آینده پژوهی را کجای دلمان بگذاریم؟(قسمت آخر)

بعضی معتقدند اگر ژول ورن و آینده پژوهی هایش نبود انسان کنونی همچنان زیر پایش الاغ و در دستانش تیروکمان مانده بود! از طرفی هم  بشر فعلی مانند انسانهای بدوی مجبور بود به شکل وحشیانه ای سر همنوعانش را با شمشیر بزند. بنابراین از همین تریبون استفاده کرده و از جناب ژول ورن بشدت تشکر می نماییم که با حدسیاتش زمینه پیشرفت فناوری را آنقدر فراهم کرد که دیگر لازم نیست برای بریدن سر تک تک همنوعانمان کلی وقت صرف کنیم ؛ فقط کافیست پشت هواپیمای آخرین سیستمی بنشینیم و تنها با فشردن یک دگمه به شکل متمدنانه چندین تن بمب را بدون دخالت دست و جار و جنجال و داد و هوار، برسرشان آوار و همه را یک دل و یک جا، راهی آن دنیا کنیم!به هر حال عصر سرعت است و برای شتافتن به دیار باقی هم، نیاز به تجهیزات پیشرفته هست!  

یادتان باشد فرهنگ هم، نمیتواند پیشرفته یا عقب افتاده باشد فرهنگ یا شاداب است یا راکد و پژمرده! پس برای پیش بینی فرهنگ هم؛ آینده پژوهی به کار نمی آید آدمها فقط لباسها و وسایلشان عوض می شود وگرنه به لحاظ فرهنگی (چه باسواد و چه بیسواد) همان تحفه همیشگی هستند و کاملا پیش‎بینی پذیر! لذا در این مورد هم  به آینده پژوهی نیازی نیست، صفاتی از قبیل حسادت؛ قدرت طلبی؛ ظلم؛ خیانت؛ دروغ و… از زمان هابیل و قابیل و آدم و حوا گریبانگیر بشر بوده و هستند و خواهند بود!
کمی جو سنگین شد؛ بگذریم …     

عدهای هم میگویند آینده پژوهی حداقل در شرط بندی ها معجزه می کند خب اگر بفرض هم راهی پیدا شود که همه بتوانند با آن؛ برنده یک مسابقه فوتبال را از پیش حدس بزنند؛در این صورت یک پای خود شرط بندی در هوا میماند چون برنده شدن همه شرکت کنندگان در شرط بندی یعنی فلاکت بنگاه های شرط بندی.

عدهای هم اعتقاد دارند با آینده پژوهی می شود در سیاست موفق ظاهر شد. خداوکیلی اگر یک سیاستمدار قابل پیش بینی را می شناسید سریعا اطلاع دهید و نویسنده ای همچون من را از نگرانی نجات دهید. سیاستمداران چیزهایی که نیستند را نشان می دهند که هستند و چیزهایی که هستند را ثابت می کنند که نیستند حال با چنین اوضاعی چگونه میخواهید هست و نیست سیاست هایش را در آینده حدس بزنید!   

اگر هم میگویید آینده پژوهی به درد تحولات اقتصاد میخورد باید بگوییم طبق آمارها؛ برآورد افراد معمولی از اقتصاد 20 سال آینده با برآورد اقتصاددانان قدر و مجرب فقط یک درصد فرق می کند! اگر به همان یک درصد قانعید بسم الله… اصولا در زمانهای که با این همه ابزار و آلات رسانه ای بیشتر کشورهای اروپایی فکر می کنند در کشور ما مردم هنوز شترسواری می کنند چگونه میخواهند حدس بزنند مردم جهان در 100 سال آینده چه می خواهند بکنند!هر چند پراید دست کمی از شتر ندارد اما به هر حال نامش پراید است و نام آن یکی شتر !      

