تشکیل نهاد صنفی ترجمه شفاهی یک ضرورت است
دکتر نصیر شفیع پور زبانشناس و مترجم زبان انگلیسی در گفت و گو با خبر نگار سیناپرس در خصوص پیشینه ترجمه شفاهی در ایران و دنیا گفت: فعالیت ترجمه شفاهی به معنای عام، سابقه ای هزاران ساله به قدمت تمدن بشری دارد و همچون دیگر دستاوردهای بشر، به نظر می رسد نخستین ظهورات آن از بین النهرین باشد. طبیعی است که در پی مهاجرت ابناء بشر از نقطه ای به نقطه دیگر در جغرافیای کره زمین یا فتوحات و کشورگشایی های امپراطوری های باستان، ارتباطاتی بین صاحبان زبان های مختلف شکل گرفته باشد و برای تسهیل تفاهم میان آن ها از میانجی هایی، که امروزه مترجم شفاهی می نامیم، استفاده شده باشد.
وی ادامه داد: حرفه ترجمه شفاهی همایش، به معنای خاص آن، دستاورد قرن بیستم است و قدمتی در حدود 100 سال دارد، چه آغازش را از کنگره برلین در سال 1878 بدانیم و چه کنفرانس صلح پاریس در سال 1919. در واقع مقارن با پایان جنگ نخست جهانی و در کنفرانس صلح پاریس بود که زبان فرانسه جایگاه خود به عنوان یگانه زبان دیپلماتیک را از دست داد و تنوع و دموکراسی زبانی به رسمیت شناخته شد.
این کارشناس ترجمه شفاهی افزود: مدت ها زمان برد تا مترجمان شفاهی به این درک برسند که در حال انجام یک حرفه جدید هستند و به فکر تأسیس یک انجمن حرفه ای بیفتند. انجمن بین المللی مترجمان شفاهی و فدراسیون بین المللی مترجمان هر دو در سال 1953 در پاریس تأسیس شدند و نخستین دوره دکترای مطالعات ترجمه در سال 1975 در دانشگاه سوربن پایه گذاری شد. از آن پس انجمن های صنفی تخصصی و مقاطع تحصیلی آموزشی ترجمه شفاهی یکی بعد از دیگری راه اندازی شدند و ترجمه شفاهی در بعد حرفه ای و آکادمیک، به رشد ارگانیک خود ادامه داد.
وی در خصوص جایگاه حرفه ترجمه شفاهی در ایران گفت: وضعیت ایران را باید مشابه وضعیت اروپای پیش از دهه پنجاه میلادی، یعنی اواخر جنگ جهانی دوم، تصور کنیم. در ایران نه در بعد حرفه ای و نه در بعد آکادمیک، هیچ حرکت نظام یافته ای در زمینه ترجمه شفاهی انجام نشده و همچنان نیز اصرار بر حفظ همان شرایط دهه پنجاه میلادی وجود دارد.
شفیع پور تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم این تصور غالب بود که ترجمه شفاهی کار یک زبان دان است و آموزش فنی و حرفه ای ویژه ای برای انجام این فعالیت، پیش نیاز تلقی نمی شد. این تصور هم اکنون در بین دانشگاهیان، زبان دانان و نیز کارفرمایان در کشور ما غالب است. طبیعت تکامل و پیچیده تر شدن تدریجی ساختارهای تمدنی و اجتماعی هم همین است؛ دیگر نمی توان درمان های تخصصی را مثل گذشته به پزشکان عمومی واگذار کرد.
وی افزود: هم اکنون حرفه ترجمه شفاهی دارای شرح شغل در سازمان های کار است و ساختارهای آموزشی استاندارد در دانشگاه های معتبر و تحت نظارت نهادهای بین المللی ایجاد شده و دیگر نمی توان حتی به این موضوع فکر کرد که بتوان به مجرد زبان دانی وارد این حرفه شد.
این زبان شناس در خصوص استانداردهای لازم این حرفه در دنیا عنوان کرد: تربیت مترجمان شفاهی و برگزاری دوره آموزشی هم در قالب مقاطع دانشگاهی انجام می پذیرد و هم دوره های کوتاه مدت، اما آنچه در دانشگاه های معتبرِ مورد تأیید نهادهایی همچون انجمن بین المللی مترجمان شفاهی یا کمیسیون اروپا تعریف شده، این است که این رشته باید در مقطع تحصیلات تکمیلی، کارشناسی ارشد و دکتری، ارائه شود؛ این تعریف کاملاً منطقی است، زیرا فعالیت در این حرفه نیازمند دانش و تحصیلات عمومی حداقل تا مقطع کارشناسی است و به دلیل نیاز ماهوی این حرفه به این حداقل، نمی توان از یک فرد با تحصیلات دیپلم انتظار ورود به این رشته و حرفه را داشت.
وی ادامه داد: بر خلاف این استاندارد مقبول، چند سالی است که دانشگاه علمی کاربردی رشته ای با عنوان مترجمی همزمان را در مقطع کارشناسی با سرفصل مصوب سال 91 شورای برنامه ریزی این دانشگاه ارائه می کند؛ نگاهی به این سرفصل نشان می دهد که که دروس تعریف شده هیچ نسبتی با استانداردهای جهانی تربیت مترجم همزمان نیز ندارد و عملاً، همچون سایر رشته های دانشگاهی، فارغ التحصیل مقطع کارشناسی را بدون احراز شرایط فعالیت در این حرفه روانه جامعه می کند.
این مدرس گروه مترجمی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی اشاره کرد: مدرسان دروس تخصصی ترجمه شفاهی الزاماً باید از مترجمان شفاهی فعال و پژوهشگران این رشته باشند و ترجیحاً روش تدریس نیز بدانند.
وی در خصوص پیش نیاز های ورود به دوره های آموزشی ترجمه شفاهی گفت: نخستین پیش نیاز داوطلب ورود به این رشته سطح زبانی معین در ترکیب زبانی خود است؛ منظورم از ترکیب زبانی، زبان هایی است که داوطلب قصد دارد در آن زبان ها به ترجمه شفاهی اشتغال داشته باشد. زبان مادری داوطلب را با A رمزگذاری می کنند و عموماً برای زبان خارجی اول داوطلب، که با B نشان داده می شود، سطح زبانی پیشرفته را در نظر می گیرند که در استاندارد جامع اروپا با C1 نشان می دهند؛ داوطلب باید توان ترجمه دوسویه بین زبان مادری و زبان خارجی اول خود را به خوبی داشته باشد.
علاوه بر این، ترجیح این است که داوطلب زبان خارجی دوم هم بداند ولی در سطح فرامتوسط، به نحوی که امکان ترجمه یک سویه از آن زبان به زبان مادری خود را داشته باشد. سطح زبانی از طریق ارائه گواهی آزمون های بین المللی قابل احراز و اثبات است، لکن توان ترجمه شفاهی داوطلب در آزمون هایی موسوم به آزمون استعدادسنجی سنجیده می شود.
شفیع پور افزود: پیش نیاز دوم داوطلبان، برخورداری از دانش کافی در زمینه موضوعات متنوع به روز، در ترکیب زبانی خود است؛ تأکید ویژه ای در اینجا بر شناخت عمیق از فرهنگ گویش وران آن زبان ها وجود دارد. گرچه این دانش نیز در آزمون استعدادسنجی سنجیده می شود، ولی یکی از نشانه های غیرآزمونی برخورداری از چنین دانشی، دارا بودن تحصیلات دانشگاهی با حداقل سطح تحصیلی کارشناسی است.
وی گفت: برخی از مراکز آموزشی شرط جالب و منطقی دیگری نیز دارند و آن عبارت است از زندگی داوطلب در جامعه زبانی گویش وران زبان B و یا C به میزان مشخص، تا اصالت دانش زبانی و فرهنگی داوطلب در آن زبان ها محرز شود. قاعدتاً برای داوطلبان این حرفه در ایران نمی توان این شرط را در نظر گرفت، زیرا با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر این مردم، عملاً امکان زندگی در کشورهای خارجی برای بسیاری به سهولت فراهم نیست.
این مترجم شفاهی تصریح کرد: گسترش و سهولت دسترسی به رسانه های کاربرمحور، خصوصا شبکه های اجتماعی، سبب انتشار بیشتر و دیده شدن گسترده تر معایب در همه زمینه ها شده است و ترجمه شفاهی نیز از این قاعده مستثنی نیست و شاهد موارد غیر حرفه ای این حرفه هستیم. البته این خطاها و ناشی گری ها عمدتاً مواردی را شامل می شود که دوربین ها به صورت اتفاقی ثبت کرده اند و ما از واقعیت ترجمه شفاهی استاندارد در رویدادهای برگزارشده در داخل یا خارج از کشور و یا گفتگوهای دیپلماتیک خبر نداریم.
