گرایش زنان به تنها زیستن افزایش یافته است

به گزارش سیناپرس، در گذشته، تنهازیستی غالباً امری اجباری بوده است و فرد به دلایلی ناخواسته همچون از دست دادن خویشان و نزدیکان، طلاق و یا مهاجرت خود و یا سایر اعضای خانواده ناچار به تنهازیستی می‌شد. اما در دنیای امروز علاوه بر تنهازیستی ناخواسته، گروهی از افراد به‌صورت خودخواسته این سبک از زندگی را انتخاب می‌کنند.

آمار خانوارهای تک‌نفره، به نسبت کل خانوارهای کشور در سال 85 حدود 5 درصد بوده که این عدد در سال 95 به حدود 9 درصد رسیده است. ضمن آن که نزدیک به 70 درصد از کل خانوارهای تک‌نفره زن سرپرست هستند.

بنا بر نظر متخصصان این حوزه، بخشی از این جامعه تک‌نفره را می‌توان به زنانی اختصاص داد که به‌صورت اختیاری این سبک از زندگی را برگزیدند، ولی بخش قابل توجهی نیز به دلایل مختلفی ازجمله طلاق یا مرگ همسر از روی اجبار این شکل از زندگی را انتخاب کرده‌اند. بااین‌حال اگرچه تنهازیستی، امری جنسیتی نیست و به مردان هم اختصاص دارد اما تنها زیستی زنان به دلیل وجود برخی مخاطرات و مشکلات، از موانع فرهنگی زیادی برخوردار است، اگرچه مطالعات متعدد، حاکی از تحول نظام ارزشی در میان جوانان ایرانی در طی سال‌های پس از انقلاب و به‌خصوص سال‌های پس از پایان جنگ هستند.

محققان کشورمان برای بررسی بیشتر این موضوع، طی یک مطالعه علمی پژوهشی به ارزیابی دلایل و زمینه‌های تنهازیستی زنان با تمرکز بر زنان تهرانی پرداخته‌اند.به گزارش سیناپرس،آن‌ها بدین منظور اطلاعات تعدادی از زنان هرگز ازدواج‌نکرده بالای 40 سال ساکن شهر تهران را که به‌صورت اختیاری زندگی یک‌نفره (تنهازیستی) را برگزیده بودند، از طریق مصاحبه عمیق با آن‌ها، جمع آوری کرده‌اند.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهند که عوامل متعددی چون تحصیلات، اشتغال و مهاجرت، تسهیل‌کننده تنها زیستی هستند، اما اغلب این عوامل بر مدار خانواده می‌گردند.

از سویی دیگر این دختران دلایلی چون کسب مهارت و خودساختگی، رها شدن از قواعد و چارچوب‌های خانواده و احساس آسودگی و راحت بودن را بیان کرده‌اند و درمجموع به نظر می‌رسد تنهازیستی، فرصتی جدید برای متفاوت بودن و داشتن خانه‌ای از آن خود را برای آن‌ها فراهم ساخته است، به‌گونه‌ای که در برابر مجردماندن کمتر به پرسش کشیده شده و در عین حال موقعیت‌های جدیدی برای زیستن داشته باشند.

به گزارش سیناپرس،در این باره، عباس کاظمی، پژوهشگر گروه مسائل اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و همکارانش می گویند: «نتایج مطالعه ما دلالت بر آن دارد که نقش خانواده در انتخاب تنهازیستی، متفاوت و دوگانه بوده است. شرایط خانوادگی و فضای فرهنگی حاکم بر آن گاهی در تضاد و مخالفت با مستقل شدن دختران مجرد و در برخی مواقع نیز حمایت‌گرانه و زمینه‌ساز بوده است. اما آنچه برای زنان تنهازیست اهمیت داشته، حفظ ارتباط و صمیمیت با خانواده در بعد از زمان ترک خانواده بوده است».

به گفته آن‌ها، «آنچه زنان تنهازیست را به این سبک از زندگی علاقه مند می‌کند با عاریت گرفتن مفاهیمی از نویسنده زن مشهور انگلیسی، ویرجینیا ولف، چیزی نیست جز داشتن خانه‌ای از آن خود. این که دخترانی بخواهند نه در کنار خانواده خود باشند نه ازدواج کنند، بدین معناست که می‌خواهند تنها زندگی کنند. اما نباید این تنهازیستی به معنای جدایی از جامعه و انزوا درک شود. چراکه همه دختران مشارکت کننده در مطالعه ما، تعاملات خود رابا جامعه حفظ کرده و پیوندهای خود را با خانواده از بین نبرده بودند».

طبق بررسی‌های انجام شده در این پژوهش، جملاتی که دختران از طریق آن‌ها وضعیت خود را شرح داده‌اند، مواردی نظیر این‌ها بوده است: داشتن زندگی شخصی برای خود، برای این‌که خودت باشی، هرکاری که دلم خواست بکنم، راحت باشم، مهارت‌هایی را یاد بگیریم که با ازدواج یا در کنار خانواده ممکن نیست، فرار از برچسب‌زنی و کاهش نگرش منفی اطرافیان به دلیل عدم ازدواج، رها شدن از چارچوب‌های سخت خانوادگی.

به گزارش سیناپرس،این جملات به گفته کاظمی و همکارانش، «ما را بدین نتیجه می‌رساند که خانه جدید، فرصت نوینی برای رهایی در زندگی آنان پدید می‌آورد. دختران در دهه‌های گذشته این رهایی را با ازدواج تخیل می‌کردند. اما امروزه تخیل ساختن خانه‌ای از آن خود صرفاً با ازدواج پیوند نخورده است، بلکه تنهازیستی به‌عنوان راهی متفاوت برای رهایی و از آن خود بودن مطرح شده است».

این یافته‌های جالب توجه که دلایل و زمینه‌های گرایش دختران به تنهازیستی را مطرح می‌کنند، در دوفصل‌نامه ای تحت عنوان «مجله مسائل اجتماعی ایران» که متعلق به دانشگاه خوارزمی و انجمن جامعه‌شناسی ایران است، منتشر شده‌اند.

گزارش: محمدرضا دلفیه
 

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا