مرثیه ای بر میراث فرهنگی و تاریخ ایران
به گزارش سیناپرس، تقارن هفته میراث فرهنگی، گرامی داشت زبان و ادب فارسی و طرح جدید مجلس شورای اسلامی برای قانونی کردن خرید و فروش و حفاری آثار باستانی که با مخالفت و اعتراض دوستداران میراث فرهنگی مواجه شد، سبب توجه بیشتر جامعه فرهنگی کشور به این موضوع شده است.
به همین دلیل دکتر حکمت اله ملاصالحی ، استاد باستان شناس دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایرانشناسی یادداشتی را به طور اختصاصی برای خبرگزاری سینا ارسال کردند که سخن دل تمامی دل سوختگان تاریخ و فرهنگ ایران زمین است:
گرامی داشت ها هنگامی شادناک و سور و سرورانگیز هستند که برگزار کنندگان هم شایسته و برازنده چنین مناسبت هایی باشند و هم کارنامه درخشانی از کرده ها و کردارهای خود در کف داشته باشند. وقتی انسان چنین کارنامه درخشان و شایستگی را در برگزارکنندگان ندیده و مروری در کارنامه مدیریت ناموفق و مردودشان می کند شادناکی و سور و سرورِ رسم نیکوی گرامی داشت ها به ویژه وقتی جامه تشریفات بر تن می پوشند تا سرپوش و درپوش بر زخم های عمیق و آسیب های سنگین و سهمگینی که بر مواریث فرهنگی کشور وارد آمده است؛ جایشان را به حسی سوگناک و غم انگیز می دهند.
چهار دهه در ترازوی زمان تاریخی، زمان کوتاهی است. لیکن در ترازوی عمر بشری ما طومار زندگی یک نسل از فرزندان جامعه پسا انقلاب میهن ما در آن رقم خورده است.
بی تردید و بی اغراق دوره جدید یکی از زلزله خیزترین روزگاران در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما بوده است. زلزله ها آن چنان سنگین اتفاق افتاده است و گسل ها و مغاک ها آن چنان سهمگین و نفس گیر است که احساس می کنیم زیر آوارهای سنگین قیامتی از ریزش و فروپاشی پی به پی ساختارهای کهن چندین هزارساله فکری و فرهنگی و اعتقادی و کیهان شناسی ها و هستی شناسی ها و نظام های ارزشی و هنجارهای دیرینه و دیرپا گرفتار آمده ایم. سنت های اعتقادی و فکری و فرهنگی که زمانی بر صحنه فرهنگ و زندگی ، افکار و اقوال و افعال و نحوه بودن جامعه ها و جمعیت های گذشته نقش و سهم و مشارکت فعال داشتند؛ اینک چونان اثر می بینیمشان و چونان مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی می باید زیر سقف موزه های عالم مدرن صیانتشان کنیم و پاسشان بداریم.
تحولات عظیم تاریخی ،فکری و فرهنگی ،علمی ،فنی و مدنی دوره جدید نوع نوینی از آگاهی نوع جدیدی از دانش و دانایی تاریخی و منظر و معرفت و فهم انسان روزگار ما را از مفهوم میراث، مواریث فرهنگی، مآثر تاریخی، فرهنگ های مادی به دنبال داشته است که در فرهنگ ها و جامعه ها و نظام های فکری و دانش و دانایی گذشته شناخته نبوده است. اصلا و اساساً برای حتی مورخان و متفکران و اصحاب فکر و فلسفه، مسئله نبود و موضوعیت و مدخلیت نداشت.
برای آغازین بار تمامیت تاریخ بشر از متأخرترین تا دیرینه و متقدم ترین روزگاران در روشنگاه اندیشه و دانش و دانایی تاریخی انسان مدرن وجب به وجب، الیه به الیه، دوره به دوره جراحی باستان شناسانه می شود و آثار و اثقال و اجساد و اجسام و ماده های بجای ماده از گذشته چونان منبع و ماده شناخت بازخوانی و تعریف می شوند. باستان شناسان شانه به شانه دیرین انسان شناسان و علوم مرتبط و متخصصان میان و چند رشته ای در صف مقدم دانش و دانایی تاریخی انسان روزگار ما ایستاده اند. برکشیدن معرفت از مشتی زباله و دورریز و تفاله از این یا آن الیه و نهشت باستان شناختی کاریست کارستان و به غایت دشوار و پیجیده و عمرخوار.