او ادامه داد: ما در حال حاضر فاقد کارهای پژوهشی، دسترسی های آسان و نیز نهادهای ارزیاب و ناظر کیفی انجام ترجمه شفاهی در کشور هستیم و به دلیل ضعف و نبود آموزش استاندارد در سال های گذشته، شاهد ارزیابی های فنی از این اشتباهات در رسانه های مجازی هم نیستیم.
وی اشاره کرد: علت بروز چنین مشکلاتی به ضعف در مدیریت منابع انسانی باز می گردد. در حال حاضر، به کارگیری و فعالیت مترجمان شفاهی در سازمان ها و شرکت ها از نظام اصولی تحلیل شغل، جذب و استخدام، انتخاب مترجم، آموزش و ارزیابی و مدیریت عملکرد برخوردار نیست و دیگر کار به جایی رسیده که در یک رسانه پرمخاطب از یک گزارشگر یا مجری برای انجام کار ترجمه همزمان استفاده می کنند. در رویدادهای برگزارشده توسط بخش خصوصی که وضعیت به مراتب بغرنج تر است و گاهی خود برگزارکننده به صرف دانستن زبان خارجی با اعتماد به نفس بالا کار ترجمه را به عهده می گیرد، بخش خصوصی مشخصاً هزینه به کارگیری مترجم را در اولویت قرار می دهد و تلاش می کند کمترین هزینه را در این بخش بپردازد و به تبع این تفکر، مترجمان خوبی نیز حاضر به همکاری نخواهند شد.
شفیع پور در خصوص تأسیس نهادی در رابطه با نظارت بر امر ترجمه شفاهی و آموزش این حرفه اظهار کرد:
نفس این کار هم خوب است و هم ضروری؛ اما باید به نکاتی در این زمینه توجه کرد تا بتوان بیشترین نتیجه را از تاسیس یا تشکیل چنین نهادی گرفت.
نکته اول این است که تأسیس نهاد صنفی در ایران نیازمند اخذ مجوز است و همه کسانی که حتی یک بار فرایند مجوزدهی را در این کشور تجربه کرده باشند تأیید می کنند که نهادهای دولتی اعطاکننده مجوز اساساً نگاه تخصصی و حتی حاکمیتی به این موضوع ندارند و به حیطه هایی وارد می شوند و متقاضیان مجوز را وارد چنان تسلسل و دور باطلی می کنند که عطای این کار را به لقایش ببخشند.
نکته دوم بحث بسیار مهم تعارض منافع است که در حال حاضر یکی از موانع جدی برای تشکیل چنین نهاد صنفی است. گاهی تصمیم گیران خود نماینده نهادهایی هستند که با نهادهای متقاضی تأسیس دارای تعارض منافع هستند و طبیعتاً با بهانه تراشی مانع تشکیل نهادهای صنفی تخصصی مرتبط می شوند و به نحوی تلاش می کنند انحصار را همچنان حفظ کنند.
نکته سوم به ساختار و افراد فعال در یک نهاد صنفی باز می گردد. این نهادها باید تفکر مدیریت بهره ور و استراتژیک داشته باشند تا کار به جایی نرسد که نه تنها توانایی حمایت از اعضای صنف را نداشته باشند، بلکه از تأمین هزینه های ستادی خود نیز عاجز شده و یک نهاد صنفی را در کمینه ترین و محتاطانه ترین حالت ممکن نگاه دارند و تنها از وضع نابسامان اعضا بگویند و به مصاحبه های رپورتاژگونه اکتفا کنند.
این پژوهشگر زبان در پایان گفت: نهاد صنفی باید توان لازم برای گرد هم آوردن فعالان یک حرفه راداشته باشد و تبدیل به یک کولونی از تعدادی افراد همفکر نشود. اگر اجماع بر رسالت های یک نهاد صنفی صورت نگیرد و کارکرد آن به برجسته کردن اختلافات و کوچک سازی حلقه همفکران محدود شود، به تدریج نهاد صنفی به یک آنتی تز برای فعالان آن حوزه بدل خواهد شد و نخواهد توانست کوچک ترین قدمی برای بهبود وضعیت اعضا بردارد. کشورهای دیگر چندین دهه است که دارای یک یا چند انجمن تخصصی مترجمان شفاهی هستند و این انجمن ها در کنار سایر انجمن های عمومی اقدام به استقرار تشکیلات صنفی برای مترجمان شفاهی نموده اند، ولی در ایران همچنان شرایط همانند هفتاد سال پیش است و امکان و درک تشکیل یک نهاد صنفی تخصصی در این حوزه میسر نشده است.
گزارش: امین بازوکار