گذاره درست باشد. نتیجه آن چیست؟ نیتجه این است که اگر نیوتن نبود، به دلیل اینکه کشف دانش، یک فرایند پیوسته است، دانشی که ما در دویست سال گذشته به دست آورده ایم را، هنوز کشف نکرده بودیم. فیزیک کوانتومی – نسبیتی- مکانیک آماری و ترمودینامیک مدرن، پروتون، نوترون، الکترون و حتی اتم. ما الان، مانند اجدادمان طی ۲۰۰ سال گذشته زندگی می کردیم. نه موبایلی، نه تلویزیونی، نه رادیویی، نه هواپیمایی و نه حتی اتومبیلی. این جاست که ارزش فیزیک را در زندگی خود درک می کنیم. شاید کسی، اهمیت دانستن اینکه گیتی در ۱۴ میلیارد سال گذشته به چه شکلی بوده است را، بتواند منکر شود، ولی نمی توان منکر اهمیت علم فیزیک، در زندگی امروز شد.
حال تصور کنید اگر ما دو نیوتون در تاریخ داشتیم، که به جای ۲۰۰ سال، ۴۰۰ سال ما را به جلو هل داده بودند، الان چگونه زندگی می کردیم؟
دولت ها باید روی این علوم، سرمایه گذاری و ریسک کنند. کافی است شما تعدادی انسان باهوش، با انگیزه و مهم تر از همه، باسواد را در کنار هم قرار دهید و امکانات پژوهش، آموزش و البته زندگی در آرامش و آسایش را برایشان فراهم کنید و اصلاً خود را، از این که چه می کنند، کنار بکشید. مطمئن باشید که از این مجموعه، خروجی هایی به دست خواهید آورید، که قبلاً نمی توانستید تصورش را بکنید. سال ها پیش کشورهای اروپایی، سرمایه ای برای راه اندازی بزرگ ترین آزمایشگاه، یا حتی ماشین بشری، به نام سرن را فراهم می کنند. پول هایشان را روی هم می گذارند؛ دانش پیشگان بزرگی از کشورهای مختلف جهان را به کار می گیرند، برای بیش از ۲۰ سال هزینه می کنند، تأسیسات می سازند و حقوق می دهند، با این هدف که ذره ای گم شده در نظریه های فیزیکی را بیابند. البته می یابند و به آن افتخار هم می کنند. ولی در کنار این کشف، فناوری هایی خلق می شود که در ابتدا، تصورش را هم نمی کردند. یکی از مهم ترین شان اینترنت است، که به عنوان مهم ترین اختراع بشری در تاریخ، پس از زبان، خط و چاپ، از آن نام برده می شود. لحظه ای دنیای امروز را بی اینترنت تصور کنید!
فرق است میان سیاست گذاری در عرصۀ علم و حمایت از فناوری و صنعت و این متأسفانه همیشه مخدوش می شود. در عرصۀ فناوری، سیاستگذاری با نقشۀ راه همراه است؛ نقطۀ آغاز این جاست و نقطۀ پایان آن جا. پروژه ها نقطۀ پایان دارند. در این جا سد می خواهیم. در آن جا نیروگاه. فلان خودرو را می خواهیم، فلان دستگاه مخابراتی و فلان دارو را. سیاست گذار عرصۀ فناوری، باید نقطۀ آغاز و پایان را نشان دهد؛ ولی در عرصۀ علم، سیاست گذاران باید فقط راه را هموار کنند. این قدرت تفکر بشری است که خود راهنمای دانش پیشگان علوم زیربنایی است.
No tags for this post.