تصادفی نیست که می بینیم برای فروید روانشناس کاوش ها و الیه نگاری های با دقت و مراقبت باستان شناسی الگوی عالی برای الیه نگاری روان و رفتار بیمارانش بود. کشف منابع جدید شناخت، طرح پرسش های نو، حساس و بیدار کردن کردن ذهن و فکر و عقل و هوش و آگاهی و کشش ها و کنش ها و خیزش های معرفت ورزانه انسان روزگار ما به هستی و چیستی انسان بودن و انسانی شدن خویش، توجه و تفطن به صیانت از مواریث تاریخ و فرهنگ بشری و گشودن افق ها و چشم اندازهای نو به تاریخ در مقیاس تاریخ جهانی و نگارش و نقد تاریخ بشر در مقیاس تاریخ بشری و جهانی و گفتگو و گفتمان میان فرهنگ ها و جامعه ها و جمعیت های جامعه و جهان بشری را در دوره جدید بیش از هر رشته و دانش دیگر مدیون دانش باستان شناسی و مرهون پژوهش ها و کاوش ها و مطالعات با دقت و مراقبت و پرهزینه و عمرخوار باستان شناسان بوده ایم و همچنان هستیم.
رخدادی بی سابقه در نوع خود و به غایت تاریخی و تاریخ اندیش. دریغ و صد دریغ! در جامعه پسا انقلاب ما این دانش و روش شناخت نوبنیاد و فوق العاده مهم و تأثیرگذار بر نحوه نگاه و اندیشه و آگاهی تاریخی انسان روزگار ما از انسان بودن خویش سخت مورد بی مهری قرار می گیرد و از کانون و از صف مقدم صیانت از مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی کشور به پیرامون رانده می شود تا راه برای میراث فروشان هموارتر شود و آسوده خاطر و زیر چتر حمایت و امنیت زور، ناموس میراث ملک و ملت خود را ارزان به دیگری بفروشند. تصادفی نیست که می بینیم پس از چهار دهه، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پیشین و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پسین همچنان جولانگاه میراث ناشناسان و ناباستان شناسانیست که در همه نظام های سیاسی و حکومت ها و دولت ها و با همه نظام های سیاسی و حکومت ها و دولت ها هماره هستند و فرصت را غنیمت مطلبند و می دارند و مطامع و منافع شان را همیشه بر مصلحت و منفعت کشور مقدم داشته اند .
تناقض در رفتار مدیران را ببینید! با دستی رسم تشریفات بجای می آورند و مدعی نکوداشت زبان فارسی و مفاخر ملک و ملت می شوند و هفته میراث بپای می دارند و با دستی دیگر طرح شرم آور و فضاحت بار فروش میراث کشور را که برایشان اشیاء عتیقه و دفینه و گنج ها و غنیمت های بادآورده است و زیر خاکی، زیر سقف مجلس درمی اندازند!
آنکه در توهم آگاهیست؛ پیشاپیش همه پاسخ ها را در باب هستی و چیستی عالم و آدم یافته است و همه کلیدها را در گشودن فقل های ناگشوده در دست و دامن دارد. پرسیدن برایش بیهوده و بی معناست.
سنجشگری و پرسشگری، اراده و عزم و دلیری ورود به آوردگاه دست و پنجه فشردن فکرها و عقل ها و هوش ها و فهم ها و باورها کار پهلوان پنبه های تاریخ نیست. کارِ کارستانِ پهلوانان مجهز به دانش و دانایی تاریخی و ذهن ها و هوش های تیز و فکرها و عقل های چاالک و فهم های حساس و چابک است.