اگر هم معتقدید آینده پژوهی در هواشناسی کاربرد دارد انصافا خودتان بگویید وقتی از چند روز قبل بفهمیم دار و ندار ما را سیل خواهد برد با اینکه بدون اطلاع قبلی دار و ندار ما را سیل ببرد چه فرقی دارد به جز آن استرس چند روزهای که از قبل خواهیم داشت!؟ مثلا در همین کشور خودمان به جز اینکه هواشناسی اعلام کرده باشد سیل خواهد آمد و بعد هم به چشم خودمان دیده باشیم که سیل بیاید به چه دردی خورده؟ تنها نکته قابل توجه آینده پژوهی اطلاع زودرس از بدبختی است نه جلوگیری از آن و پیشگویی که بدرد پیشگیری نخورد همان بهتر که به آن بگویند: پیشی پیشی در پزشکی هم اوضاع بر همین منوال است پزشکان تنها کاری که میکنند تاریخ مرگ شما را از قبل تعیین میکنند یعنی در زمانهای قبل بشر یکهویی میمرد اما در حال حاضر با اطلاعات کامل جان به عزرائیل میدهد!

اصلا کدام پزشکی توانست همین کرونایی که میلیونها نفر را دست به سر و  کله پا کرده را آینده پژوهی کند؟ علم پزشکی، پر پرش می تواند با سونوگرافی جنسیت نوزادن را چند ماه قبل از زایمان تعیین کند که البته هنوز کشف نشده داشتن چنین اطلاعی به جز تعیین نوع سیسمونی به چه کار می آید؟!تازه این کار را مادربزرگها هم تنها با یک نگاه به صورت زائو و تشخیص نوع ورم آن؛ حدس میزدند! حتی انها با خواب هایی که میدیدند مشخص میکردند چه کسی خواهد مرد و یا چه کسی در زندگی خواهد برد! یعنی تعیین همه شکست و موفقیت ها فقط با یک خواب ساده و بدون افاده های آینده پژوهانه!      

اصولا کافیست یک زلزله بیاید و همه برنامه ها و نقشه های مربوط به آینده پژوهی را نقش بر آب کند!       

شاید بیشترین کاربرد آینده پژوهی حداقل در کشور ما همان آفتابه ای باشد که بر روی گردن مجرمان آویزان می کنند و آنها را در کوچه و بازار برای درس عبرت دیگران میگردانند تا از وقوع جرم در آینده جلوگیری کنند که خب؛ نتایجش را هم که دیدیم!اگر راستش را بخواهید بهترین آینده پژوه همان اختلاسگری است که کلی پول بالا میکشد تا در آینده زجر و رنج دنیا را نکشد! تازه به این مورد هم باید گفت: آینده سازی نه آینده پژوهی!

پس بجای آینده پژوهی برای باز کردن افق های نو باید رفت در کار آینده سازی برای بستن بار … روی هم نرفته بیایید بجای آنکه تعیین کنیم در آینده، قیافه جهان چه ریختی می شود علمی را بیاموزیم که با ما کاری کند تا قیافه مان را در برخورد با مسائل عجیب و غریب و غافلگیرکننده دنیا، شکل علامت تعجب نشود.   

مگر نه آنکه خود خداوند فرموده:انسان را از درد و رنج خلق کرده است؟ خب؛ چند روز جلوتر هم همین آش و همین کاسه است یعنی بدبختی و درد و رنج تاریخ مصرف ندارند و در امتداد آینده همچنان ادامه دارند حالا با آینده پژوهی بیایید هی بدبختی بعدی را پیش بینی کنید و استرس مان را بیشتر کنید! شاید آینده نگر همان آینده نگرانی بوده که «آنی» آخرش در طول زمان افتاده!
سخن آخر: باید رفت در فاز «هر چه پیش آید خوش آید» و از فاز «چه قرار است پیش آید» آمد بیرون! کسی که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد هیچ منجمی نمیتواند آینده او را با ستارگان پیش بینی کند!

نویسنده: فرزین پورمحبی

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا