موفقیت تنها منوط به رفتارهای فردی نیست
علی فیضی، روان درمانگر و دکتری تخصصی روانشناسی سلامت در گفتگو با سیناپرس با اشاره به تناقض های به وجود آمده در افکار جامعه که ناشی از ترویج شبه علم در دنیای روانشناسی است گفت: ایندا باید گفت؛ رواج روانشناسی زرد یکی از معضلات امروزی دنیای علم دانش است که روز به روز منجر به اشتباه انگاری از سوی مردم می شود. اصلی ترین انتقادی که می توان به این نوع از ترویج علم داشت، این است که مروجان روانشناسی زرد موفقیت و شکست در زندگی را در مقیاس فردی نزول می دهند.
وی در تشریح فردیت گرایی در ماهیت روانشناسی زرد گفت: معمولا صاحب سخنان روانشناسی زرد معتقدند اگر فردی به طور کلی در زندگی موفق شده است، بخش زیادی از این موفقیت بر روی دوش خودش و در واقع صفر تا صد این فرآیند حاصل توان فرد بوده است. در مقابل اگر هم متحمل شکست شده، به علت ناتوانی، عدم آگاهی و ناشی از عدم صلاحیت فرد بوده است.
به گفته این روان درمانگر، چنین نگاهی به شدت تقلیل گر و حتی خطرناک است؛ چراکه محیط اجتماعی که در آن زندگی می کنیم و استرس های محیطی که هر روز تجربه می کنیم؛ همچنین شبکه دوستان و همکاران که ارائه دهنده حمایت های کاری و عاطفی هستند را در نظر نمی گیرد.
وی ادامه داد: در باب این موضوع صحبت از فرد است و برای اینکه فردی بتواند رفتار مفید اجتماعی داشته باشد، باید بازخورد مناسبی از جامعه دریافت کرده باشد. به عبارت دیگر ما حق نداریم از کسی بخواهیم به لحاظ اجتماعی مفید باشد؛ مگر اینکه احساس امنیت رفتاری و اجتماعی داشته باشد.
به گفته این روانشناس، در بسیاری از سخنرانی ها کم بوده است که روانشناسی سطح گفتگو هایش از سطح فرد و اتاق درمان و مشاوره فراتر رود. در واقع امروزه ما فاقد نگرشی هستیم که اینده نگر با چشم انداز اجتماعی باشد که ضابطه های محیط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را هم در نظر گرفته باشد.
فیضی در تشریح روانشناسی موفقیت با طرح این پرسش که آیا روانشناسی موفقیت روندی جز این دارد که افراد را به رقابت گری یا مقایسه کردن و سنجیدن خود با دستاوردهای مادی یکدیگر تشویق کند؟ گفت: روش تاثیر گذاری افرادی که به ترویج روانشناسی موفقیت می پردازند این است که افراد را به مقایسه گری با یکدیگر تشویق کند تا افراد در نهایت دست به تلاش و عمل بزنند. این امر در ذهن و روحیه انسان تاثیر فرسایشی دارد و در بازه زمانی بلند مدت فرد را به مقایسه گری و سنجیدن با دیگران عادت می دهد.
این روانشناس، با اشاره به نقش صاحبان کرسی در علم روانشناسی و خالی گذاشتن عرصه برای فعالیت بیشتر این افراد گفت: مدت زمانی به این موضوع فکر می کردم که اگر روانشناسی ساده اندیش زرد گسترده شده است، دلیلش این است که عرصه گفتگو با جامعه خالی از نظرات جامعه علمی است؛ تا اینکه به تدریج به این نتیجه رسیدم که جامعه علمی روانشناسی ایران در اصل توانایی مقابله با این نوع جریان های مخرب را ندارد یا برای جلوگیری از نشر چنین محتوایی برنامه ای تدبیر ندیده است. برای مثال انجمن علمی روانشناسی ایران که چندین بار هم به عنوان انجمن فعال و پویا در کشور انتخاب شده و مورد تقدیر قرار گرفته است، در دوران کرونا جلسات مجازی را جهت ارتقای دانش روانشناسی برگزار کرد اما محتوای نشر داه شده ارتباط چندانی با فضایی که افراد با آن ها سروکار دارند، نداشت.
فیضی تاکید کرد: عموما انجمن علمی روانشناسی نسبت به انتشار محتوای زرد بی توجه است و اقدامی نمی کند و فقط یک بار به این مساله واکنش نشان داد که آن هم در حد انتشار یک خبرنامه بود.
وی ضمن انتقاد از اینکه در نهایت باید حل مشکلات روحی عموم مردم تنها راه حل ارائه دهنده از سوی مشاوران اتاق درمان است، گفت: با بررسی درباره چند پلت فرم انتقال اطلاعات به این موضوع دست یافتم که معضلات رواندرمانی از هر سو که در گردش باشد در نهایت به اتاق درمان و مشاوره کشیده می شود. حال این پرسش مطرح می شود که آیا پتانسیل علم روانشناسی در زمینه روان درمانی تنها به اتاق های درمان محدود می شود؟ می دانیم که روان درمانی و رفتن به اتاق های درمان تقریبا در همه جای دنیا خدمتی لوکس است و اینگونه نیست که همه آحاد جامعه بتوانند از آن استفاده کنند. این بهداشت روان است که باید در یک بافت و فرمت استاندارد اتفاق بیفتد. به عبارت روشن تر ما نمی توانیم محیط زیست نا سالمی داشته باشیم و بعد انتظار داشته باشیم که سطح بهداشت فیزیکی و روانی جامعه بالا باشد. در واقع نمی توان در جغرافیایی که فقر نمود عینی دارد از بهداشت و سلامت روانی حرف زد.
فیضی با اشاره به این امر که جامعه ما در تعریف دقیق از سلامت روان دچار اشتباه انگاری شده است، گفت: به اعتقاد من نقطه مقابل سلامت روان بیماری روانی نیست؛ چراکه هنوز تعریف دقیقی از سلامت روان ارائه نشده است. به همین دلیل بر اساس برداشت های فردی برخی معتقد بودند که با شیوع پاندمی کرونا میزان بیماری های روانی هم بیشتر خواهد شد؛ اما با گذشت زمان مشاهده کردیم که طبق تعاریف در علم روانشناسی چنین اتفاقی رخ نداده است.
این رواندرمانگر در ادامه افزود: یکی از اصلی ترین موانعی که باعث می شود در تشخیص روانشناسی علمی از شبه علم دچار مشکل شویم این است که هر دو می خواهند ظرف مدت زمان کوتاهی برای درمان یا بهبود اختلالات راه حل ارائه بدهند؛ این امر بر اساس فرضیه ای است که به لحاظ علمی حمایت نشده است؛ فرضیه ای با عنوان شکنندگی ذهن و روان انسان. در این فرضیه ذهن انسان به قدری شکننده است که به راحتی تحت کنترل در می آید؛ در حالیکه مشاهدات و تجربیات علمی خلاف این گزاره را ثابت کرده است.
وی افزود: به اعتقاد من ما نباید در علم روانشناسی تقلیل گرا باشیم. گفتنی است، این ذهن نیست که رفتارهای فیزیکی و غیر فیزیکی انسان را هدایت می کند؛ بلکه تمامی این موارد اعم از اعمال جسم و ذهن را ماهیتی به نام انسان انجام می دهد و انسان است که این اقدامات را در یک بافتار به ثمر می رساند و هیچ اقدامی در خلا رخ نمی دهد.
گفتگو: مهتاب دمیرچی