کارِ کارستانِ پهلوانان اندیشه و دانش و بینش تاریخی است. اندیشه و دانش و دانایی تاریخی که در روشنگاه آن بتوانی بپرسی و بجویی و بکاوی و بیابی و بدانی و بشناسی و بفهمی در کجای تاریخ و جهان ایستاده ای؟ بر کدام سنت و میراثی تکیه زده ای؟ در چگونه روزگاری زندگی می کنی؟ چه نسبتی با خویش و با جهانی که در آن زندگی می کنی داری؟ رخدادها و تحولات عصری که چهره تاریخ و فرهنگ و زندگیت را تغییر داده اند و زیر و زِبَر کرده اند؛ چگونه و چرا اتفاق افتاده اند و چرا آنگونه و در آن منطقه و جغرافیا و مقطع یا برهه و زمان خاص تاریخی؟ در منطقه و قاره غربی تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما؟
اینها همه را چگونه می بینی؟ چطور می فهمی؟ چگونه می توانی با آنچه در درون و بیرون مرزهای تاریخ و فرهنگت اتفاق افتاده است نسبت و رابطه ای واقعی و خردمندانه برقرار کنی؟ هوشمندانه و خردمندانه رصدشان کنی؟ هوشمندانه و خردمندانه نقد و تحلیل و تفسیرشان کنی و بفهمی؟ باستان شناسان شانه به شانه مورخان و اصحاب فکر و فلسفه و دیگر دانش های انسانی همچنان در صف مقدم طرح پرسش ها و مسئله های خُرد و کالن و ریشه ای از این دست و سنخ و جنس ایستاده اند. اتفاقاً دست و دامنشان پر از داده ها و مدارک و منابع و شواهد باستان شناختیست که با کلنگ باستان شناسی در کف کشف کرده اند و با قلم باستان شناسانه در دست به رشته تحریر کشیده اند و نوشته اند. متأسفانه ما مادام که با نادانی و بی خبری تاریخی دست در گریبان هستیم؛ جایی و مجالی و زمینه و امکان و امیدی به در انداختن طرح پرسش های ریشه ای و کلیدی و کالن از این جنس و سنخ نیست. جهل تاریخی از هر جهلی خطرخیزتر است. دیگر جهل ها یکجا در آن جمعند.
هفته میراث گرامیداشت میراث و مواریث فرهنگی هنگامی شادناک و سرور و سور انگیز است که در جامعه ای زندگی کنیم که دولتیان و مجلسیان و روحانیان و نظامیان و قضاییان و فرهنگیان و مردمانش به چنان حکمت، خرد، منطق، معرفت و فربهی و فهم تاریخی و اراده و عزم استوار در صیانت از میراث تاریخ و فرهنگ خود رسیده باشند که کسی فکر حتی تجاوز و تصرف و تخریب وجبی از حریم مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی کشور را در سر نپزد.
گرامیداشت هفته میراث فرهنگی آنگاه و آن زمان شادناک و واقعیست که بساط ناباستان شناسان و میراث ناشناسان نامتخصص از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای همیشه برچیده شود و شاهد بر صدر نشستن هیچ ناباستان شناس و میراث ناشناس ناکارآزموده و نامتخصص بر کرسی های مدیریت و معاونت های وزارت میراث فرهنگی… و مدیریت میراث مراکز استانی نباشیم.
هفته گرامیداشت میراث فرهنگی آن زمان امید در جان انسان می دمد که ایران را در صف مقدم گفتگوی میان فرهنگ ها و تمدن ها ببینیم. اتفاقاً قوت تعیین کننده ایرانیان در آوردگاه های تاریخ و در بزنگاه ها و کوره پیچ ها و گلوگاه های تاریخ فرهنگ غنی بوده است که تجهیزش می کرده است. این میراث غنی حکمت و خرد و فکر و فلسفه وادب و اخالق و عرفان و اشراق است که هر بار ایرانیان را چونان مدعی به آوردگاه فرا می خواند.
یاداشت:دکتر حکمت اله ملاصالحی – باستان شناس – استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایرانشناسی
No tags for this post.